موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم /بررسی دیدگاه محقق خراسانی
جهت دوم:
بر فرضی که این اثر، برای نمازِ صحیحِ در مقام امتثال محسوب شود، لازمه اش وجود جامعی بین افراد صحیحه در مقام تسمیه نیست چرا که حتّی فرد ناقص نیز اگر مأموربه باشد و امتثال به بعض مراتب بوسیله آن محقق گردد.
به عنوان نمونه نماز بدون قرائت یا تشهّد - کسی که فراموش کرده - که ناقص است نیز میتواند دارای اثر باشد به طوری که اگر کسی آنرا بهمراه خضوع و خشوع إتیان کند، دارای اثر معنوی خواهد بود.
بنابراین مطلق نماز - چه صحیح و چه ناقص - دارای شأنیت خضوع و خشوع و تذکّر است، لذا بیان محقّق خراسانی قدّس سرّه در اینجا زائل میشود و نمیتوان نوعی جامع را در مقام لازم دانست بلکه بنابر قول صحیحیان امکانِ تعریف جامعِ ذاتی منتفی خواهد بود چرا که صحّت و فساد دو امر و مفهوم اعتباری و اضافی هستند به طوری که ممکن است یک نماز برای کسی صحیح باشد ولی همان نماز برای دیگری باطل محسوب شود.
به عنوان نمونه در نماز قصر و تمام چنین است که اگر مسافری از روی علم و اختیار نمازش را به صورت تمام بخواند، باطل است بالعکس حاضر ولی اگر همان مسافر نمازش را به صورت قصر بخواند، صحیح است بالعکس حاضر. در مورد واجد الماء و فاقد الماء نیز چنین است که نماز با تیمّم برای یکی صحیح است بالعکس دیگری. نیز کسی که قدرت بر قیام دارد باید نماز را به صورت ایستاده إتیان کند و نمیتواند آنرا به صورت نشسته بخواند لکن همین نماز - با حال نشسته- برای کسی که توانایی بر ایستادن ندارد، صحیح است.
بر این اساس صحّت و فساد - که محقّق خراسانی قدّس سرّه معتقدند - دو مفهوم اضافی و اعتباریند و نسبت به افراد مختلف، متفاوت است، لذا نمیتوان نوعی جامع ذاتی برای چنین چیزی که دارای مقولات متعدّد است در نظر گرفت.
از طرفی دیگر نیز باید گفت نمازهای صحیح نیز دارای مراتب بوده و مقول به تشکیک است و نسبت به افراد مختلف، متفاوت است، لذا امکان تعریف جامع ذاتی بین مجموع مقالات متعدد و متباین وجود ندارد.
اشکال و پاسخبرخی گفتهاند که میتوان در اینجا نوعی جامع ترکیبی در نظر گرفت و قائل به وجوبِ آن گردید، لکن باید گفت چنین چیزی نیز امکانپذیر نیست چرا که این نمازهای صحیح، متفاوتند به گونهای که برخی از آنها مشروط به وجودِ یک رکعت و بعضی دیگر مشروط به عدمِ آنند.
به عنوان نمونه نماز صبح مشروط به عدمِ رکعت سوم است ولی نماز مغرب مشروط به وجودِ این رکعت میباشد، لذا نمیتوان نوعی جامع ترکیبی در اینجا تصوّر نمود و البته برای برخی نمازهای دیگر نیز چنین شروطی وجود دارد.
ناگفته نماند که امکان در نظر گرفتن نوعی جامع اعتباری در مقام امکانپذیر است. به عنوان مثال اگر بخواهیم بین اشیائی که سنخیتی ندارند و امکان نوعی جامع ذاتی یا ترکیبی در آنها نیست، نوعی جامعِ اعتباری در نظر بگیریم اشکالی ندارد چرا که چنین کاری بدست معتبِر است که سهل المؤونه بوده و بابی وسیع دارد لکن اشکال آن است که هیچ ثمرهای بر آن مترتّب نمیشود.
از آنچه گذشت چنین حاصل میشود که بیان محقّق خراسانی قدّس سرّه مبنی بر وجوبِ تعیین جامع، اوّلاً صحیح نیست و ثانیاً اینکه اصلاً امکانپذیر نمیباشد و ثالثاً اینکه جامع اعتباری نیز ثمرهای ندارد.