موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم /
بررسی ادّعای دوم: وجوبِ جامع بنابر قول به صحیح
محقّق خراسانی
در ادّعای دوم فرمودند: تحقّق جامع بین افراد صحیح - بنابر قول صحیحیان - واجب است چرا که مقتضای برهان میباشد. مراد از برهان در اینجا همان قاعده الواحد لا یصدر إلّا عن واحد است به گونهای که باید سنخیت بین یک شیء و علّتش همواره برقرار باشد لذا در این ادّعا لازم است که اثر واحد بر آن جامع، مترتّب گردد چرا که نمازهای صحیح، بسیار و مختلفند و البته نمیتوان اثری واحد برای همه آنها مترتّب نمود بلکه نیاز به درنظر گرفتن جامعی است تا برهان نقض نشود.
باید گفت برای بررسی ادّعای مذکور، در دو جهت بحث گردد.
جهت نخست اینکه آیا بر نمازهای صحیحه صرفاً یک اثر بار میشود؟ به عبارت دیگر آیا بر همهی نمازهای صحیح، این اثر مانند ترتّب معلول بر علّت است؟
جهت دوم اینکه بنابر پذیرش جهت نخست، آیا کاشف از وجود جامع ذاتی بین این نمازها میباشد، به نحوی که تاثیر و علّیت متعلّق به همان جامع باشد؟
جهت نخستباید گفت: اثر عمده بر نماز گفتار خداوند متعال میباشد، چنانچه فرمود
﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ [1]
. نهی نماز از فحشا و منکر از نوع نهی تشریعی نیست چرا که خداوند - شارع - چنین تشریعی را جعل کرده و فرموده
﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ﴾ [2]
لذا مراد از نهی نماز از فحشا و منکر، نهی تشریعی محسوب نمیشود. إسناد نهی از فحشا و منکر به نماز بدین معناست که نماز مقیّد و مشروط به قیود و شروطی - مثل مباح بودن مکان و لباس و عدم پوشش طلا برای مردان و ... - میباشد.
نهی نماز از فحشا و منکر به معنای اخذ عدمِ آنها در نماز است و به عبارت دیگر نماز مقیّد به عدمِ اتیان به فحشا و منکر میباشد و فحشا و منکر مانع از صحت نماز است. چنانچه اخراج ریح یا روی گرداندن از قبله یا تکلّم به کلام آدمی مانع و قاطع نمازند لذا اتیان فحشا و منکر هم مبطل نماز است بنابراین عدمِ آنها در نماز اخذ گردید. نهی از فحشا و منکر دارای اثر خارجی نیست، بلکه نماز مقیّد به عدم اتیان فحشا و منکر میباشد.
اشکال باید گفت این بیان قابل پذیرش نیست چون تناسبی با نهی نماز از فحشا و منکر در آن وجود ندارد بلکه این عبارت آیه که فرمود
﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ [3]
در مقام تعظیم نماز است تا مومنان را بر مواظبت نسبت به آن تحریک نماید و کسی آن را تضیع نکند. لذا ظاهر آیه آن است که مراد از نهی همان منع خارجی میباشد، یعنی کسی که نماز میخواند و مواظبت بر آن دارد و چنانچه شایسته و صحیح است اقامهاش میکند، از اتیان فحشا و منکر به وسیله نماز منع میشود. اتیان به نماز به نحو شایسته برای مومن انگیزهای بر اتیان فحشا و منکر باقی نمیگذارد. امر به بدی و فحشا و منکر به شیطان نسبت داده شده است چرا که خداوند میفرماید
﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ﴾ [4]
و نیز در آیه دیگری فرموده
﴿إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ [5]
شیطان در نفس، بر انجام گناه و فحشا و سوء داعی ایجاد میکند ولی نماز آنرا زائل کرده و از بین میبرد.
به عبارت دیگر و دقیقتر، ترتّب امتناع از فحشا و منکر نسبت به نماز در مرحلهی امتثال امر است. نمازی ناهی از فحشا و منکر است که در خارج امتثال و اتیان گردد، چرا که بنده در هنگام امتثال امر، اگر آن را به گونهای شایسته اتیان کند - مانند تدبّر در قرائت و اذکار و ادعیه آن و نیز رعایت خشوع - برای نفسش حالتی معنوی حاصل میشود و به درجاتِ کمال، ترقّی پیدا کرده و به جایی میرسد که با انحطاطی که مناسب با فحشا و سوء باشد تناسبی ندارد. نفس با اتیان به نماز، به مرتبهای از کمال میرسد که اصلاً در آن داعی بر ارتکاب فحشا و منکر وجود ندارد که البته با اختلاف مراتبِ ترقّی، مختلف میشود. لذا هرچه ترقّی نفس بیشتر باشد، داعی بر ارتکاب فحشا و منکر نیز کمتر میشود و بالعکس.
چنانچه قضیه معروف گوهرشاد خانم و کارگر عاشق گویای این مطلب است. در این مورد گفتهاند: وقتی ساختن مسجد در کنار حرم مطهر رضوی شروع شد و گوهرشاد خانم - همسر شاهرخ میرزا و عروس امیرتیمور گورکانی - چند روز يكبار جهت سركشي به ساختمان، به محوطه كار مي آمد و دستورهاي لازم را به معماران و استادكاران مي داد. روزي براي سركشي ساختمان آمد، باد مختصري وزيدن گرفت وگوشه چادر خانم به وسيله باد كنار رفت. يكي از عمله ها چهره او را ديد و دل باخته آن زن شد. جرئت اظهارنظر براي او نبود؛ زيرا بيم آن داشت كه او را اعدام كنند. عمله و اظهار عشق به ملكه مملكت!! دو سه روزي نگذشت كه آن كارگر مريض شد. پرستارش تنها مادر دردمندش بود. طبيب از علاج او عاجز شد، مادر مهربان كنار بستر تنها فرزندش گريه مي كرد. فرزند چاره اي نديد جز اينكه دردش را به مادر اظهار كند. مادر ساده دل، براي رفع اين مشكل به گوهرشاد خانم مراجعه كرد و درد فرزندش را با او در ميان گذاشت و علاج آن را از آن زن بزرگوار خواست و به او گفت اگر اقدام نكني، تنها پسرم از دستم مي رود و در قيامت، دامن تو را جهت خون خواهي فرزندم خواهم گرفت. گوهرشاد خانم از اين داستان بسيار ناراحت شد و به آن مادر دل سوخته گفت: چرا اين مشكل را زودتر با من در ميان نگذاشتي تا بنده اي از بندگان خدا را از گرفتاري نجات دهم. آنگاه گفت: اي مادر به خانه برو و سلام مرا به او برسان و بگو من حاضرم با تو ازدواج كنم، ولي شرطي را بايد من رعايت كنم و شرطي را بايد تو رعايت كني. شرطي كه من بايد رعايت كنم، جدايي از شاهرخ است، ولي شرطي كه تو بايد رعايت كني، پرداختن مهريه من است و آن مهريه اين است كه چهل شبانه روز در محراب زير گنبد مسجد نماز بخواني و ثوابش را به عنوان مهريه من قرار دهي. مادر به خانه برگشت و تمام مسائل را با پسر خود در ميان گذاشت. پسر از شدت تعجب خيره شد و از اين خبر چنان شادمان شد كه به زودي از بستر رنج برخاست و با كمال اشتياق، پرداختِ اين مهريه را به عهده گرفت و پيش خود گفت، چهل روز كه چيزي نيست. اگر چند سال به من پيشنهاد مي شد، حاضر به اجراي آن بودم. در هر صورت به محراب عبادت رفت و چهل شبانه روز براي رسيدن به وصال گوهرشاد خانم عبادت كرد، ولي به تدريج، به توفيق حضرت الهي به راه ديگر افتاد. پس از چهل شبانه روز، نماينده گوهرشاد خانم به محراب عبادت آمد تا از حال او خبردار شود چون با او سخن گفت، ديد اهميتي نمي دهد. گفت من نماينده گوهرشاد هستم و جهت خبر گرفتن از حال تو و گزارش به خانم آمده ام. گفت: به خانم بگو من نمي توانم براي رسيدن به وصال تو از محبوبِ واقعيِ عالمِ حقيقي جهان دست بردارم. گفتهاند که این جوان شروع به تحصیل علوم دینی کرد و در زمره علما در آمد و برخی نام او را شیخ محمد صادق همدانی دانستهاند. این داستان به نقلهای دیگری نیز آمده است.
بنابراین عبد در مرحلهی عالیه عبادت حتّی تصور گناه هم نمیکند. چنانچه به حضرت حاج شیخ عبدالکریم حائری - مؤسّس حوزه علمیه مقدسه قم - نسبت داده شده که گفتهاند: اگر در خواب هم نامحرمی ببینم روی برمیگردانم و چشم را فرو میبرم.
نیز گفتهاند: یکی از خصوصیات حضرت آیت الله حاج شیخ محمد تقی ستوده، تقوای چشم بود. اگر چشم ایشان در خیابان به نامحرم میافتاد، فوراً چشم خود را بسته، به جهت دیگری روی میگرداند. خود ایشان بیان میکرد: اگر برای من حتی در خواب هم، چنین منظرهای پیش بیاید، در آنجا هم همین رفتار را دارم و چشمهایم را میبندم.
[6]
بنابراین منع نماز از فحشا و منکر به خاطر ارتقاء نفس بر مراتب عالیه است که صرفاً با امتثال امر - بحق الامتثال - حاصل میشود. لذا دیگر نفس تمایلی به انجام فحشا ندارد یا آنکه اصلاً داعی بر فحشا در نفس منعقد نمیشود.
لذا بر اساس آیه
﴿إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ﴾ [7]
این مطلب را میپذیریم که نمازهای صحیح، دارای جهتی جامعند که در مقام امتثال همان تنهی عن الفحشاء و المنکر هستند لکن بحث ما در مرتبه تسمیه است به گونهای که آن چندین مرتبه قبل از امتثال میباشد چرا که در ابتدا باید شارع مرکّبی از اجزاء را در نظر بگیرد و سپس نام نماز را بر آن بنهد و بعداً به انجامش امر کند و در ادامه مکلّفی آنرا در طی سالیانی به نحو شایسته امتثالش کند تا اینکه به مراتب عالیه دست یابد.
نیز خداوند نماز را ذکر الله نامیده و فرموده
﴿فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ﴾ [8]
و در جای دیگری معراج المؤمن
[9]
نامیده شده است و از طرفی دیگر هم قربان کلّ تقی شمرده شده است.
اگر نماز را معراج مؤمن نامیدهاند به این معناست که نفس قادر است بوسیله آن به معراجِ متناسب با خودش دست یابد و به کمالی برسد که فحشا و منکر و دنیاپرستی و هواخواهی در نظرش بیمقدار گردد و میلی به آن نداشته باشد. لذا اگر این اثر مشترک را "معراج" بدانیم باز هم مانند بحث در آیه گذشته است.
نیز بر اساس روایت
الصلاةُ قُربانُ کَلّ تَقِیٍّ[10]
، بوسیله نماز تقرّب نفس به درگاه الهی حاصل میشود و قربانی انسان باتقوا محسوب میگردد چنانچه خداوند میفرماید
﴿لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ﴾ [11]
به عبارت دیگر برای نفس در إتیان و امتثال نماز، صعود به مراتب قرب الهی حاصل میشود به گونهای که دیگر میلی به مظاهر دنیوی نخواهد داشت.
یادآور میشود که مراتب و آثار یاد شده، جملگی مربوط به مقام امتثال است نه مقام تسمیه تا شارع یا واضع بخواهد آنرا اخذ کند. به عبارت دیگر این آثار، مفعول لاجله محسوب شده و آخرین ثمراتی اند که در خارج محقّق میشوند چنانچه در علل اربعه، علّت غائی آخرین چیزیست که در خارج بوجود میآید.
ناگفته نماند که هر نمازی مشمول آثار ذکر شده نخواهد بود بلکه چنانچه دارای شرایطش و با آدابش اتیان گردد و همراه با تقوا باشد، مشمول آثار است چرا که خداوند میفرماید
﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِين﴾ [12]
.
[6] یادمان آیت الله شیخ محمد تقی ستوده؛ ص۵۶.
[9] این نام در هیچ یک از مجامع روایی و کتب اربعه نیست و نیز در کتب حدیثی متأخّر نیامده است؛ هر چند که سخن و کلام صحیحی میباشد . حدیث " الصلاة معراج المؤمن " در کتاب اعتقادات علّامه محمّد باقر مجلسی
ص39 آمده است.( معراج المؤمن (اثر استاد معظّم
.)، ص6.)