1400/06/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: التعادل و الترجيح/تعارض ادله /مرجحات باب تزاحم ( تقدم مشروط به قدرت عقلیه)
مرجح دوم باب تزاحم:
ترجیح مشروط به قدرت عقلی
فعلی که مشروط به قدرت عقلی باشد نسبت به فعلی که مشروط به قدرت شرعی باشد ترجیح دارد.
مشروط به قدرت عقلی
از نظر عقل، هر تکلیفی که مشروط به قدرت است - حال این اشتراط طبق نظر نایینی اقتضای نفس خطاب است به حیث که خطاب از ابتدا بر قادرِ آن واجب است و چه طبق نظر مشهور که این اشتراط را به حکم عقل می دانند چون خطاب و بعث عاجز قبیح است - هر کدام باشد اشتراط تکالیف بر قدرت، به موضوع برمیگردد. همانطور که اگر در موضوع شرطی باشد به شرط برمیگردد.
مثال
وقتی گفته می شود ، حج بر مستطیع واجب است بازگشت به این مطلب دارد که اگر استطاعت به وجود آمد حج واجب می شود.
در نتیجه این موضوع در همه تکالیف، بر قادر نسبت به آن می باشد.
مشروط به قدرت شرعی
مراد آن است که قدرت شرعی در خطاب شارع اخذ شده است برخلاف قدرت عقلی که اخذ در خطاب شارع نشده است.
شارع گاهی قدرت را در موضوعِ خود اخذ میکند ، مثل باب وضو که در مورد تیمم عدم وجدان آب را اخذ نموده لذا می فهمیم که وضو مشروط به وجدان آب است چون در آیه حکم تقسیم وجود دارد که بین واجد و فاقد تفاوت قائل شده و از طرفی هم تقسیم، قاطع شرکت است لذا اگر آب پیدا نشد، تیمم کنید.
مراد از وجدان، قدرت بر استعمال است همانگونه که مراد از عدم وجدان، عدم قدرت بر استعمال آب است.
تقدم مشروط به قدرت عقلی بر مشروط به قدرت شرعی
بعد از تبیین دو موضوع، باید گفت: جایی که دو واجب تزاحم نموده باشد به تونه ای که یکی مشروط به قدرت عقلی و دیگری مشروط به قدرت شرعی باشد، رفع تزاحم چگونه است؟
مثلاً اگر امر دایر شد بین نجات نفس محترمه که واجب به قدرت عقلی است و بین غسل و وضو که مشروط به قدرت شرعی می باشد، فرمودهاند در این موردِ تزاحم آن موردی که مشروط به قدرت عقلی است، اتیان میشود و دیگری کنار میرود.
دو دلیل بر ترجیح واجب مشروط به قدرت عقلی
1) عدم تفویت غرض و ملاک شارع
مقدّم داشتنِ مشروط به قدرت عقلی، موجب تفویت غرض شارع و ملاک حکم واقع نمیشود ولی در غیر اینصورت تفویت غرض شارع لازم میآید. چرا که در مشروط به قدرت عقلی ملاک و غرضِ حکم مشروط به قدرت شرعی نیست یعنی ملاک و غرض وجود دارد بدون فرق بر قدرت بر انجام با غیر آن. لکن ملاکِ واجبِ مشروط به قدرت شرعی، محدود به قدرت است که در صورت عدم آن ، دیگر قدرت بر انجام آن وجود ندارد لذا ملاک حکم در این واجب با انتفاء موضوعش منتفی میشود لذا تفویت ملاک و غرض شارع حاصل نمیشود.
ولی اگر قدرت، در مشروط به قدرت شرعی صرف شد. لازم به یاداوری است که این دلیل مبتنی بر وجود کاشف از ملاک است، یعنی باید کاشف از ملاک داشته باشیم. ولی اگر کاشف از ملاک وجود نداشت این دلیل وارد نخواهد بود.
۲) وجود مقتضی و عدم مانع
شرطِ واجب، در واجب مشروط به قدرت عقلی. تحقق دارد چون طبق فرض قدرت بر انجام هست و آن شرط، وجود قدرت بر انجام است. لذا مقتضی بر آن موجود است و مانع هم مفقود می باشد.
چون مانعی که در باب تزاحم متصور است فقط واجب مشروط به قدرت شرعی است که در اینجا مانعیت ندارد چرا که در فرضی مانع است که شرط آن محقق شود و شرط، قدرت شرعیه است و در صورتی که قدرت شرعی تحقق یابد میتواند مانع از واجب قبلی باشد و مانع وجود ندارد چون فرض، در مقابل وجود دو واجب تزاحم است و وقتی صرف قدرت در واجب مشروط به قدرت عقلی شد دیگر برای دیگری قدرتی وجود ندارد لذا واجب مشروط به قدرت شرعی واجب نیست. چون موضوع تحقق نیافته لذا نسبت به واجب مشروط به قدرت عقلی، مقتضی موجود و مانع هم مفقود است. چون تنها مانع واجب مشروط به قدرت شرعی است که وجوب پیدا نمیکند چون قدرت بر انجام آن نیست.
لذا وقتی واجب مشروط به قدرت عقلی انجام شد موضوعِ دیگری منتفی میشود. و این انتفاء تکویناً یا شرعاً است به این بیان که انتفاء تکوینی در مشروط به قدرت شرعی، تکلیف به مالایطاق است که محال می باشد و در تشریع آن هم که تکلیف منتفی است.
اشکال
تنها واجب، در مشروط عقلی را باید اتیان کرد و تکلیف به دیگری حذف میشود بنابراین تزاحم نخواهد بود.
پاسخ
بله، تزاحم در این فرض موجود نیست و تعبیر به تزاحم مسامحه ای است.
نتیجه
اگر دو واجب داشته باشیم و تزاحم ایجاد شود یکی مشروط به قدرت عقلی و دیگری مشروط به قدرت شرعی، اتیان به اولی میشود و خود به خود موضوع دیگر، منتفی میشود.
بعضی فروع فقهی در این باب
فروع فقهی مهمی بر این مرجح، مترتب می گردد که به بعضی از آنها اشاره می شود.
اگر کسی نذر کند که هر سال در روز عرفه ،کربلا باشد و از طرفی مستطیع شود، آیا حج بر او واجب میشود ؟
گفتهاند : در این فرض ، حج واجب نیست چون با عمل به نذر جمع بین ضدّین اتفاق خواهد افتاد، لذا قدرت بر انجام آن ندارد چون اخذ قدرت در حج شرعی است ولی در وجوب وفای به نذر قدرت به نحوی عقلی است.
لذا در فرض تزاحم - یعنی سال استطاعت - تکلیف به حضور در کربلا در روز عرفه به واسطه نذر بر تکلیف به حضور در عرفات مقدم می شود.