1403/04/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائل مستحدثه/عملیات بانکی /
از آنجایی که عملاً اقدامات بانکها در جهت کمک به چرخه تولید، سودی به اندازه خلق پول و دلّالی و واسطهگری و بنگاهداری ایشان ندارد؛ لذا آنها از بهکارگیری سرمایهها در جهت تولید رویگردان شدهاند، پس سرمایه خود را در موارد سودآور مذکوربه کار گرفتهاند. یکی از علل ایجاد اقتصاد ناسالم و بیمار در کشور ما همین اقدامات ناصحیح بانکها میباشد.
بنابراین بانک در تعریف ما عبارت از؛ ماشین خلق پول، اژدهای هفتسر اقتصادی، عامل اصلی و اساسی تورّم و افزایش فقر فقرا و ثروت ثروتمندان است. تعریف فوق تعریفی حقیقی و واقعی و آن چیزی است که در عمل از بانکها سراغ داریم.
تعریف بانک
تعریف رایج
اگر بخواهیم بانک را در تعریفی خوشبینانه بیان کنیم، میگوئیم؛ آن، نوعی مؤسّسه انتفاعی است که با جذب سرمایه خود و سپردههای مشتریان، به کسب سود از طریق اقداماتی مانند پرداخت وام و اعتبارات و ارائه خدمات دیگر ایجاد شده است. لذا فعالیت بانک در سه محور اصلی زیر خلاصه میگردد.
1) جذب سپرده
نخستین فعالیت بانک جمعآوری و جذب سپردههای افراد است که از آن به «منابع بانک» تعبیر میشود. یعنی مردمی که پول مازاد در اختیار دارند، ولی قدرت به کارگیری آن در چرخه تولید را ندارند، آن را در اختیار بانک قرار داده و بانک این سرمایه را در جهت تولید به کار میبرد و قسمتی از سود آن را به ایشان میپردازد و البته سپرده مردم را نیز تضمین میکند.
2) اعطای انواع تسهیلات
دومین فعالیت بانک، اعطای تسهیلات و اعتبارات و وام به متقاضیان است. بانک سرمایهای را که جذب کرده را ـ نه خلق پول را ـ به دیگران وام میدهد و سودی را از این کار دریافت میکند و البته سودی ناچیز را به سپردهگذاران میدهد و نفع خود را هم میبرد.
3) ارائه انواع خدمات اقتصادی و بانکی
دومین فعالیت بانک، ارائه خدمات اقتصادی و بانکی مثل؛ جابجایی پول، ارائه ضمانتنامهها، سفته و غیره است. بنابراین بانک در برابر این کارها اجرت و کارمزد دریافت میکند. لذا از آنجایی که تراکنشهای این کارها بسیار زیاد است پس کارمزد دریافتی بانک نیز به صورت تصاعدی افزایش پیدا میکند.
برای نمونه کارمزدی که بانکها از کارتخوانها دریافت میکنند یا آنچه که از جابجایی پول به انحاء مختلف کارت به کارت و همراه بانک و عابر بانک و غیره دریافت میکنند بسیار گسترده است.
باید گفت: بر اساس تعریف مذکور، محور اصلی در عملیات بانکی مبتنی بر ربا است .دریافت سپرده و دادن سود و اعطای وام، جملگی بر اساس ربا میباشد. لذا اگر بخواهیم ربا را از بانک جدا کنیم، در واقع رکن اصلی آن را ساقط کردهایم.
بانک لارَبَوی
آیة الله سید محمد باقر صدر برای دوری از مشکل ربا در بانک، تعریفی دیگر از آن ارائه دادهاند و آن را به بانک لارَبَوی معرفی میکنند؛ لکن برای اینکه بانک عاری از ربا گردد ایشان و پیروانشان دو طرف ماجرای بانک ـ یعنی جذب سپرده و اعطای تسهیلات و وام ـ را از حالت قرض ربوی خارج کردهاند، چون ربا در اینجا از نوع ربای قرضی به وجود میآید.
بانکها مدّعیاند که ما عملیات خود را در ضمن عقود اسلامی مثل؛ مضاربه و مرابحه و مشارکت و مساقات و غیره انجام میدهیم. آنها سرمایه را جذب میکنند و سپس آنرا در تولید به کار برده و قسمتی از سود حاصله از آن را به سپردهگذاران میپردازند.
از طرف دیگر؛ اعتبار و تسهیلاتی که بانکها به مشتری خود ارائه میدهند بر اساس عقودی مثل؛ مشارکت و مضاربه و مانند آن است. برای نمونه بانک در ساخت خانه با کسی شریک میشود و سهم خود را با قیمتی مشخّص و به مرور از مشتری دریافت میکند.
بر اساس بیان مذکور، بانک باقی میماند ولی ربا از آن خارج میگردد. این معنا از بانک، همان تعریف بانک لارَبَوی است که در تعریف آیة الله صدر آمده است.
بانک اسلامی
برخی گفتهاند: باید بانکی اسلامی تعریف کرد. این تعریف دارای ویژگیهایی است که در مسیر اهداف والای اسلامی قرار دارد؛ نه اینکه فقط ربا از آن خارج گردد. بانک اسلامی به معنای ایجاد عدالت اقتصادی و اجتماعی بین مردم و رفع فقر و کمک به تشکیل خانواده و دیگر اهداف پذیرفته شده در اسلام است. بانک باید در خدمت این اهداف والا باشد. لذا ممکن است سوددهی آن کم گردد لکن بانک باید آن را بپذیرد و به این سود قانع گردد.
افزایش تولید، ایجاد اشتغال، تسهیلات ازدواج، تسهیلات فرزندآوری، راهاندازی بنگاههای کوچک اقتصادی و تولیدی، تسهیلات مسکن با سودهای کم و وامدادن به اقشار ضعیف (البته با وجود کنترل و نظارت) در تعریف بانک اسلامی میگنجد.
بنابراین بانک اسلامی آن است که برای دستیابی به نظام اقتصادی اسلام و عدالت اقتصادی و زندگی خوب برای همه و رفاه همگانی در چهارچوب احکام و اخلاق اقتصادی اسلامی ایجاد شود.
لذا تعریف مذکور از بانک، بسیار فراتر از تعریف بانک لارَبَوی است؛ به گونهای که علاوه بر رعایت احکام اسلامی در آن، به رعایت اخلاق اقتصادی نیز بها داده میشود.
نمونههایی از رعایت اخلاق اقتصادی
رعایت اخلاق اقتصادی یکی از شاخصهها در این تعریف است که البته در زمان گذشته بیشتر در بین مردم و کسبهٔ متدیّن رایج بوده است.
روز گذشته رهبر انقلاب در دیدارشان با رئیس و مسؤولان قوه قضائیه از ایشان خواستند تا برای نجات زندانیان بدهکار، که راهی برای پرداخت بدهی خود ندارند و ماندنشان در زندان مشکلی را حل نمیکند و در نتیجه باید همیشه محبوس بمانند، راهکاری را ارائه کنند و حتّی استفاده از وجوهات را برای این کار جایز دانستند.[1] .
یک نمونه از رعایت اخلاق اقتصادی آن بوده است که معمولاً در زمانهای گذشته اگر کاسبی در بازار ورشکست میشد ـ و البته علتی ناشایست نداشت ـ بزرگان بازار جمع شده و با نوعی کدخدامنشی به او کمک میکردند تا بتواند از ورشکستگی نجات یابد و به ادامه کسب و کار بپردازد.
نمونه دیگر از اخلاق اقتصادی آن بوده است که معمولاً بعضی از کاسبها با مشتریان خود به گونهای رفتار میکردند که احتیاجات مردم را برطرف کنند و مِلاک ایشان در خرید و فروش صرفاً دریافت سود نبود، بلکه نوعی کمک به افراد بیبضاعت شمرده میشد. نقل میکنند که کاسبی در بین راه به مشتری برخورد که تعداد زیادی نان در دست داشت و در دست دیگرش مقدار کمی پنیر و اَرده بود. او متوجه شد که این شخص انسانی عیالوار است و پنیر و اردهٔ موجود برای او و خانوادهاش کافی نیست. کاسب از او پرسید: این مقدار پنیر و ارده را از کجا تهیه کردی؟ مَرد مغازه همان کاسب را نشان داد. کاسب گفت: کسی که این پنیر و ارده را به تو داده در توزین اشتباه کرده است. کاسب آن شخص را به مغازه بازگرداند و مقدار بیشتری پنیر و ارده به او داد. کاسب سپس به شاگرد خود در مغازه گفت: پسرم! در خرید و فروش به نان مردم نگاه کن نه پولشان. یعنی ببین که نیازشان چیست؟ لذا در پی رفع آن باش.
نمونه دیگر از رعایت اخلاق اقتصادی داستان قصّاب در داستان مرگ آیة الله سید محمّد فشارکی است.
آیة الله شبیری زنجانی نقل کردهاند: آقا سید جمال گلپایگانی از آقای نائینی شنیدند که وی، سید محمد فشارکی را بعد از وفاتش خواب دیده است. وی می گفت: انگشتش را گرفتم و پرسیدم در آن عالم چه خبر است؟ سید محمد فشارکی گفت: از این سؤال منصرف شوید. من اگر جواب بدهم در بین ساکنان آن عالم به دهن لقی معروف می شوم. آقای نائینی گفت: به مقداری که این وصله به شما نچسبد، بفرمایید. ایشان در پاسخ گفت: من قبل از اینکه از این عالم بروم هیچ نگرانی نداشتم الّا دو نگرانی که هر دو بر طرف شد؛ یکی در حال احتضار و یکی هم بعد از وفات، به فاصله یکی دو روز. نگرانی اول از ناحیه زن و بچهام بود؛ زیرا سختی زندگی برای من با لذت علمی همراه بود. لذا قابل تحمل بود؛ اما آنان که از لذت علم محروم بودند صرفاً اذیت می شدند. در حال احتضار به من تعلیم داده شد که شما نگران نباشید. بعد از شما تأمین می شوند... نگرانی دوم من این بود که ۲۵ روپیه به قصّاب روبروی مسجد هندی بدهکار بودم. من دِین او را نداده از دنیا رفتم. در تشییع جنازهام، وقتی از مقابل دکان قصّاب می گذشتم، قصاب دست به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا من ۲۵ روپیه از سید محمد فشارکی طلب داشتم؛ او را حلال کردم. این جور بود که این نگرانی هم رفع گردید. آقای نائینی می گفت: امام جمعه تبریز هزار تومان برای سید محمد فشارکی میفرستد؛ ولی وقتی میرسد که جنازه او را تشییع می کردند و بدین ترتیب، این پول به ورثه ایشان رسید و مطلب اولی که در خواب دیده بودم، واقعیت پیدا کرد. اما برای تحقیق مطلب دوم پیش قصّاب رفتم. گفتم: استاد ما بدهکار بود؟ گفت: بله، گفتم چند؟ گفت: ۲۵ روپیه. من دست کردم از جیبم ۲۵ روپیه در آوردم. قصّاب گفت: من طلبکار بودم ولی آن را إبراء کردم. گفتم چه موقع؟ گفت وقتی که جنازه سید محمد فشارکی را از مقابل دکان ما عبور میدادند. پس از وفات آقای میرزای نائینی، آقا سید جمال، آقای نائینی را در خواب می بیند. همان طور، انگشت شست او را می گیرد و می گوید همان تقاضایی که شما از استادتان (سید محمد فشارکی) کردید من هم از شما همین تقاضا را می کنم. آقای نائینی در پاسخ گفت: شما احتضاری شنیدید ولی چه گذشت بر من قابل وصف نیست؟[2]