درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1400/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخيارات/شروط /شرط ابتدایی

 

ادامه روایات دال بر اعتبار شرط ابتدایی

3) مرسله محمد بن مسلم

الْعَيَّاشِيُّ فِي تَفْسِيرِهِ عَنِ ابْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي امْرَأَةٍ تَزَوَّجَهَا رَجُلٌ وَ شَرَطَ عَلَيْهَا وَ عَلَى أَهْلِهَا إِنْ تَزَوَّجَ عَلَيْهَا امْرَأَةً أَوْ هَجَرَهَا أَوْ أَتَى عَلَيْهَا سُرِّيَّةً فَإِنَّهَا طَالِقٌ فَقَالَ شَرْطُ اللَّهِ قَبْلَ شَرْطِكُمْ إِنْ شَاءَ وَفَى بِشَرْطِهِ وَ إِنْ شَاءَ أَمْسَكَ امْرَأَتَهُ وَ نَكَحَ عَلَيْهَا وَ تَسَرَّى عَلَيْهَا وَ هَجَرَهَا إِنْ أَتَتْ بِسَبِيلِ ذَلِكَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‌ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ (النساء -: 3 -) وَ قَالَ أُحِلَّ لَكُمْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ (النساء -: 3 -) وَ قَالَ وَ اللَّاتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ (النساء -: 34 -)[1]

محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام روایت کرد که فرمود: امیرمؤمنان علیه السلام در مورد زنی که مردی با او ازدواج کرده و با او و خانواده اش شرط کرده بود که اگر با زن دیگری ازدواج نمود یا ترکش کرد یا کنیزی برای نکاح آورد، به منزله طلاق زن باشد، فرمود: شرط خدا بر شرط شما مقدّم است، اگر مرد خواست به آن شرط عمل می‌کند و اگر خواست زنش را نگاه می‌دارد و روی او ازدواج می‌کند و کنیز می‌آورد و او را تَرک می‌کند، اگر زن به این راه درآمد. خداوند در کتابش می‌فرماید: «فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» {هر چه از زنان [دیگر] که شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنی گیرید. }، و فرمود: {کنیزان بر شما حلال هستند. } و فرمود: «وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ الله کانَ عَلِیًّا کَبِیراً»، {و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید، [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاه‌ها از ایشان دوری کنید و [اگر تاثیر نکرد] آنان را بزنید، پس اگر شما را اطاعت کردند [دیگر] بر آنها هیچ راهی [برای سرزنش] مجویید، که خدا والای بزرگ است.
۴) صحیحه فضیل
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ فُضَیْلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الشَّرْطُ فِی الْحَیَوَانِ قَالَ ثَلَاثَةُ أَیَّامٍ لِلْمُشْتَرِی الْحَدِیثَ.
فضیل از امام صادق علیه السلام پرسید: شرط در مورد حیوان چگونه است؟ فرمود: سه روز برای مشتری ثابت است.

 

در ادامه روایاتی وجود دارد که در آنها عنوان شرط را بر نذر یا عهد یا وعد اطلاق نموده اند که همه ابتدایی اند و هیچکدام التزامی در ضمن التزامی نیست. بلکه همه التزامات بدویه یعنی شرط ابتدایی می باشند و چنین می باشند.
۵) موثقه زراره
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مُوسَی بْنِ بَکْرٍ عَنْ زُرَارَةَ أَنَّ ضُرَیْساً کَانَتْ تَحْتَهُ بِنْتُ حُمْرَانَ- فَجَعَلَ لَهَا أَنْ لَا یَتَزَوَّجَ عَلَیْهَا وَ لَا یَتَسَرَّی أَبَداً فِی حَیَاتِهَا وَ لَا بَعْدَ مَوْتِهَا عَلَی أَنْ جَعَلَتْ لَهُ هِیَ أَنْ لَا تَتَزَوَّجَ بَعْدَهُ أَبَداً وَ جَعَلَا عَلَیْهِمَا مِنَ الْهَدْیِ وَ الْحَجِّ وَ الْبُدْنِ وَ کُلِّ مَالٍ لَهُمَا فِی الْمَسَاکِینِ إِنْ لَمْ یَفِ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا لِصَاحِبِهِ ثُمَّ إِنَّهُ أَتَی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَذَکَرَ ذَلِکَ لَهُ فَقَالَ إِنَّ لِابْنَةِ حُمْرَانَ لَحَقّاً وَ لَنْ یَحْمِلَنَا ذَلِکَ عَلَی أَنْ لَا نَقُولَ لَکَ الْحَقَّ اذْهَبْ فَتَزَوَّجْ وَ تَسَرَّ فَإِنَّ ذَلِکَ لَیْسَ بِشَیْ ءٍ وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ عَلَیْکَ وَ لَا عَلَیْهَا وَ لَیْسَ ذَلِکَ الَّذِی صَنَعْتُمَا بِشَیْ ءٍ فَجَاءَ فَتَسَرَّی وَ وُلِدَ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ أَوْلَادٌ.

زراره گوید: دختر عمران همسر ضریس بود . آنان با یکدیگر عهد بستند که هرگز در زندگی و پس از مرگ همسر یا کنیزی اختیار نکنند و در صورت تخلف هَدی کرده و حج بگذارند و شتر قربانی نمایند و نیز تمام اموالشان را به فقرا بدهند. سپس ضریس نزد امام صادق علیه السلام آمد و جریان را بیان کرد. حضرت به او فرمود: دختر عمران حقی دارد و هرگز ما جز حق چیزی را متحمل نمی شویم. برو و ازدواج کن و کنیز اختیار نما ،چرا که شرط مذکور نافذ نمی باشد و البته چیزی بر تو و همسرت واجب نیست و آنچه که شرط نموده اید معتبر نمی باشد. پس از آن ضریس کنیز اختیار نمود و از او صاحب اولاد گردید.
۶) معتبره زراره
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ نَحْوَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ وَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ وَ الْهَدْیِ وَ النُّذُورِ وَ کُلِّ مَالٍ یَمْلِکَانِهِ فِی الْمَسَاکِینِ وَ کُلِّ مَمْلُوکٍ لَهُمَا حُرٌّ إِنْ لَمْ یَفِ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا.
همان روایت قبل است ولی در آن آمده که عهد آنان چنین بوده که گفتند: در صورت عدم وفای به شرط ، حج و عمره و قربانی شتر و نذورات دیگر بر متخلّف واجب است و نیز تمام اموال او در ملکیت فقرا در آید و همچنین تمام عبد و کنیزان آزاد گردند.
۷) موثقه منصور بن حازم
وَ عَنْهُ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ امْرَأَةٍ حَلَفَتْ لِزَوْجِهَا بِالْعَتَاقِ وَ الْهَدْیِ إِنْ هُوَ مَاتَ لَا تَزَوَّجُ بَعْدَهُ أَبَداً ثُمَّ بَدَا لَهَا أَنْ تَتَزَوَّجَ قَالَ تَبِیعُ مَمْلُوکَتَهَا فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْهَا السُّلْطَانَ وَ لَیْسَ عَلَیْهَا فِی الْحَقِّ شَیْ ءٌ فَإِنْ شَاءَتْ أَنْ تُهْدِیَ هَدْیاً فَعَلَتْ.
راوی گوید: از امام صادق علیه السلام در مورد حکم زنی که نزد همسر خود قسم یاد نمود که اگر شوهرش بمیرد، هرگز ازدواج نکند و در صورت تخلّفِ قسم عبد و کنیزهایش آزاد گردند و نیز شتر در حج قربانی نماید، چیست؟
حضرت فرمود: مملوکهای خود را بفروشد چرا که از طرف حاکم بر او بیمناکم، و دیگر بر او چیزی واجب نیست و اگر بخواهد قربانی را انجام دهد.
۸) موثقه محمد بن مسلم
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِی الرَّجُلِ یَقُولُ لِعَبْدِهِ أَعْتَقْتُکَ عَلَی أَنْ أُزَوِّجَکَ ابْنَتِی فَإِنْ تَزَوَّجْتَ عَلَیْهَا أَوْ تَسَرَّیْتَ فَعَلَیْکَ مِائَةُ دِینَارٍ فَأَعْتَقَهُ عَلَی ذَلِکَ (وَ تَسَرَّی)أَوْ تَزَوَّجَ قَالَ عَلَیْهِ شَرْطُهُ
راوی در مورد کسی پرسید که به عبد خود گفته :تو را در صورتی آزاد می کنم که دخترم را به ازدواج تو در آورم ولی اگر همسر یا کنیزی بر او اختیار کردی باید یکصد دینار بپردازی ولی پس از آزادی ( آنچه عهد بسته بود تخلف نمود ) و او همسر و کنیزی دیگر اختیار کرد. حضرت فرمود: باید به شرط خود وفا نماید.
۹) حسنه عبدالرحمن بن ابی عبدالله
وَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَتَزَوَّجُ امْرَأَةً وَ یَشْتَرِطُ عَلَیْهَا أَنْ یَأْتِیَهَا إِذَا شَاءَ وَ یُنْفِقَ عَلَیْهَا شَیْئاً مُسَمًّی کُلَّ شَهْرٍ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ.
راوی از امام صادق علیه السلام در مورد مردی پرسید که با زنی به شرط آنکه هر موقع بخواهد نزد او برود و ماهیانه مبلغی مشخص را به عنوان نفقه بدهد، ازدواج نماید.حضرت فرمود: این شرط اشکالی ندارد.
۱۰) موثقه منصور بزرج
وَ عَنْهُ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مَنْصُورٍ بُزُرْجَ عَنْ عَبْدٍ صَالِحٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِیکَ تَزَوَّجَ امْرَأَةً ثُمَّ طَلَّقَهَا فَبَانَتْ مِنْهُ فَأَرَادَ أَنْ یُرَاجِعَهَا فَأَبَتْ عَلَیْهِ إِلَّا أَنْ یَجْعَلَ لِلَّهِ عَلَیْهِ أَنْ لَا یُطَلِّقَهَا وَ لَا یَتَزَوَّجَ عَلَیْهَا فَأَعْطَاهَا ذَلِکَ ثُمَّ بَدَا لَهُ فِی التَّزْوِیجِ بَعْدَ ذَلِکَ فَکَیْفَ یَصْنَعُ فَقَالَ بِئْسَ مَا صَنَعَ وَ مَا کَانَ یُدْرِیهِ مَا یَقَعُ فِی قَلْبِهِ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ قُلْ لَهُ فَلْیَفِ لِلْمَرْأَةِ بِشَرْطِهَا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ.
راوی گوید: به امام کاظم علیه السلام گفتم: یکی از دوستان شما با زنی ازدواج نموده و سپس از او جدا شده است و حالا می خواهد به او رجوع نماید ولی زن در صورتی پذیرفته که شوهرش نذر کند او را طلاق ندهد و نیز همسر دیگری بر او اختیار ننماید و او شرط را پذیرفته است ولی بعداً شوهرش همسر دیگری اختیار نموده است، اکنون حکم چیست؟
فرمود: شرط بدی را پذیرفته است و همسرش چه میداند که در شبانه روز در قلب او چه می گذرد؟
به مرد بگو: به شرط خود با همسرش وفا نماید چرا که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مومنان در گرو شروط خود می باشند.

شیخ(ره) شروط در روایات مذکور را به عنوان شرط ابتدایی محسوب می نمایند، مضافاً به این که صاحب حدائق گوید: و يطلق الشرط على البيع كثيرا. و بیع امری ابتدایی است لذا شرط بر امر ابتدایی هم اطلاق می گردد.

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج21، ص277، أبواب المهور، باب20، ح6، ط آل البيت.