درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1400/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخيارات/ماهيّة العيب /مصادیق عیب / خاتمه: عیوب متفرقه


شیخ(ره) خاتمه ای را با عنوان عیوب متفرقه بیان می کند که به شرح زیر می باشد.


۱) کفر


آیا ویژگی کفر در عبد یا کنیز به عنوان عیب محسوب می شود؟
نظر شیخ(ره) بر آن است که: کفر فی حد نفسه عیب نیست، چرا که ایشان چیزی را که خلاف خلقت اصلی باشد معیوب دانسته‌اند و کافر اینگونه نیست. به عبارت دیگر خلقت ظاهری اقتضای ایمان یا کفر ندارد.
ناگفته نماند که کفر خلاف فطرت انسان است چرا که آن بر توحید بنا نهاده شده است چنانچه خداوند فرمود: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾ سرشتی که خدا مردم را بر اساس آن آفریده است.
باید گفت قدر متیقّن از فطرت آن است که در صورت عدم تغییر بواسطه اعمال ناشایست، انسان را صرفاً به پذیرش و تصدیق توحید می رساند و این که به نبوت نیز رهنمون شود، چنین چیزی به سختی قابلیت اثبات دارد.
بعضی معتقدند که چون در اسلام قانونی بر خلاف فطرت وجود ندارد لذا فطرت می‌تواند انسان را به نبوت نیز رهنمون نماید.
قابل ذکر است که رسیدن به قوانین بسیط مثل قبح ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و حسن عدل بوسیله فطرت وجود دارد.
بنابراین طبق نظر شیخ(ره) کفر خلاف خلقت اصلی نیست لذا آن را عیب نمی دانند.
لکن طبق نظر ما کفر از آنجایی که موجب نقص در ارزش و مالیت عبد یا کنیز نمی گردد به عنوان عیب محسوب نمی‌شود.
از طرفی نظر شیخ(ره) بر آن است که اگر عبد یا کنیز در بلاد اسلام متولد شدند، مسلمانند و اگر غیر مسلمان باشند خلاف شرط ارتکازی عرفی است لذا برای خریدار خیار شرط ثابت می شود.


شیخ(ره) از علامه حلّی در تذکرة الفقهاء[1] نقل می‌کند که کفر انواعی دارد.
الف) تهوّد و تنصّر
شیخ(ره) به تبع علامه (ره) می گوید: یهودی یا نصرانی بودن عبد یا کنیز به عنوان عیب محسوب نمی‌شود.
بلکه شاید به عنوان نوعی حُسن - مثل خصاء- شمرده شود چرا که یهود یا نصاری از انجام مراسم دینی در طول روز یا طی سال مثل نماز و روزه معافند لذا بر انجام وظیفه فراغت بیشتری نسبت به مسلمانان دارند و در نتیجه نفع زیادتری برای مولا مترتب می شود.


اشکال

بعضی گفته اند حکم به نجاست آنان به عنوان عیب محسوب می شود.
پاسخ

باید گفت: نجاست اهل کتاب امری اختلافی است و البته جماعتی آنان را پاک می دانند بنابراین عیب نیست.
از طرفی اگر هم معتقد به نجاست آنها شویم ضرری در مانحن فیه ندارد چراکه معمولاً عبد و کنیزها برای اغراضی مشغول می شوند که وجود طهارت در آن شرط نمی باشد و تداخلی ندارد و چنانچه باشد نیز منفعتی از مولی سلب نمی شود.


ب) بت پرستی یا مجوسیت
طبق نظر علامه(ره) بت پرستی یا گبر بودن عبد و کنیز به عنوان عیب محسوب می شود چون به تبع بعضی از شافعیه معتقد است که کنیز بت پرست یا مجوسی قابل وطی نمی باشد و چون استمتاع به وطی که یکی از فواید آنان است از مولی فوت می گردد بنابراین نوعی نقص و عیب شمرده می شود.
پاسخ
باید گفت بنا بر نظر مشهور نکاح موقت مجوس جایز می باشد چرا که آنان ملحق به اهل کتاب می باشند و نیز نکاح موقّت بت پرستان و دیگر انسانها بنابر فتوای بعضی از معاصرین جایز است .


ملاک در عیب (نوعی یا شخصی)
آیا وجود عیب نسبت به شخص ملاک قرار می گیرد یا نوع؟
نظر شیخ(ره) بر نوع است مثل جمع بین دو کنیزی که خواهر یکدیگرند.


۲ ) وقف
یکی دیگر از عیوب، وجود علامت وقف در مبیع است چرا که وقفیت موجب تنزل قیمت مبیع می گردد و در نتیجه نوعی نقص در آن محسوب شده و عیب شمرده می‌شود.
قابل ذکر است که اگر مبیعی مشهور به وقفیت باشد ولو وقف بودنش ثابت نشود نیز نوعی عیب محسوب می‌شود.

 


۳) ویژگی های دیگر (صفات زشت و خصلتهای ناپسند)


اگر عبد یا کنیز دارای صفات زشت و خصلتهای ناپسند مانند ساحر بودن یا نمّام یا شرابخوار یا قاذف یا قمارباز یا فحّاش و بی ادب و بد زبان یا ولد الزنا یا و آواز خوان یا حجّام یا پرخور یا لاغر یا عقیم یا دارای صدای گوش خراش یا بالعکس باشند طبق نظر شیخ(ره) معیوب نمی باشند چرا که مخالف خلقت اصلی و ظاهری نمی باشد.
باید گفت در این موارد نیز باید ضابطه در عیب بودن ملاک قرار گیرد به نحوی که اگر صفت و خصلتهای مذکور موجب نقصان ارزش آنان گردد به عنوان عیب محسوب می شود و موجب خیار است و در غیر اینصورت عیب شمرده نمی شوند و خیار عیب برای مشتری ثابت نمی باشد.

 


[1] تذكرة الفقهاء، العلامة الحلي، ج11، ص197.