درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1400/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کتاب الخيارات/ماهيّة العيب /مصادیق عیب / احداث سنه


احداث السنه
در مباحث گذشته بیان شد که یکی از مصادیق عیب احداث سنه شمرده می شود و عبارتند از جنون و برص و جذام -هر سه- در مورد مطلق مملوک و بیماری "قرن" در مورد کنیز .
ضمناً گذشت که شیخ(ره) در مورد روایت محمد بن علی که در آن جذام جزء احداث سنه شمرده شد اشکالاتی داشتند.
ملاحظه شد که آن اشکالات وارد نبود و ظاهراً منشا آن اخذ مطلب توسط شیخ(ره) از مفتاح الکرامه سید عاملی(ره) بوده به نحوی که مورد جذام از قلم صاحب مفتاح افتاده باشد و شیخ(ره) نیز به اصل روایت در تهذیب شیخ(ره) مراجعه ننمودند.
مقام سوم
اشکال محقّق اردبیلی(ره) در مورد بیماری برص
ایشان در کتاب مجمع الفائده و البرهان بیماری برص را جزء احداث سنه نمی دانند و می گویند هر چند در روایات باب مطرح شده -مثل خبر ابن فضّال و صحیحه ابی همام و معتبره علی بن اسباط- لکن به دلیل وجود روایتِ معارض - صحیحه عبدالله بن سنان - قابل اخذ نیست.
روایت مورد نظر ایشان چنین است؛
وَ (کلینی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: عُهْدَةُ الْبَیْعِ فِی الرَّقِیقِ ثَلَاثَةُ أَیَّامٍ إِنْ کَانَ بِهَا حَبَلٌ أَوْ بَرَصٌ أَوْ نَحْوُ هَذَا وَ عُهْدَتُهُ سَنَةٌ مِنَ الْجُنُونِ فَمَا بَعْدَ السَّنَةِ فَلَیْسَ بِشَیْ ءٍ.[1]
امام صادق علیه السلام فرمود: ضمانت بیع در مورد مملوک سه روز است چنانچه باردار یا بیماری برص یا مانند آن داشته باشند و البته این ضمانت تا یکسال در مورد جنون وجود دارد و آنچه پس از یک سال حادث گردد دارای ضمانتی از جانب بایع نمی باشد.
چنانچه در روایت آمده بیماری برص جزء احداث سنه شمرده نشده است.
پاسخ
نخست باید گفت اشکال وارد است و در صورت اعمال قواعد ترجیح روایت مورد نظر ایشان موافق با کتاب می باشد چرا که مطابق با آیه "﴿احل الله البیع﴾" بوده و آنرا جزء عقود لازم می‌داند و از طرفی ضمانت سه روزه برای بایع که در روایت مطرح شده نیز موافقت بیشتری نسبت به یکسال با آیه "﴿اوفوا بالعقود﴾" دارد.
لکن باید گفت این روایت - صحیحه عبدالله بن سنان- قابلیت معارضه ندارد چرا که اولاً متفرّد است و روایات مخالف آن مستفیذ می باشند و ثانیاً این مطلب که بیماری برص از احداث سنه محسوب شود نیز از جمله موارد اتّفاقی شیعه می باشد و ثالثاً احتمال تصحیف در آن وجود دارد به نحوی که برص تصحیفی از مرض باشد چنانچه علامه بحرانی در حدائق[2] و سید عاملی در مفتاح الکرامه [3] و صاحب جواهر[4] (رحمهم الله) آنرا مطرح نمودند و با وجود این احتمال، استدلال باطل می شود و در نتیجه اخذ به روایت مذکور ساقط می گردد.
مقام چهارم
اشکال شهید ثانی(ره) در مورد بیماری جذام
ایشان بیماری جذام را جزء احداث سنه محسوب نمی کنند و مستند آنرا معتبره سکونی دانسته اند که در آن چنین آمده است؛ وَ عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا عَمِیَ الْمَمْلُوکُ فَلَا رِقَّ عَلَیْهِ وَ الْعَبْدُ إِذَا جُذِمَ فَلَا رِقَّ عَلَیْهِ. [5]
امام صادق علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: زمانی که مملوک نابینا شود، بنده بودن بر او نیست و نیز وقتی که عبد دچار بیماری جذام گردد،بنده بودن بر او نیست.
لذا در این روایت وارد شده که در صورت ابتلا به نابینایی یا جذم، انعتاق قهری برای عبد بوجود می آید و خودبخود آزاد می گردد.
پاسخ
در توجیه روایات احداث سنه گفته شد که مشتری خیار دارد و در معتبره سکونی انعتاق حاصل می‌شود و البته تنافی در اینجا وجود ندارد به نحوی که عبد آزاد شود و مشتری نیز خیار داشته باشد.
به عبارت دیگر با عارض شدن نابینایی ، عبد به بایع بر می‌گردد و آزاد می شود.
اشکال
ظاهراً این پاسخ صحیح نیست چرا که بحث و موضوع خیار غیر از انعتاق است- یکی خیار و دیگری انعتاق قهری - و روایات احداث سنه وجود خیار برای مشتری و رد بر بایع را افاده می کند لکن روایات انعتاق اینگونه نیست. بنابراین در اینجا دو موضوع غیر مرتبط به یکدیگر وجود دارد.
انعتاق موجب انفساخ قهری است و به محض احداث جذام، عبد در ملک بایع قرار می‌گیرد و منعتق می‌شود و لازم است که بایع ثمن را به مشتری برگرداند ، لذا خیار به معنای انفساخ قهری می باشد.
باید گفت: وجود خیار برای مشتری با انفساخ قهری بیع تفاوت دارد ، چراکه خیار به معنای اختیار مشتری است به نحوی که مشتری می تواند بیع را امضاء نماید یا آنکه خیار خود را اعمال کرده و آن را فسخ کند و ثمن را پس بگیرد، برخلاف انفساخ قهری و نمی‌توان گفت آن دو با هم تنافی ندارند.
پاسخ
شیخ(ره) می‌گوید دو روایت مذکور در بحث جذام متعارض اند و از جهتی که معتبره سکونی متفرّد است و اگر تسالم اصحاب بر انعتاق عبد مجذوم نبود آن را کنار می‌گذاشتیم لکن اصحاب به آن فتوا داده‌اند.
بنابراین در محل خودش به روایت معتبره عمل می‌شود به این معنا که عبد مجذوم در صورت رد بر بایع ، منعتق نمی شود و روایات احداث سنه جذام را موجب خیار برای مشتری می داند. لذا جمع دو روایت به این نحو است که برای مشتری خیار ثابت است به نحوی که اگر آنرا اعمال نکرد، عبد بر علیه خودش آزاد می‌شود و در صورتِ اعمالِ خیار، عبد جذامی به بایع بر می گردد لکن دیگر نزد او آزاد نمی شود.
مساله
ناگفته نماند که مسئله آن است، آیا عبد در ملک بایع آزاد می شود؟
نظر شیخ(ره)
شیخ(ره)می‌فرماید: [6] خیر، بنابر فرض عبد آزاد نمی شود چون در معتبره آمده که:"فَلَا رِقَّ عَلَیْهِ" یعنی عبد نابینا یا مجذوم قابلیت تملّک و رقّیت ندارد و چنانچه در ملک مولا مجذوم شد آزاد می‌شود ولی اگر در ملک مشتری حادث شود و به بایع برگردد، دلیلی وجود ندارد که از ملک بایع خارج گردد.
اشکال
باید گفت نظر شیخ(ره)صحیح نیست چون مدلول معتبره سکونی انعتاق نیست بلکه می گوید:"فَلَا رِقَّ عَلَیْهِ " یعنی مجذوم یا اعمی به بندگی در نمی آیند، لذا به حسب زمان و آنات مطلق است به نحوی که این دو حدث در ملک هر کدام از مولا یا مشتری حادث شود آزادی آنان را در پی دارد.
بنابراین اگر مشتری خیار خویش را اعمال نماید،عبد مجذوم یا اعمی نزد بایع انعتاق می یابند و البته ثمن به مشتری برمی‌گردد و در غیر اینصورت انعتاق عبد در ملک مشتری حاصل می شود.

نتیجه
از آنچه گذشت چنین به دست می آید که روایات احداث سنه تعارضی با روایت جذام ندارد و رقیت در مورد آنان شبیه رقیت عمودین می باشد.


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص12، أبواب الخیار، باب3، ح7، ط آل البيت.
[2] الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، البحراني، الشيخ يوسف، ج19، ص106.
[3] مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين)، الحسيني العاملي، السید جواد، ج14، ص515.
[4] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج23، ص299.
[5] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج23، ص45، أبواب الخیار، باب23، ح2، ط آل البيت.
[6] كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري) ط تراث الشيخ الأعظم، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج5، ص386.