درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1400/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الخيارات/ماهيّة العيب /مصادیق عیب / سفل و ناخالصی در مبیع


مصادیق عیب
سفل و ناخالصی در مبیع
این موضوع دارای مصادیق زیادی می باشد و شیخ(ره) نیز برای آن مثال هایی از جمله رسوبات ته نشین شده روغن را ذکر می کند.
واضح است که ارزش روغن خالص با روغن ناخالص و دارای رسوب تفاوت دارد و چنانچه بایع، خالص آنرا بفروشد ولی دارای ناخالصی و رسوب باشد، حق خیار عیب برای مشتری ثابت و محفوظ می باشد.
شاهد چنین حکمی صحیحه میسّر و معتبره سکونی است.
صحیحه میسّر
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ جَمِیعاً عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ اشْتَرَی زِقَّ زَیْتٍ فَوَجَدَ فِیهِ دُرْدِیّاً قَالَ فَقَالَ إِنْ کَانَ یَعْلَمُ أَنَّ ذَلِکَ یَکُونُ فِی الزَّیْتِ لَمْ یَرُدَّهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ یَعْلَمُ أَنَّ ذَلِکَ یَکُونُ فِی الزَّیْتِ رَدَّهُ عَلَی صَاحِبِهِ.[1]
راوی از امام صادق علیه السلام پرسید: (حکم معامله) مردی که از فروشنده ای مشک روغن خریداری می کند ولی در آن ناخالصی و رسوب مشاهده می کند چیست؟
حضرت در پاسخ فرمود: اگر خریدار در هنگام معامله می داند که در بین روغن ناخالصی وجود دارد، نمی تواند آنرا برگرداند و در غیر این صورت به فروشنده بر می گرداند.
بررسی سند
مرحوم کلینی روایت را با دو سند نقل نموده لکن صاحب وسائل سند مذکور را نقل کرده و در آن تفاوت وجود دارد من جمله اینکه در سند عبارت "جمیعا" وجود دارد.
لکن این تفاوت اهمیتی ندارد چرا که روات در هر دو سند ثقه می باشند.
منظور از "میسّر" در طریق روایت "ميسر بن عبد العزيز بياع الزطي، مات في حياة أبي عبد الله علیه السلام " می باشد.
نجاشی(ره) او را در شرح حال محمد بن میسّر بن عبدالعزیز ذکر می کند.
کشی(ره) در موردش می گوید:قال علي بن الحسن(یعنی فضّال): إن ميسر بن عبد العزيز كان كوفيا، وكان ثقة.
دیگر رجال در سند نیز ثقه می باشند و در نتیجه سند روایت صحیحه محسوب می شود.
دلالت روایت
دلالت روایت بر مطلب واضح است و معنایش آن است که وجود یا عدم وجود حق خیار متوقف بر علم یا عدم علم خریدار می باشد، به نحوی که اگر خریدار در هنگام معامله علم به وجود ناخالصی در روغن داشته باشد، خیار عیب برای او ثابت نیست و علم او نوعی تبری از عیوب توسط بایع محسوب می شود.
و اگر خریدار در هنگام معامله علم به وجود ناخالصی نداشته باشد، حق خیار عیب برای او ثابت است چرا که او مبیع را با وصف خالص خریداری نموده و آنچه دریافت کرده دارای وصف مورد نظر نمی باشد لذا خیار عیب برای او ثابت می باشد.
معتبره سکونی
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَضَی فِی رَجُلٍ اشْتَرَی مِنْ رَجُلٍ عُکَّةً فِیهَا سَمْنٌ احْتَکَرَهَا حُکْرَةً فَوَجَدَ فِیهَا رُبّاً فَخَاصَمَهُ إِلَی عَلِیٍّ ع فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع- لَکَ بِکَیْلِ الرُّبِّ سَمْناً فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ إِنَّمَا بِعْتُهُ مِنْکَ حُکْرَةً فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع إِنَّمَا اشْتَرَی مِنْکَ سَمْناً لَمْ یَشْتَرِ مِنْکَ رُبّاً. [2]
امام صادق از پدرشان علیهما السلام نقل می کنند که فرمود: امیر مومنان علی علیه السلام در مورد کسی که ظرفی روغن را به صورت یکجا(ظرف به همراه مظروفش) خریداری نموده ولی در بین روغنها شیره خرما وجود داشت و حضرت را به قضاوت فراخواند، فرمود: برای تو به اندازه شیره خرما چیزی از قیمت روغن (یعنی ارش) ثابت است. (در اینجا) فروشنده گفت: من آنرا یکجا فروختم(لذا ارش را پرداخت نمی کنم)، حضرت به او فرمود: خریدار صرفاً از تو روغن خریداری نموده و نه شیره خرما(بنابراین ارش برای مشتری ثابت است)


فیض کاشانی(ره) در وافی [3] گوید: حُکرة به معنای جملگی و خرید طرف و مظروف به صورت یکجا می باشد.
اشکال
حکم صادر شده با واقعِ موضوع متناسب نیست چرا که در آن آمده که : بر بایع لازم است که به اندازه شیره خرما،روغن خالص به مشتری تحویل بدهد. این حکم در صورتی صحیح است که معامله بر روغن کلی و صرف واقع شود ولی در صورتی که بیع بر عین شخصی (مثل ما نحن فیه) واقع شود به نحوی که ظاهر روایت بر آن مطابقت دارد،چنین حکمی صحیح نیست و اعتراض بایع بر عدم پرداخت روغن در مقابل شیره خرمای موجود در ظرف بجا می باشد.
پاسخ
باید گفت اشکال مزبور مبتنی بر آن است که استحقاق روغن برای خریدار در پرداخت ارش وجود داشته باشد و به عبارت دیگر حکم به تحویل روغن مورد نزاع از فروشنده به خریدار گردد،در صورتی که چنین مبنایی با توجه به متن صحیح نیست و با قواعد ادبی موجود در متن ناسازگار است.
توضیح اینکه اگر عبارت به صورت"سمن" و در جایگاه مبتدا برای "لک" باشد، اعتراض امکان ورود دارد در حالی که عبارت به نحو "سمناً" به نحو منصوب آمده که در جایگاه حال یا تمیز برای مبتدای محذوف قرار دارد ، چنانچه مبتدای محذوف می تواند کلمه "شیئ" باشد، بنابراین تقدیر چنین می باشد" لک بکَیلِ الرّب (شیئٌ) سَمَناً".
مراد از "شیئ" ثمن آن می باشد و به عبارت دیگر ارش به خریدار پرداخت می شود به نحوی که بر فروشنده لازم است به مقدار وجود شیره ،ارزش و قیمت روغن مورد نزاع را به خریدار پرداخت نماید.
در نتیجه حکم موجود در روایت طبق قاعده و صحیح می باشد.

 


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص109، أبواب احکام العیوب، باب7، ح1، ط آل البيت.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج18، ص110، أبواب احکام العیوب، باب7، ح3، ط آل البيت.
[3] الوافي، الفيض الكاشاني، ج18، ص739.