درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1400/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الحدود و التعزيرات/أقسام حد الزنا /کیفیت اجرای مجازات رجم


محقق(ره) می فرمایند: وينبغي أن تكون الحجارة صغارا لئلا يسرع التلف. وقيل: لا يرجمه من لله تعالى قبله حد، وهو على الكراهية.
ويدفن إذا فرغ من رجمه، ولا يجوز إهماله.[1]

فرع
سزاوار است که سنگها جهت اجرای رجم کوچک باشند - و نه خیلی بزرگ - چرا که مرجوم به یکباره و بسرعت از بین نرود.


ادله روایی مساله
۱) موثقه سماعه
وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: تُدْفَنُ الْمَرْأَةُ إِلَی وَسَطِهَا ثُمَّ یَرْمِی الْإِمَامُ وَ یَرْمِی النَّاسُ بِأَحْجَارٍ صِغَارٍ وَ لَا یُدْفَنُ الرَّجُلُ إِذَا رُجِمَ إِلَّا إِلَی حَقْوَیْهِ.[2]

ترجمه روایت
امام صادق (علیه السلام) فرمود : زن زناکار تا قسمت کمر در گودالی قرار می گیرد و نخست امام و سپس دیگران بوسیله سنگ هایی کوچک او را سنگسار می کنند و مرد زناکار صرفاً تا قسمت لگن در گودال قرار می گیرد.


۲) صحیحه ابوبصیر
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تُدْفَنُ الْمَرْأَةُ إِلَی وَسَطِهَا إِذَا أَرَادُوا أَنْ یَرْجُمُوهَا وَ یَرْمِی الْإِمَامُ ثُمَّ یَرْمِی النَّاسُ بَعْدُ بِأَحْجَارٍ صِغَارٍ.[3]
ترجمه روایت

امام صادق (علیه السلام) فرمود: زن زناکار، جهت اجرای مجازات رجم تا قسمت کمر در گودالی دفن می گردد و نخست امام(حاکم) و سپس دیگران بوسیله سنگ هایی کوچک سنگسار می کنند.


روش استدلال
ظهور عبارت "یَرْمِی النَّاسُ بَعْدُ بِأَحْجَارٍ صِغَارٍ" وجوب کوچک بودن سنگها را بدست می دهد چرا که از فعل مضارع در مقام انشاء استفاده شده ، لکن از این ظهور به قرینه روایت صحیحه دیگر ابوبصیر که در وسائل از تفسیر قمی نقل شده رفع ید می کنیم و البته این روایت در کافی شریف نیز به صورت مرفوعه آمده است.
صحیحه ابوبصیر چنین است:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی تَفْسِیرِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عن أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ بِالْکُوفَةِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- إِنِّی زَنَیْتُ فَطَهِّرْنِی ثُمَّ ذَکَرَ أَنَّهُ أَقَرَّ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ إِلَی أَنْ قَالَ فَأَخْرَجَهُ إِلَی الْجَبَّانِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْظِرْنِی أُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ وَضَعَهُ فِی حُفْرَتِهِ إِلَی أَنْ قَالَ فَأَخَذَ حَجَراً فَکَبَّرَ أَرْبَعَ تَکْبِیرَاتٍ ثُمَّ رَمَاهُ بِثَلَاثَةِ أَحْجَارٍ فِی کُلِّ حَجَرٍ ثَلَاثَ تَکْبِیرَاتٍ ثُمَّ رَمَاهُ الْحَسَنُ ع مِثْلَ مَا رَمَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع- ثُمَّ رَمَاهُ الْحُسَیْنُ ع فَمَاتَ الرَّجُلُ فَأَخْرَجَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَأَمَرَ فَحُفِرَ لَهُ وَ صَلَّی عَلَیْهِ وَ دَفَنَهُ فَقِیلَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَا تُغَسِّلُهُ فَقَالَ قَدِ اغْتَسَلَ بِمَا هُوَ طَاهِرٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ- لَقَدْ صَبَرَ عَلَی أَمْرٍ عَظِیمٍ.[4]
ترجمه روایت

امام صادق( علیه السلام) :مردی از کوفه نزد امیرمومنان علی (علیه السلام) آمد و گفت: مرتکب گناه زنا شدم پس مرا از آن پاک کنید، سپس حضزت فرمود: وقتی چهار مرتبه اقرار نمود او برای اجرای مجازات خارجش نمودند . چون هنگام اجرای مجازات رسید آن مرد به امیرالمومنین (علیه السلام) عرض کرد: فرصت خواندن دو رکعت نماز را به من بدهید. بعد از آن او را در گودال قرار دادند و سپس امیرمومنان علی (علیه السلام) سنگی برداشتند و چهار تکبیر گفته و به او زدند و با سه سنگ که بر هر کدام سه تکبیر گفتند او را رجم نمودند. بعد از ایشان فرزندشان امام حسن ( علیه السلام) مانند کار پدر را انجام دادند و پس از ابشان امام حسین( علیه السلام) همان کار را انجام دادند که در این هنگام مجرم فوت شد و امیرمومنان علی (علیه السلام) او را از گودال خارج نمود و دستور به تهیه قبری بر او دادند و بر پیکرش نماز خوانده و او را دفن نمودند. پس از آن به حضرت عرض شد: آیا او را غسل نمی دهید؟! حضرت پاسخ فرمودند: او به چیزی غسل نمود که تا روز قیامت پاک می باشد . حقیقتاً بر کار بزرگی استقامت کرد.

توضیح
باید گفت: سنگ ها نمی توانند کوچک بوده باشند ، چرا که عادتا بوسیله برخورد نُه سنگ کوچک به کسی هلاکت حاصل نمی شود.


صاحب جواهر(ره) نیز می فرمایند: نعم يمكن إرادة الأحجار المعتدله من الصغار في النصوص، و لعله لذا قال في القواعد و كشف اللثام: و لا يرجم بحصى صغار جدا يعذب بطول الضرب مع بقاء الحياة، و على كل حال فلا يكفي الرمي بصخرة واحدة تجهز عليه و تقتله لخروجه عن معنى الرجم، و لأنه خلاف المأثور، و لا يقتل المرجوم بالسيف لعدم الأمر به و لا جعل كفارة لذنبه، بل ينكل بفعل ما يزجر الغير و يدفعه عن فعل مثله. [5]
می توان گفت: مراد از سنگ های کوچک در روایات ، سنگهای معمولی و متوسط باشند و گویا به همین دلیل علامه(ره)[6] در قواعد و فاضل اصفهانی در کشف اللثام[7] فرموده اند: با سنگریزه کوچک رجم انجام نمی شود چون با این کار، و طولانی شدن سنگ زدن تا زمان هلاکتِ مرجوم، او مورد عذاب و شکنجه قرار می گیرد. و به هر حال اینکه صخره ای بزرگ را بر او فرود آورند تا یکباره کشته گردد نیز از معنای رجم خارج است و البته بر خلاف نص می باشد و از طرفی قتل با شمشیر هم جایز نیست چرا که امری بر آن وجود ندارد و کفاره آن گناه هم با آن قرار نگرفته است بلکه رجم باید به ونه ای باشد که موجب عبرت دیگران و حالت پیشگیری از وقوع این جرم برای دیگران باشد.


چند نکته
۱) در اجرای مجازات رجم رعایت فاصله مکانی و زمانی متعارف لازم است.


۲) پس از مرگِ مرجوم ، رجم یا هر نوع اهانت دیگر بر او جایز نیست بلکه حکم مسلمان میت بر او جاری است که دارای حرمت بوده و تجهیز او لازم است.


۳) چنانچه در هنگام اجرای مجازات، مرجوم از هوش برود در جواز افاقه و بهوش آوردن او دو وجه است که بنا بر وجه اول این کار جایز است چرا که باید درد را حس کند و وجه دوم آنست که لازم به افاقه نیست چون امری بر آن وارد نشده است.


۴) مجازات رجم را از روبروی مرجوم اجرا نمی کنند بلکه از پشت سر این کار صورت می گیرد چنانچه صحیحه محمد بن مسلم بر آن دلالت دارد و چنین است:
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ السِّنْدِیِّ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِ الرَّجْمُ یُرْجَمُ مِنْ وَرَائِهِ وَ لَا یُرْجَمُ مِنْ وَجْهِهِ لِأَنَّ الرَّجْمَ وَ الضَّرْبَ لَا یُصِیبَانِ الْوَجْهَ وَ إِنَّمَا یُضْرَبَانِ عَلَی الْجَسَدِ عَلَی الْأَعْضَاءِ کُلِّهَا.[8]
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آنچه در مجازات رجم معتبر است چنین است که از پشت سر - و نه از روبروی مرجوم - انجام شود چرا که مجازات سنگسار و تازیانه به صورت اصابت نمی کنند و صرفاً بر اعضاء دیگر بدن جاری می گردند.


۵) مجازات رجم بوسیله تیر و گلوله و انفجار و ...کفایت از سنگسار نمی کند.


۶) احوط آنست که هنگام رجم، صورت مجرم مقابل قبله باشد و مردم نیز پشت سر مجرم و رو به قبله او را سنگسار نمایند چرا که مجرم در واقع بعنوان محتضر محسوب می شود چنانچه روایت زیر بر آن دلالت دارد.
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يُدْفَنُ الْمَرْجُومُ وَ الْمَرْجُومَةُ إِلَى أَوْسَاطِهِمَا ثُمَّ يَرْمِي الْإِمَامُ وَ يَرْمِي النَّاسُ بَعْدَهُ بِأَحْجَارٍ صِغَارٍ لِأَنَّهُ أَمْكَنُ لِلرَّمْيِ وَ أَرْفَقُ بِالْمَرْجُومِ وَ يُجْعَلُ وَجْهُهُ مِمَّا يَلِي الْقِبْلَةَ وَ لَا يُرْجَمُ مِنْ قِبَلِ وَجْهِهِ وَ يُرْجَمُ حَتَّى يَمُوتَ.[9]


فرع
قیل لا یرجمه من لله تعالی قِبَلَه حدّ ، و هو علی الکراهیه
گفته شده بر کسی که مجازاتی بر ذمه دارد، اجرای حد جایز نیست، و البته این نظر حمل بر کراهت می شود.
به این معنا که بهتر است چنین کسی مجازات رجم را اجرا نکند و در آن شرکت ننماید.
صاحب جواهر نیز می فرمایند: و كيف كان فقد قيل و إن كنا لم نتحققه: لا يرجمه من لله قبله حد
قائل و معتقد به این نظر را نیافتیم لذا نظر مشهور بر کراهت است و نه حرمت.
لکن مستفاد از بعض روایات، عدم جواز اجرای رجم بر کسی است که خودش چنین مجازاتی بر ذمه دارد و البته در بعض روایات نیز وارد شده که بر دمّه هر کس، یکی از حدود الهی -هر چند غیر رجم - باشد ، حق اجرای مجازات رجمِ مجرم دیگری را ندارد چنانچه روایات زیر بر آن دلالت دارد.


۱) روایت میثم تمّار
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِیثَمٍ أَوْ صَالِحِ بْنِ مِیثَمٍ عَنْ أَبِیهِ أَنَّ امْرَأَةً أَقَرَّتْ عِنْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع بِالزِّنَا أَرْبَعَ مَرَّاتٍ فَأَمَرَ قَنْبَرَ فَنَادَی بِالنَّاسِ فَاجْتَمَعُوا وَ قَامَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ إِمَامَکُمْ خَارِجٌ بِهَذِهِ الْمَرْأَةِ إِلَی هَذَا الظَّهْرِ لِیُقِیمَ عَلَیْهَا الْحَدَّ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فَعَزَمَ عَلَیْکُمْ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ لَمَّا خَرَجْتُمْ وَ أَنْتُمْ مُتَنَکِّرُونَ وَ مَعَکُمْ أَحْجَارُکُمْ لَا یَتَعَرَّفُ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلَی أَحَدٍ فَانْصَرِفُوا إِلَی مَنَازِلِکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ قَالَ ثُمَّ نَزَلَ فَلَمَّا أَصْبَحَ النَّاسُ بُکْرَةً خَرَجَ بِالْمَرْأَةِ وَ خَرَجَ النَّاسُ مَعَهُ مُتَنَکِّرِینَ مُتَلَثِّمِینَ بِعَمَائِمِهِمْ وَ بِأَرْدِیَتِهِمْ وَ الْحِجَارَةُ فِی أَرْدِیَتِهِمْ وَ فِی أَکْمَامِهِمْ حَتَّی انْتَهَی بِهَا وَ النَّاسُ مَعَهُ إِلَی الظَّهْرِ بِالْکُوفَةِ- فَأَمَرَ أَنْ یُحْفَرَ لَهَا حَفِیرَةٌ ثُمَّ دَفَنَهَا فِیهَا ثُمَّ رَکِبَ بَغْلَتَهُ وَ أَثْبَتَ رِجْلَهُ فِی غَرْزِ الرَّکْبِ ثُمَّ وَضَعَ إِصْبَعَیْهِ السَّبَّابَتَیْنِ فِی أُذُنَیْهِ وَ نَادَی بِأَعْلَی صَوْتِهِ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَی نَبِیِّهِ ص عَهْداً عَهِدَهُ مُحَمَّدٌ ص إِلَیَّ بِأَنَّهُ لَا یُقِیمُ الْحَدَّ مَنْ لِلَّهِ عَلَیْهِ حَدٌّ فَمَنْ کَانَ لِلَّهِ عَلَیْهِ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَیْهَا فَلَا یُقِیمُ عَلَیْهَا الْحَدَّ قَالَ فَانْصَرَفَ النَّاسُ یَوْمَئِذٍ کُلُّهُمْ مَا خَلَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ ع- فَأَقَامَ هَؤُلَاءِ الثَّلَاثَةُ عَلَیْهَا الْحَدَّ یَوْمَئِذٍ وَ مَا مَعَهُمْ غَیْرُهُمْ قَالَ وَ انْصَرَفَ یَوْمَئِذٍ فِیمَنِ انْصَرَفَ مُحَمَّدُ بْنُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع.[10]

ترجمه روایت

میثم تمار گوید: یک زن نزد امیرالمومنین (علیه السلام) چهار مرتبه بر ارتکاب زنا اقرار نمود، پس حضرت فرمود: ای قنبر مردم را خبر کن تا حاضر شوند. جمعیت آمدند و مسجد از مردم پر شد حضرت برخواسته و حمد و ثنای الهی گفتند و سپس فرمود: ای مردم پیشوای شما فردا با این زن به میدان کوفه می‌آید تا به یاری خدا حد الهی را بر او جاری سازد. وقتی شما خارج می‌شوید امیرمؤمنان هم همراه شما خواهد بود حتما با نقابی صورت خود را بپوشانید و با خود سنگ بیاورید. نباید کسی از شما کسی دیگری را بشناسد. خود را به خوبی بپوشانید تا زمانی که به خانه خود می‌روید. سپس از منبر پائین آمد. چون صبح شد حضرت با آن زن به طرف مکان رجم خارج شد و مردم در حالی که با نقاب صورت خود را پوشیده بودند و پاره‌هایی سنگ را در دست و در آستین و در دامن عبا برگرفته بودند به سوی میدان رهسپار شدند. حضرت دستور داد برای او گودالی آماده کردند و آن زن را تا سینه در آن پنهان کردند آنگاه بر قاطر خود سوار گشت و پا در پنجه رکاب نمود و دو انگشت سبّابه خود را در گوش نهاد و با صدای بلند آواز داد: ای گروه مردم به راستی که خداوند تبارک و تعالی دستوری را برای پیامبرش صلّی اللَّه علیه و آله فرستاد و رسول خدا آن را به من گفته است و آن اینکه هر کس حدی از حدود الهی به گردن دارد در اجرای حد اقدام ننماید پس هر کس حدی بر عهده اوست همانند حدی که بر این زن است حق ندارد در این کار شرکت کند. پس همگی مردم در آن روز بازگشتند به جز امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام! و اینان حد را بر او جاری کردند در حالی که با آنان کسی از مردم نبود. امام صادق (علیه السلام) فرمود در میان افرادی که بازگشتند محمد پسر امیرمؤمنان هم بود.


البته این روایت از نظر سند ضعیف می باشد. شاهد در عبارت" بِأَنَّهُ لَا یُقِیمُ الْحَدَّ مَنْ لِلَّهِ عَلَیْهِ حَدٌّ فَمَنْ کَانَ لِلَّهِ عَلَیْهِ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَیْهَا فَلَا یُقِیمُ عَلَیْهَا الْحَدَّ" است که فرمود: هر کس حدی از حدود الهی به گردن دارد در اجرای حد اقدام ننماید پس هر کس حدی بر عهده اوست همانند حدی که بر این زن است حق ندارد در این کار شرکت کند.

 


۲) مرسله ابن ابی عمیر
وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَمَّنْ رَوَاهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: أُتِیَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِرَجُلٍ قَدْ أَقَرَّ عَلَی نَفْسِهِ بِالْفُجُورِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لِأَصْحَابِهِ اغْدُوا غَداً عَلَیَّ مُتَلَثِّمِینَ فَقَالَ لَهُمْ مَنْ فَعَلَ مِثْلَ فِعْلِهِ فَلَا یَرْجُمْهُ وَ لْیَنْصَرِفْ قَالَ فَانْصَرَفَ بَعْضُهُمْ وَ بَقِیَ بَعْضُهُمْ فَرَجَمَهُ مَنْ بَقِیَ مِنْهُمْ. [11]
ترجمه روایت

امام باقر(علیه السلام) فرمودند: مردی را که مرتکب زنا شد و چهار مرتبه بر انجام آن اقرار نمود را نزد امیر مومنان علی (علیه السلام ) آوردند که حضرت به اصحابشان فرمودند: فردا صبح در حالی که صورتهای خویش را پوشانده اید حاضر شوید . پون فردا همه حاضر شدند فرمود: هر کس نمرنکب گناه زنا مثل این گنهکار شده او را رجم نکند و بازگردد.امام (علیه السلام) در اینجا فرمود: تعدادی برگشتند و افراد باقیمانده او را رجم نمودند.


۳) صحیحه ابوبصیر
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی تَفْسِیرِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ یَعْنِی الْمُرَادِیَّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عن أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ بِالْکُوفَةِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- إِنِّی زَنَیْتُ فَطَهِّرْنِی وَ ذَکَرَ أَنَّهُ أَقَرَّ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ إِلَی أَنْ قَالَ ثُمَّ نَادَی فِی النَّاسِ یَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِینَ اخْرُجُوا لِیُقَامَ عَلَی هَذَا الرَّجُلِ الْحَدُّ وَ لَا یَعْرِفَنَّ أَحَدُکُمْ صَاحِبَهُ فَأَخْرَجَهُ إِلَی الْجَبَّانِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْظِرْنِی أُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ وَضَعَهُ فِی حُفْرَتِهِ وَ اسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِوَجْهِهِ ثُمَّ قَالَ مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ إِنَّ هَذِهِ حُقُوقُ اللَّهِ فَمَنْ کَانَ لِلَّهِ فِی عُنُقِهِ حَقٌّ فَلْیَنْصَرِفْ وَ لَا یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ مَنْ فِی عُنُقِهِ حَدٌّ فَانْصَرَفَ النَّاسُ وَ بَقِیَ هُوَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ- فَرَمَاهُ کُلُّ وَاحِدٍ ثَلَاثَةَ أَحْجَارٍ فَمَاتَ الرَّجُلُ فَأَخْرَجَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع- فَأَمَرَ فَحُفِرَ لَهُ وَ صَلَّی عَلَیْهِ وَ دَفَنَهُ الْحَدِیثَ. [12]

ترجمه روایت
مردی در کوفه نزدی امیرمؤمنان علیه السلام آمد و گفت: ای امیرمؤمنان مرتکب زنا شده‌ام مرا پاک گردان.بعد از آنکه چهار مرتبه اقرار نمود،

سپس او را بیرون برد و در میان مردم ندا زد: ای مردم بیائید تا حد را بر این فرد که مرتکب زنا شده است اجرا کنیم. خود را بپوشانید نباید کسی از شما دیگری را بشناسد. حضرت او را به طرف صحراء جبان برد. مرد گفت: ای امیرمؤمنان می‌خواهم دو رکعت نماز بخوانم. حضرت به او اجازه داد. آنگاه او را در حفره ای قرار داد و مردم در مقابلش قرار گرفتند. حضرت فرمود: ای مردم این حقوق خداوند متعال است کسی که حقی بر گردن دارد برود و او را سنگ نزند چرا که کسی که حقی بر گردنش است نمی تواند حدود خداوند را برپا کند. مردم همگی رفتند و تنها حسن و حسین و امیرمؤمنان علیهم السلام باقی ماندند. حضرت سنگی را برداشت و سه تکبیر گفت سپس آن را انداخت. سپس با سه سنگ که در هر کدام آنها سه بار تکبیر گفت او را زد. حسن و حسین علیهما السلام نیز همان کار امیرمؤمنان را انجام دادند و مرد فوت کرد. حضرت او را از حفره درآورد و بر او نماز خواند و دفنش کرد. تا آخر حدیث
شاهد در عبارت "إِنَّ هَذِهِ حُقُوقُ اللَّهِ فَمَنْ کَانَ لِلَّهِ فِی عُنُقِهِ حَقٌّ فَلْیَنْصَرِفْ وَ لَا یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ مَنْ فِی عُنُقِهِ حَدٌّ" است یعنی ای مردم این حقوق خداوند متعال است کسی که حقی بر گردن دارد برود و او را سنگ نزند چرا که کسی که حقی بر گردنش است نمی تواند حدود خداوند را برپا کند.


۴) معتبره اصبغ بن نباته
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ فِی حَدِیثٍ أَنَّ رَجُلًا أَتَی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع- فَأَقَرَّ عِنْدَهُ بِالزِّنَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ لَهُ اذْهَبْ حَتَّی نَسْأَلَ عَنْکَ إِلَی أَنْ قَالَ ثُمَّ عَادَ إِلَیْهِ فَقَالَ الرَّجُلُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی زَنَیْتُ فَطَهِّرْنِی فَقَالَ إِنَّکَ لَوْ لَمْ تَأْتِنَا لَمْ نَطْلُبْکَ وَ لَسْنَا بِتَارِکِیکَ إِذْ لَزِمَکَ حُکْمُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ قَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ یُجْزِی مَنْ حَضَرَ مِنْکُمْ رَجْمَهُ عَمَّنْ غَابَ فَنَشَدْتُ اللَّهَ رَجُلًا مِنْکُمْ یَحْضُرُ غَداً لَمَّا تَلَثَّمَ بِعِمَامَتِهِ حَتَّی لَا یَعْرِفَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ أْتُونِی بِغَلَسٍ حَتَّی لَا یُبْصِرَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَإِنَّا لَا نَنْظُرُ فِی وَجْهِ رَجُلٍ وَ نَحْنُ نَرْجُمُهُ بِالْحِجَارَةِ قَالَ فَغَدَا النَّاسُ کَمَا أَمَرَهُمْ قَبْلَ إِسْفَارِ الصُّبْحِ فَأَقْبَلَ عَلِیٌّ ع ثُمَّ قَالَ نَشَدْتُ اللَّهَ رَجُلًا مِنْکُمْ لِلَّهِ عَلَیْهِ مِثْلُ هَذَا الْحَقِّ أَنْ یَأْخُذَ لِلَّهِ بِهِ فَإِنَّهُ لَا یَأْخُذُ لِلَّهِ بِحَقٍّ مَنْ یَطْلُبُهُ اللَّهُ بِمِثْلِهِ قَالَ فَانْصَرَفَ وَ اللَّهِ قَوْمٌ مَا یُدْرَی مَنْ هُمْ حَتَّی السَّاعَةِ ثُمَّ رَمَاهُ بِأَرْبَعَةِ أَحْجَارٍ وَ رَمَاهُ النَّاسُ. [13]
ترجمه روایت
مردى نزد امير مؤمنان عليه السّلام آمد و گفت: يا امير المؤمنين من زنا كرده‌ام مرا به اجراء حدّ الهى پاك كن، تا اینکه چهار مرتبه بر زنا اقرار نمود .حضرت‌ به او فرمود: چنانچه تو نزد ما نمى‌آمدى تو را احضار نمي كرديم ولى دست از تو بر نخواهيم داشت همانا جرمت ثابت شد و حكم خداوند بزرگ در باره تو مورد پيدا كرد، سپس فرمود: اى مردم براى رجم اين مرد حاضران شما از كسانى كه غائبند كفايت مى‌كنند، پس به خدا سوگند مى‌دهم كه نيايد يكى از شما فردا بیاید مگر اينكه با عمامه‌اش رويش را پوشانيده باشد تا اينكه ديگران او را نشناسند، و صبح تاريك بيائيد تا يك ديگر را درست نبينيد زيرا ما نمى‌نگريم در چهره مردي كه او را رجم مى‌كنيم با سنگريزه يا پاره سنگ، گويد: فردا بامدادان همان طور كه امام فرموده بوده پيش از اينكه هوا روشن شود گرد آمدند، و امير مؤمنان عليه السّلام به آنان رو كرده فرمود: شما را بخدا سوگند هر كدام از شما حدّى اين چنين خدا بر او واجب كرده است در اين مورد شركت نكند زيرا حقّ خدا را نگيرد آن كس كه خداوند از او حقّى مانند آن طلبكار است، فرمود: بخدا مردمى رفتند كه اكنون ندانستيم چه كسانى بودند، سپس با چهار سنگ او را سنگسار كرد.

 


۵) مرسله صدوق
قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَی عِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ ع- فَقَالَ یَا رُوحَ اللَّهِ إِنِّی زَنَیْتُ فَطَهِّرْنِی فَأَمَرَ عِیسَی ع أَنْ یُنَادَی فِی النَّاسِ أَنْ لَا یَبْقَی أَحَدٌ إِلَّا خَرَجَ لِتَطْهِیرِ فُلَانٍ فَلَمَّا اجْتَمَعَ النَّاسُ وَ صَارَ الرَّجُلُ فِی الْحَفِیرَةِ نَادَی الرَّجُلُ لَا یَحُدَّنِی مَنْ لِلَّهِ فِی جَنْبِهِ حَدٌّ فَانْصَرَفَ النَّاسُ کُلُّهُمْ إِلَّا یَحْیَی وَ عِیسَی ع الْحَدِیثَ. [14]
ترجمه روایت
امام صادق عليه السّلام فرمود: مردى نزد عيسى ابن مريم عليه السّلام آمد و به او گفت: يا روح اللَّه من زنا كرده‌ام مرا پاك كن، عيسى عليه السّلام امر كرد: كسى در جايى نماند بلكه همه بيرون آيند براى پاك ساختن فلان كس، پس هنگامى كه وى با مردم گرد آمدند و مرد براى سنگسار در حفره شد، فرياد زد: مرا حدّ نزند آن كس كه حدّى بگردن دارد، پس همه مردم رفتند جز يحيى و عيسى عليهما السّلام.

البته باید گفت: این روایت بعنوان مویّد بر مطلب می باشد چرا که علاوه بر مرسله بودن،درخواستِ مجرم بر آنست که هر که مجازاتی بر ذمه دارد، رجم نکند. لکن می توان گفت چون امام (علیه السلام ) آنرا نقل فرمودند و ردعی نکردند، قابل پذیرش است.

نتیجه
از آنچه گذشت چنین بدست می آید که ظاهر روایات، حرمت اجرای مجازات سنگسار توسط کسی که خودش چنین مجازاتی یا مجازات دیگری بر ذمه دارد را می رساند.
باید گفت: این روایات اطلاق دارند و حتی به توبه یا عدم توبه مجرمان به گناهانی که مجازاتی بر ذمه دارند نیز تقیید نشده است لکن از طرفی اگر بخواهیم اطلاق را اخذ کنیم به تعطیل شدن حدود الهی می انجامد و چون تعطیل حدود جایز نیست می تواند قرینه ای بر حکم به کراهت در این فرض نمود و از حکم حرمت رفع ید کرد.


فرع

ويدفن إذا فرغ من رجمه، ولا يجوز إهماله.
پس از رجم و مرگ مجرم دفن او لازم است و رها نمودن و بی حرمتی به او جایز نیست.
بنابراین مانند دیگر اموات مسلمان، او نیز تجهیز و تکفین و تدفین می شود چرا که اجرای مجازات بر مسلمانی،رجم موجب خروج او از اسلام نخواهد شد بنابراین ادله وجوب تجهیز مسلمانِ میّت شامل او می شود چنانچه روایات زیر بر آن دلالت دارد.


۱) صحیحه ابومریم انصاری

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: أَتَتِ امْرَأَةٌ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَتْ قَدْ فَجَرْتُ فَأَعْرَضَ بِوَجْهِهِ عَنْهَا فَتَحَوَّلَتْ حَتَّی اسْتَقْبَلَتْ وَجْهَهُ فَقَالَتْ إِنِّی قَدْ فَجَرْتُ فَأَعْرَضَ عَنْهَا ثُمَّ اسْتَقْبَلَتْهُ فَقَالَتْ إِنِّی قَدْ فَجَرْتُ فَأَعْرَضَ عَنْهَا ثُمَّ اسْتَقْبَلَتْهُ فَقَالَتْ إِنِّی فَجَرْتُ فَأَمَرَ بِهَا فَحُبِسَتْ وَ کَانَتْ حَامِلًا فَتَرَبَّصَ بِهَا حَتَّی وَضَعَتْ ثُمَّ أَمَرَ بِهَا بَعْدَ ذَلِکَ فَحُفِرَ لَهَا حَفِیرَةٌ فِی الرَّحَبَةِ وَ خَاطَ عَلَیْهَا ثَوْباً جَدِیداً وَ أَدْخَلَهَا الْحَفِیرَةَ إِلَی الْحَقْوِ وَ مَوْضِعِ الثَّدْیَیْنِ وَ أَغْلَقَ بَابَ الرَّحَبَةِ وَ رَمَاهَا بِحَجَرٍ وَ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ عَلَی تَصْدِیقِ کِتَابِکَ وَ سُنَّةِ نَبِیِّکَ- ثُمَّ أَمَرَ قَنْبَرَ فَرَمَاهَا بِحَجَرٍ ثُمَّ دَخَلَ مَنْزِلَهُ ثُمَّ قَالَ یَا قَنْبَرُ ائْذَنْ لِأَصْحَابِ مُحَمَّدٍ- فَدَخَلُوا فَرَمَوْهَا بِحَجَرٍ حَجَرٍ ثُمَّ قَامُوا لَا یَدْرُونَ أَ یُعِیدُونَ حِجَارَتَهُمْ أَوْ یَرْمُونَ بِحِجَارَةٍ غَیْرِهَا وَ بِهَا رَمَقٌ فَقَالُوا یَا قَنْبَرُ أَخْبِرْهُ أَنَّا قَدْ رَمَیْنَا بِحِجَارَتِنَا وَ بِهَا رَمَقٌ کَیْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ عُودُوا فِی حِجَارَتِکُمْ فَعَادُوا حَتَّی قَضَتْ فَقَالُوا لَهُ قَدْ مَاتَتْ فَکَیْفَ نَصْنَعُ بِهَا قَالَ فَادْفَعُوهَا إِلَی أَوْلِیَائِهَا وَ مُرُوهُمْ أَنْ یَصْنَعُوا بِهَا کَمَا یَصْنَعُونَ بِمَوْتَاهُمْ. [15]

ترجمه روایت

امام باقر (عليه السّلام) فرمود: زنى نزد امير المؤمنين آمد، و گفت: من عمل زشت زنا انجام داده‌ام، حضرت از او رو گردانيد، زن بدان سو رفت و در مقابل آن حضرت شد و گفت: من مرتكب زنا شده‌ام، باز حضرتش روى از او گردانيد، زن نيز به آن سو شد و گفت: من زنا كرده‌ام، اين بار نيز حضرت رو گردانيد، و زن به آن سو شده و گفت: من مرتكب عمل قبيح شده‌ام، پس حضرت فرمان داد او را بازداشت كردند و زن حامله بوده و درنگ كردند تا وضع حمل كرد، سپس امر فرمود براى او حفره‌اى در رحبه و میدان كوفه كندند، و لباسى جديد براى او پوشاندند ، و زن را تا سينه درون آن حفره كردند و دروازه رحبه (ميدان) را بستند، و با سنگ او را هدف قرار داد و گفت: بسم اللَّه اللّهمّ على تصديق كتابك و سنّة نبيّك» سپس به قنبر فرمان داد او را سنگ زند، بعد بمنزل‌ رفت، و فرمود: قنبر اجازه ده اصحاب محمّد صلّى اللَّه عليه و آله بیايند و او را سنگسار كنند و داخل شدند و هر يك با سنگى او را هدف قرار داد و سنگها تمام شد و آنان ندانستند همان سنگها را بار دوّم باو بزنند يا نه، و در زن رمقى باقيمانده بود، به قنبر گفتند: ما او را با سنگهايمان زديم ولى هنوز زنده است: از امام بپرس اكنون چه كنيم، فرمود: با سنگهايتان دوباره شروع كنيد، از نو سنگسار كردند تا جان سپرد، گفتند: مرد، اكنون با او چه كنيم، فرمود: او را به خویشاوندانش بسپاريد و بگوئيد با او همانند مردگانشان رفتار كنند.


۲) صحیحه ابوبصیر

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ فِی تَفْسِیرِهِ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عن أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ بِالْکُوفَةِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- إِنِّی زَنَیْتُ فَطَهِّرْنِی ثُمَّ ذَکَرَ أَنَّهُ أَقَرَّ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ إِلَی أَنْ قَالَ فَأَخْرَجَهُ إِلَی الْجَبَّانِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْظِرْنِی أُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ وَضَعَهُ فِی حُفْرَتِهِ إِلَی أَنْ قَالَ فَأَخَذَ حَجَراً فَکَبَّرَ أَرْبَعَ تَکْبِیرَاتٍ ثُمَّ رَمَاهُ بِثَلَاثَةِ أَحْجَارٍ فِی کُلِّ حَجَرٍ ثَلَاثَ تَکْبِیرَاتٍ ثُمَّ رَمَاهُ الْحَسَنُ ع مِثْلَ مَا رَمَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع- ثُمَّ رَمَاهُ الْحُسَیْنُ ع فَمَاتَ الرَّجُلُ فَأَخْرَجَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَأَمَرَ فَحُفِرَ لَهُ وَ صَلَّی عَلَیْهِ وَ دَفَنَهُ فَقِیلَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَا تُغَسِّلُهُ فَقَالَ قَدِ اغْتَسَلَ بِمَا هُوَ طَاهِرٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ- لَقَدْ صَبَرَ عَلَی أَمْرٍ عَظِیمٍ. [16]

 

ترجمه روایت

امام صادق( علیه السلام) :مردی از کوفه نزد امیرمومنان علی (علیه السلام) آمد و گفت: مرتکب گناه زنا شدم پس مرا از آن پاک کنید، سپس حضزت فرمود: وقتی چهار مرتبه اقرار نمود او برای اجرای مجازات خارجش نمودند . چون هنگام اجرای مجازات رسید آن مرد به امیرالمومنین (علیه السلام) عرض کرد: فرصت خواندن دو رکعت نماز را به من بدهید. بعد از آن او را در گودال قرار دادند و سپس امیرمومنان علی (علیه السلام) سنگی برداشتند و چهار تکبیر گفته و به او زدند و با سه سنگ که بر هر کدام سه تکبیر گفتند او را رجم نمودند. بعد از ایشان فرزندشان امام حسن ( علیه السلام) مانند کار پدر را انجام دادند و پس از ابشان امام حسین( علیه السلام) همان کار را انجام دادند که در این هنگام مجرم فوت شد و امیرمومنان علی (علیه السلام) او را از گودال خارج نمود و دستور به تهیه قبری بر او دادند و بر پیکرش نماز خوانده و او را دفن نمودند. پس از آن به حضرت عرض شد: آیا او را غسل نمی دهید؟! حضرت پاسخ فرمودند: او به چیزی غسل نمود که تا روز قیامت پاک می باشد . حقیقتاً بر کار بزرگی استقامت کرد.

نکته
باید گفت: این روایت راجع به مواردی است که مجرم قبل از اجرای مجازات رجم غسل نموده باشد و البته شاهد و قرینه آنست که درخواست خواندن نماز داشته و از طرفی نیز روایت ضعیف مسمع بن کردین بر آن دلالت دارد و چنین است:
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مِسْمَعٍ کِرْدِینٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمَرْجُومُ وَ الْمَرْجُومَةُ (یُغَسِّلَانِ وَ یُحَنِّطَانِ) وَ یَلْبَسَانِ الْکَفَنَ قَبْلَ ذَلِکَ ثُمَّ یُرْجَمَانِ وَ یُصَلَّی عَلَیْهِمَا وَ الْمُقْتَصُّ مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ ذَلِکَ یُغَسِّلُ وَ یُحَنِّطُ وَ یَلْبَسُ الْکَفَنَ وَ یُصَلَّی عَلَیْهِ. [17]
ترجمه روایت
أمير المؤمنين (عليه السّلام) فرمود: مرد يا زنى كه بايد سنگسار شود قبلا غسل داده مي شوند و حنوط و كفن مي گردند، بعد سنگسار شده و بر آنان نماز خوانده مى‌شود و كسى كه بقصاص ديگرى گردنش زده مى‌شود بهمين ترتيب غسل داده شده و حنوط گرديده و كفن بر او پوشانيده مى‌شود سپس گردنش را ميزنند و بر او نماز ميگزارند (و دفن ميكنند).
هر چند سند روایت ضعیف می باشد لکن مورد فتوای اصحاب قرار گرفته است.

 


[1] شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام -ط اسماعیلیان)، المحقق الحلي، ج4، ص144.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص99، أبواب حد الزنا، باب14، ح3، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص98، أبواب حد الزنا، باب14، ح3، ط آل البيت.
[4] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص99، أبواب حد الزنا، باب14، ح4، ط آل البيت.
[5] جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج41، ص355.
[6] قواعد الأحكام، العلامة الحلي، ج3، ص531.
[7] كشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحكام، الفاضل الهندي، ج10، ص473.
[8] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص101، أبواب حد الزنا، باب14، ح6، ط آل البيت.
[9] مستدرك الوسائل، المحدّث النوري، ج18، ص52.
[10] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص53، أبواب مقدمات الحدود، باب31، ح1، ط آل البيت.
[11] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص54، أبواب مقدمات الحدود، باب31، ح2، ط آل البيت.
[12] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص55، أبواب مقدمات الحدود، باب31، ح3، ط آل البيت.
[13] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص55، أبواب مقدمات الحدود، باب31، ح4، ط آل البيت.
[14] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص55، أبواب مقدمات الحدود، باب31، ح5، ط آل البيت.
[15] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص107، أبواب مقدمات الحدود، باب16، ح5، ط آل البيت.
[16] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج28، ص99، أبواب حد الزنا، باب14، ح4، ط آل البيت.
[17] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص513، أبواب حد الزنا، باب17، ح1، ط آل البيت.