1403/09/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفاهيم / مفهوم شرط / نظر شهيد صدر در مورد مدلول تصديقی جمله شرطيه
گفتيم که کارکرد ادوات شرط برقراری نسبت بین جمله شرط و جمله جزاست.
البته باید دقت داشت که مراد از ایجاد نسبت بین اين دو جمله، ایجاد نسبت بین مدلول هيئات اين دو جمله نیست، چون معلوم است که هيأت دارای معنای حرفی بوده و ایجاد نسبت بین دو معنای حرفی ممکن نیست. همچنان که مراد از آن ايجاد نسبت بین ماده دو جمله نیز نیست، چون هر یک از دو جمله مشتمل بر مواد متعددی هستند و نسبت واحد نمیتواند بین بیش از دو طرف برقرار گردد. بلکه همان گونه که در بحث واجب مشروط گذشت، مفاد هر یک از دو جمله شرط و جزاء امری وحدانی است که از نسبت ایجاد شده بین مواد مستعمل در آنان برداشت میشود. به عبارت دیگر نسبتی که بین آن مواد برقرار است، سبب تحصیص آنها شده و در نهایت یک معنای وحدانی مرکب از هر یک از دو جمله شرط و جزاء برداشت میشود که معنایی اسمی است، اما هيأت جمله در ایجاد آن مدخلیت دارد.
مرحوم شهید صدر در ادامه کلام خود و بعد از بیان این که ادوات شرط موجب ایجاد ربط بین مدلول تصوری جمله شرط و جمله جزاء میشوند و استدلال برای آن بدین نحو که اگر جمله شرطیه از چیزی صادر شود که فاقد عقل و اختیار است، بازهم مدلول آن با مدلول جملات غیر شرطی متفاوت خواهد بود، در خصوص ایجاد ربط بین مدلول تصدیقی جمله شرط و جمله جزاء به واسطه ادوات شرط میفرماید: اگر مدلول تصدیقی جمله شرطیه همراستا با مفاد هيأت جمله شرطیه باشد که دلالت بر نسبت تعلیقی میکند ـ بدین معنا که مقصود جدی متکلم، اخبار از اين باشد که نسبتی که در جزاء وجود دارد، معلق بر شرط است، چه نسبت موجود در جمله جزاء نسبت خبری باشد و چه نسبت طلبی انشائی ـ در این صورت اشکالی در عدم سرایت تعليق و ربط به مدلول تصدیقی جمله شرطیه وجود ندارد، زیرا فرض این است که مدلول تصدیقی جمله شرطیه، اخبار از ربط و تعلیق است نه چیزی که همراستا با معلّق در مدلول تصوری است، در حالی که تعلیق فقط در صورتی میتواند به مدلول تصدیقی سرایت کند که مدلول تصدیقی همراستا با جزائی باشد که در مدلول تصوری، معلق است.
و چنانچه مدلول تصدیقی جمله شرطیه همراستا با مفاد جمله جزاء در جمله شرطیه باشد نه موازی با مفاد اصل جمله شرطیه، در این صورت چنانچه جمله جزاء اخباری باشد، معلق بودن مدلول تصدیقی جمله شرطیه نیز معقول خواهد بود، مثل این که متکلم در جمله: «إذا جاء زيد فأُصافحه» در صدد اخبار از مصافحه با زید باشد به گونهای که آن اخبار، فعلی نبوده و مشروط به آمدن زید باشد، همان گونه که معلق نبودن مدلول تصدیقی جمله شرطیه نیز معقول میباشد، مانند این که در جمله مذکور، مراد او اخبار فعلی از مصافحهای باشد که آن مصافحه معلق بر آمدن زید است که لازمه آن اين است که اگر زيد نيامد، اخبار او کاذب خواهد بود، هرچند نحو دوم خلاف ظاهر جمله شرطیه است.[1]
مدعای شهيد صدر را در صورتی که مدلول تصدیقی جمله شرطیه، همراستا با مفاد جمله جزاء در جمله شرطیه بوده و جمله جزاء نيز انشائی باشد، جلسه آينده مطرح میکنيم ان شاء الله.