درس خارج اصول استاد سیدعلی موسوی‌اردبیلی

1403/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفاهيم / مفهوم شرط / پاسخ اشکال بر مدعای مشهور در خصوص مدلول ادوات شرط

 

استدلالی را که می‌توان با تکيه بر آن، مدعای مشهور در خصوص مدلول ادوات شرط را اثبات نمود، جلسه قبل بيان کرديم.

گفته نشود: طبق بیانی که از شما گذشت، مراد از این که ادوات شرط مدخول خود را در موضع فرض و تقدیر قرار می‌دهند این است که اين ادوات بیانگر نسبت بین مدخول خود و واقع خارجی و یا همان «نسبت تقدیریه» هستند، بنابر این ناقص بودن جمله شرط ناشی از همین مطلب است نه ناشی از این که ادوات شرط بین آن و جمله جزاء نسبتی برقرار کرده‌اند.

زیرا در پاسخ می‌گوییم: اگر این گونه باشد، تام شدن معنای آن نباید متوقف بر ذکر جمله جزاء باشد، زیرا معلوم است که این مطلب نمی‌تواند دلیلی بجز این داشته باشد که نسبتی که ادوات شرط ايجاد کرده‌اند، ارتباط به جمله جزاء دارد نه به واقع خارجی.

اگر گفته شود: وجود انتظار برای جمله جزا ناشی از دلالت هيأت جمله شرطیه بر وجود نسبت بين آن و جمله شرط است، نه ناشی از دلالت ادوات شرط بر چنين مطلبی.

پاسخ اين است که به مجرد ذکر ادوات شرط و جمله شرط، هیأت جمله شرطیه هنوز تحقق نیافته است تا این که این معنا از آن مستفاد گردد، و اگر ادوات شرط این معنا را افاده نکنند، هيچ وجهی برای این که مخاطب به مجرد شنیدن ادوات شرط و جمله شرط انتظار جمله‌ای را بکشد که بر آن مترتب بشود، وجود نخواهد داشت.

البته قابل انکار نیست که برقراری نسبت بین جمله شرط و جمله جزاء، موجب می‌شود که جمله شرط در موقع فرض قرار گیرد، اما فرق است بین این که ادوات شرط را فقط موجب این بدانیم که جمله شرط را در چنین موقعیتی قرار دهد و نسبت را مدلول هیأت جمله شرطیه بدانیم، با این که ادعا شود که ادوات شرط نسبتی را بین دو جمله برقرار می‌کنند که لازمه آن این است که جمله شرط در موقع فرض قرار گیرد.

با توجه به مطالب مذکور، پاسخ اشکال دیگری بر مدعای مشهور نیز آشکار می‌شود و آن این که بنابر مبنای مرحوم محقق اصفهانی، مدلول اصلی جمله شرطیه که مدلول تصدیقی جمله نیز به ازاء آن است، فقط جمله جزاست، نه جمله شرط و یا شرطیت، زیرا این دو فقط برای بیان فرض و تقدیر در جمله شرط ذکر شده‌اند، در نتیجه اگر جمله جزاء اخباری باشد، می‌توان گفت که جمله شرطیه اخباری است و اگر انشائی باشد، می‌توان آن را انشائی دانست. در حالی که بنابر مبنای مشهور، مدلول اساسی جمله شرطیه خود تعلیق و ربط و ملازمه بین دو جمله شرط و جزاست و در نتیجه این مطلب که جمله جزاء جمله اخباری است یا انشائی، نباید در مدلول تصدیقی آنان فرقی ایجاد کند، چون جمله واحد فقط یک مدلول تصدیقی می‌تواند داشته باشد و فرض این است که در هر حال آن مدلول، ربط و تعلیق است نه مدلول جزاء، در حالی که این مطلب خلاف وجدان است.

پاسخ نیز این است که اولاً: این اشکال بر فرض تمامیت، بر مبنای مرحوم محقق اصفهانی نیز وارد خواهد بود، زیرا بر اساس آن نیز تعلیق بین شرط و جزاء برقرار است و مدعای ایشان نفی تعلیق نیست، بلکه تعلیق را مفاد هيأت جمله شرطیه می‌دانند نه مفاد ادوات شرط. در واقع تفاوت مبنای ایشان با مبنای مشهور در اصل وجود تعلیق در جمله شرطیه نیست، بلکه در این است که این تعلیق توسط چه چیزی افاده می‌گردد.

و ثانیاً: بنابر مبنای مشهور، مدلول جمله شرطیه مجرد تعلیق نیست، بلکه تعلیق جزاء بر شرط است و معلوم است که مفاد جزاء در مدلول آن مدخلیت دارد. بنابر این چنانچه مفاد آن اخبار باشد، می‌توان جمله شرطیه را اخباری دانست و اگر انشاء باشد، جمله شرطیه انشائی خواهد بود.

در نتیجه آنچه که در نهایت کلام معلوم شد، این است که ادوات شرط سبب ایجاد نسبتی بین دو جمله جزاء و شرط می‌شوند که بر اساس آن، مدلول جمله جزاء مشروط به تحقق مفاد جمله شرط می‌شود و «إن جاء زيد» در حکم «بشرط مجيء زيد» می‌باشد.