1403/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفاهيم / مقدمات / تعريف منطوق و مفهوم
مقدمات
تعریف منطوق و مفهوم
از آنجا که لفظ «مفهوم» در معانی مختلفی استفاده میشود و به یک معنا حتی شامل منطوق نیز میگردد، بنابر این لازم است که در ابتدای بحث، مراد از «منطوق» و «مفهوم» عنوان شود تا این که در ادامه بر اساس آن بتوانیم بحث را به پیش ببریم.
ابن حاجب در تعریف منطوق و مفهوم میگوید: «الدلالة منطوق، وهو ما دلّ عليه اللفظ في محلّ النطق، والمفهوم بخلافه، أي لا في محلّ النطق.»[1]
عضدی در شرح این مطلب گفته است: «فالمنطوق ما دلّ عليه اللفظ في محلّ النطق، أي يكون حكماً للمذكور وحالاً من أحواله، سواء ذكر ذلك الحكم ونطق به أو لا. والمفهوم بخلافه، وهو ما دلّ لا في محلّ النطق، بأن يكون حكماً لغير المذكور وحالاً من أحواله. و«ما» ههنا مصدريّة لتصلح قسماً للدلالة.»[2]
اما آمدی با اشکال بر این مدعا میگوید: «أمّا المنطوق، فقد قال بعضهم: هو ما فهم من اللفظ في محلّ النطق، وليس بصحيح، فإنّ الأحكام المضمرة في دلالة الاقتضاء مفهومة من اللفظ في محلّ النطق ولا يقال لشيء من ذلك «منطوق اللفظ». فالواجب أن يقال: المنطوق ما فهم من دلالة اللفظ قطعاً في محلّ النطق، وذلك كما في وجوب الزكاة المفهوم من قوله(ص): «في الغنم السائمة زكاة»، وكتحريم التأفيف للوالدين من قوله تعالی: ﴿فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ﴾[3] ، إلى نظائره.
وأمّا المفهوم فهو ما فهم من اللفظ في غير محلّ النطق.
والمنطوق وإن كان مفهوماً من اللفظ غير أنّه لمّا كان مفهوماً من دلالة اللفظ نطقاً، خصّ باسم المنطوق وبقي ما عداه معرّفاً بالمعنى العامّ المشترك تمييزاّ بين الأمرين.»[4]
مراد از دلالت اقتضاء نيز دلالتی است که در هنگام استعمال، مقصود مستقیم گوینده نیست ولی صدق یا صحت کلام از نظر عقل، شرع، لغت و یا عرف و عادت متوقف بر آن است، مانند آن که صحت و یا صدق کلام، مستلزم تقدیر گرفتن کلمه یا عبارتی باشد، مثلاً در آیه شريفه: ﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ﴾[5] که به معنای «واسأل أهل القرية» است، کلمه «أهل» که جزئی از اجزای کلام میباشد، در متن آیه ذکر نشده، ولی به اقتضای مقام، مسلّم است که آن کلمه در کلام مستتر و مراد گوینده است.
و ظاهر مدعای آمدی اين است که دلالت اقتضاء را نه از قسم دلالت منطوق میداند و نه از قسم دلالت مفهوم، بلکه آن را قسم ثالثی از دلالت به حساب میآورد.
تفتازانی نیز در شرح مطلب عضدی میگوید: «المنطوق الصريح ما وضع اللفظ له، أي دلالة اللفظ على ما وضع له بالاستقلال أو بمشاركة الغير، فيشمل المطابقة والتضمّن. وغير الصريح دلالة اللفظ على ما لم يوضع له.
وقوله: «سواء ذكر ذلك الحكم أو لا» ليعمّ الصريح وغير الصريح، فإنّ الحكم فيه وإن لم يذكر ولم ينطق به لكنّه من أحوال المذكور وأحكامه... والفرق بين المفهوم وغير الصريح من المنطوق محلّ نظر.»[6]
ادامه بحث را جلسه آينده پی میگيريم ان شاء الله.