1402/09/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نواهی / اجتماع امر و نهی / پاسخ آيت الله خوئی به اشکال ميرزای نائينی
مرحوم آيت الله خویی در پاسخ به مدعای مرحوم میرزای نایینی میفرماید: دو عنوان که بر مورد واحدی صدق میکنند، یا هر دو از عناوین ذاتیه و مقولات حقیقیه هستند، یا هر دو عنوان انتزاعی هستند، و یا یکی عنوانی حقیقی و دیگری عنوانی انتزاعی است.
در مورد اول، تعدد عنوان مقولی قطعاً موجب تعدد معنون خواهد شد، زیرا همان گونه که دو مقوله نمیتوانند با یکدیگر متحد شده و تحت مقوله ثالثی واقع شوند، دو فرد یا دو نوع از یک مقوله نیز امکان اتحاد ندارند، علت آن نیز این است که در مرکب حقیقی، باید جهت وحدت حقیقیهای وجود داشته باشد وگرنه ترکیب اعتباری خواهد بود، و بدیهی است که وحدت حقیقی وقتی ایجاد میشود که یکی از دو جزء بالفعل و دیگری بالقوه باشد تا این که بتوانند به وجود واحد موجود شوند، اما اگر هر دو بالفعل باشند، وجود جهت وحدت حقیقی بین آنها محال است، زیرا هر فعلیتی مانع از فعیلت دیگر است.
آنچه گذشت در مورد وحدت دو فرد از یک مقوله بود، و با این مطلب حال وحدت دو فرد از دو مقوله نیز آشکار میشود.
اما در مورد سوم، عنوان انتزاعی یا از مرحله ذات عنوان متأصل در خارج انتزاع شده است، و یا از چیز دیگری که با مرحله ذات عنوان متأصل تباین وجودی و ماهوی دارد.
بنابر فرض اول لا محاله ترکیب بین آنها در مورد اجتماع اتحادی خواهد بود، بدین معنا که آنچه که در آن اجتماع صورت گرفته است از حیث وجودی و ماهوی واحد است و حداکثر این است که صدق یکی از دو عنوان بر آن ذاتی و صدق دیگری عرضی است. مثلاً اگر نوشیدن آب، مأمور به باشد و کسی آب غصبی نوشید، دو عنوان بر عمل او صدق میکند، یکی نوشیدن که عنوانی ذاتی و تحت مقوله است، و دیگری غصب که عنوانی انتزاعی است، زیرا غصب از مقولات نهگانه عرضیه نیست، بلکه عنوانی است که از تصرف در مال غیر انتزاع میشود، به همین جهت انطباق آن بر ماهیات متعدد مقولیه ممکن است، مثلاً هم میتواند بر چیزی که از مقوله «أين» است منطبق گردد، مثل توقف در ملک غیر، و هم بر چیزی که از مقوله فعل است، مثل خوردن طعام غیر. و در مورد مثال چون غصب منتزع از خود عنوان ذاتی در مورد اجتماع ـ يعنی نوشیدن این آب ـ است نه از چیز دیگری که با آن تباین وجودی دارد، لا محاله با آن اتحاد خارجی خواهد داشت و آنچه که با آنها مطابقت دارد، از حیث ماهوی و وجودی امر واحدی خواهد بود.
و بنابر فرض دوم ترکیب بین دو عنوان در مورد اجتماع انضمامی خواهد بود، چون فرض این است که مصداق یکی از دو عنوان در خارج با مصداق دیگری از حیث وجودی و ماهوی اتحاد ندارد و حداکثر در مورد اجتماع بین آن تلازم وجودی برقرار است. مثلاً تکلم یا خوردن اگر مأمور به باشند و در زمین غصبی واقع شوند، بین آنها و غصب ترکیب اتحادی وجود ندارد، زیرا تکلم و خوردن از عناوین متأصله هستند اما منشأ انتزاع عنوان غصب نیستند، بلکه غصب از چیزی دیگری که با تکلم و خوردن ملازمه وجودی دارد ـ يعنی بودن در زمین غیر ـ انتزاع میشود نه از خود آنها، چون معلوم است که خوردن و تکلم، تصرف در مکان محسوب نمیشود و بین انها تغایر وجودی برقرار است.
و در مورد دوم یا منشأ انتزاع دو عنوان انتزاعی امر واحد خارجی است که به دو اعتبار لحاظ شده و به هر اعتباری، یک عنوان از آن انتزاع شده است، و یا هر یک از دو عنوان از یک چیز انتزاع شدهاند که با منشأ انتزاع دیگری تباین وجودی در خارج دارد. اگر از قسم اول باشد، ترکیب بین دو عنوان اتحادی است و اگر از قسم دوم باشد، ترکیب بین آنها انضمامی خواهد بود.
مثلاً افطار در ظهر رمضان با مال غیر، محل اجتماع دو عنوان افطار و غصب است و ترکیب بین این دو عنوان اتحادی است، زیرا همان چیزی که منشأ انتزاع عنوان افطار است، منشأ انتزاع عنوان غصب نیز میباشد، حداکثر این است که عنوان اول از یک حیث و جهت و عنوان دوم از حیث و جهت دیگری از آن عمل انتزاع میشود. اما افطار در ظهر رمضان با مال مباح در مکان غصبی، سبب اتحاد دو عنوان غصب و افطار نخواهد بود، چون غصب از «کون فی مکان الغیر» انتراع میشود و افطار، از خوردن غذا در ظهر رمضان و بین این دو منشأ انتزاع، تباین وجودی برقرار است، بنابر این ترکیب بین این دو عنوان انضمامی خواهد بود.
بنابر این معلوم شد که نه مدعای مرحوم میرزای نایینی و نه مدعای مرحوم آخوند به اطلاق خود، قابل قبول نیست، بلکه به حسب موارد ترکیب بین عناوین میتواند انضمامی یا اتحادی باشد.[1]
فرمایشات ايشان نيز قابل التزام است و همان گونه که فرمودهاند، مدعای مرحوم میرزای نایینی در جایی که دو عنوان از عناوین مقولی باشند، قابل پذيرش است، زيرا در اين صورت وجود خارجی هر یک از آنها تحت یک مقوله واقع میشود که با ديگری دارای تباين است و ترکيب اتحادی بين آنها معقول نيست.
اما اگر هر دوی آنها از عناوین منتزعه باشند و از شیء واحد انتزاع شده باشند، منشأ انتزاع هر يک از آنها حيثيتی از حيثيات شیء واحد خارجی است و معلوم است که شیء واحد به تعدد حيثيات خود متعدد نمیشود، بلکه حيثيات متعدد هر موجود خارجی وجودی بجز وجود آن شیء ندارند.