1402/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نواهی / اجتماع امر و نهی / اشکال مرحوم نائينی به مرحوم آخوند
مرحوم میرزای نایینی به اصل مدعای مرحوم آخوند اشکال گرفته و میفرماید: صدق هر عنوان اشتقاقی بر ذات معلول، به جهت قیام مبدأ اشتقاق به آن است. بنابر این جهت صدق در صدق دو عنوان اشتقاقی بر ذات واحده ـ مثل: مصلّي و غاصب ـ جهت تعلیلیه است. اما جهت صدق در صدق هر یک از مبادی بر فردی از افراد خود در مورد اجتماع ـ مثل: صلاة و غصب ـ جهت تقییدیه است، چون فرض بر این است که هر دو ماهیتی که به شرط لا اخذ شدهاند، به عینه در مورد اجتماع موجود هستند و ترکیب بین آنها انضمامی است. بنابر این حرکت خارجی از جهت وجود ماهیت صلاتی در آن، فردی از نماز و از جهت وجود ماهیت غصب در آن، فردی از افراد غصب است.
معنای تقییدی بودن جهت در این مقام نیز این است که فرد واحد، حقیقتاً مندرج تحت دو ماهیت است، چون ترکیب بین آنها انضمامی است، بر خلاف تقییدی بودن جهت در خود عناوین کلیه وقتی که به قیدی تقید پیدا میکنند، چون مراد در آنجا از جهت تقییدی این است که قید به مطلق اضافه شده است تا این که مغایر با آن چیزی باشد که با قید دیگری مقید شده است. بنابر این تقییدی بودن جهت در ما نحن فیه موجب توسعه فرد واحد و اندراج آن تحت دو ماهیت میشود، بر خلاف تقیید عناوین کلیه که موجب تضییق آنها میگردد که مانع از صدق آنها بر فاقد قید است.
پس آنچه که ادعا شده است مبنی بر این که بر حرکت واحد خارجی، همان گونه که صدق نماز میشود، غصب نیز بر آن صدق میکند، مدعای صحیحی نیست، زیرا واضح است که مقولات همگی با یکدیگر متباین هستند و اتحاد وجودی بین آنها به نحوی که ترکیب آنها اتحادی باشد، محال است، در حالی که صدق غصب و نماز بر حرکت واحده مستلزم این است که جنس واحد ـ يعنی حرکت ـ موجود خارجی، دارای دو فصل هم عرض باشد که معقول نیست.
اما پاسخ این توهم که حرکت خارجی که محقق عنوان غصب است، معروض نماز نیز هست و در نتیجه وحدت آن به معنای اتحاد مقولات نیست، این است که اولاً: حرکت به این جهت که عرضی است که قائم به غیر است، نمیتواند معروض عرض دیگری باشد، چون عرض قائم به مثل خود نمیشود.
و ثانیاً: اجتماع غصب و نماز در مورد واحد، متوقف بر فرض حرکت مصلی نیست، بلکه امکان فرض آن در حال سکون نیز وجود دارد.
بنابر این معلوم شد که آنچه که محقق غصب در خارج است، خود هیأت «کون فی المکان» است که عبارت از مقوله «أين» است، اما نماز از مقوله دیگری است، در نتیجه ترکیب بین آنها انضمامی است.[1]