1401/12/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الألفاظ/ واجب تخييری/ تعریف مسأله
در پاسخ به اشکال چهارم مرحوم آيت الله خویی نیز مرحوم شهید صدر فرموده است: به اشکال مذکور به دو نحو میتوان پاسخ داد:
اول: فرض شود که ملاک واجب اول مطلقاً متوقف بر عدم اتیان واجب دیگر است ـ يعنی نه مقدّماً بر واجب اول و نه همزمان با آن ـ در حالی که واجب اول، فقط در فرض تقدم مانع از ملاک واجب دوم است و در صورت تقارن، منعی برای آن ایجاد نمیکند که در اين صورت اگر همزمان اتيان شوند، واجب اول بلا ملاک بوده و واجب دوم واجد ملاک خواهد بود و در نتیجه تحقق امتثال منعی نخواهد داشت.
دوم: فرض شود که وجود سابق هر کدام از دو واجب مانع از ملاک واجب دیگری باشد اما وجود مقارن آنها مانع از نصف ملاک در دیگری باشد به گونهای که مجموع دو نصف به مقدار ملاک کامل یکی از آن دو از جهت اهتمام مولا به آن باشد که در این صورت نیز هرچند امر به جمع نمیشود، اما در صورتی که جمع بین دو واجب بشود، امتثال محقق خواهد بود، چون در واقع سه بدل وجود خواهد داشت، هر کدام از دو واجب به تنهایی و جمع بین آنها.[1]
حق نيز اين است که پاسخهایی که ایشان به اشکالات اول و چهارم مرحوم آيت الله خویی دادهاند، پاسخهای تمامی هستند. اما پاسخی که به اشکال سوم مرحوم آيت الله خویی دادهاند دارای این اشکال است که فرض اول آن ـ يعنی فرضی که ترک هر یک از دواجب شرط وجود ملاک در دیگری است ـ که در آن مرحوم شهید صدر قائل به امکان توجه دو عقاب در صورت ترک هر دو واجب شده است، نمیتواند چنين اثری داشته باشد، زيرا لزوم تحصیل ملاک هر واجب متوقف بر وجود آن ملاک و وجود ملاک متوقف بر ترک واجب دیگر است، پس لزوم تحصیل هر دو ملاک متوقف بر ترک هر دو واجب است که فرض معقولی نیست. در نتیجه باید گفت که در این فرض نیز به مانند فرض دوم، فوت یکی از دو ملاک از اموری است که ضروری است و نمیتوان مکلف را به جهت فوت دو ملاک عقاب نمود.
اما آنچه که مرحوم شهید صدر در فرض دوم بیان کردهاند، مدهای صحیحی است و نظیر همین مطلب در بحث ترتب، از ما نیز گذشت، زیرا در ضروری بودن فوت یکی از دو واجب، فرقی نمیکند که اين ضرورت ناشی از عدم قدرت بر اتیان هر دو تکلیف باشد یا ناشی از وجود مانعی برای تحصیل هر دو ملاک.
پاسخ اشکال دوم مرحوم آيت الله خویی نیز این است که ثبوتاً اشکالی در این که تحصیل دو غرض در خارج مانعی داشته باشند و عدم امکان تحصیل هر دوی آنها، مستند به وجود آن مانع باشد نه عدم قدرت مکلف، وجود ندارد. همان گونه که ممکن است بین دو ملاک تضاد وجود داشته باشد و هر دوی آنها قابل جمع با هم در زمان واحد و يا در طول زمان نباشند.
اما اشکالی که به مدعای مرحوم آخوند وارد است اين است که فرض تضاد بین دو ملاک از حیث وجود خارجی آنها و يا عدم امکان تحصیل هر دوی آنها به جهت وجود مانع، هرچند ثبوتاً ممکن است اما نمیتوان جمیع موارد امر تخییری را به آن ارجاع داد، زيرا در برخی از موارد میدانیم که در صورت اتیان يکی از دو عدل، اتیان عدل دیگر مستحب است که معنای آن عدم محذور در جمع بین دو ملاک است.
راه حل دوم: در اين راه حل ادعا شده است که تخییر مکلف مربوط به امقام امتثال نیست، بلکه مربوط به تعیین واجب است، بدین معنا که واجب آن چیزی است که مکلف اختیار میکند و اگر عدل اول را اختیار کند، اين مطلب کاشف از وجوب آن و عدم وجوب عدل دوم است و همچنین بالعکس. البته این راه حل به دو نحو قابل تقریر است:
1 ـ قبل از اختیار مکلف، در واقع نيز واجبی وجود نداشته و بعد از اختيار اوست که واجب، واقعی پيدا میکند.
2 ـ واجب از قبل از اختيار مکلف، دارای واقع است، زيرا شارع چون میداند که مکلف کدام عدل را اختیار خواهد کرد، همان را از ابتدا واجب کرده است.