1401/10/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مباحث الألفاظ/ مسأله ضد/ ثمره مسأله ضد
مرحوم آيت الله خویی قائل شدهاند که اگر شرطيت عصيان فوريت واجب فوری را به نحو شرط متأخر مأخوذ در عبادت بدانيم به نحوی که مثلاً صحت نماز، منوط بر عصيان فوريت کنس مسجد تا پايان نماز بشود، محذور برطرف میگردد و میتوان گفت که فعلیت وجوب نماز در اين فرض مشروط به بقاء عصيان فوريت کنس مسجد تا پايان زمان نماز است به نحوی که اگر اين عصيان باقی نماند، کاشف از عدم فعليت نماز از ابتدا خواهد بود.[1]
ولی اين مطلب نيز رافع اشکال نيست، چون شرط متأخر اگرچه مشکل فعليت يافتن امر به نماز را حل میکند، اما رافع مشکل طلب ضدين نيست، زيرا معلوم است که عصيان خطاب به فوريت امتثال کنس مسجد، کاشف از اين نمیتواند باشد که اين امر فعليت نداشته است وگرنه عصيان معنا نخواهد داشت و اين امر مستلزم خلف است.
در نتيجه بايد گفت که دو امر فعلی در آن واحد متوجه مکلف بوده است که نتیجه آن طلب ضدين است.
مقدمه چهارم: حفظ هر خطابی به نسبت به تقدیرات مختلف، به یکی از وجوه ذیل ممکن است:
وجه اول: این که خطاب به نسبت به آن تقدیر، مشروط بوده و یا مطلق باشد، و این مطلب در انقسامات سابق بر خطاب اتفاق میافتد که لحاظ اطلاق و تقیید قبل از خطاب در آنها ممکن است و هر خطابی از جانب کسی که ملتفت به انقسامات سابق بر خطاب باشد، به نسبت به آن انقسامات يا بايد مطلق باشد يا مقيّد ـ مثل لحاط إطلاق خطاب نماز به نسبت به فصول و تقييد آن نسبت به وقت ـ بنابر اين اطلاق و تقیید به نسبت به اين انقسامات لحاظی هستند.
وجه دوم: اين که خطاب به نسبت به آن تقدیر به مانند نتیجه اطلاق، مطلق باشد و یا به مانند نتیجه تقييد، مقيّد باشد، و این مطلب در انقسامات متأخر از خطاب که به آن لاحق میشوند و لحاظ اطلاق يا تقييد خطاب به آنها در رتبه سابق بر خطاب ممکن نيست، رخ میدهند ـ مثل علم و جهل نسبت به خطاب ـ و آنچه که موجب چنين نحوی از تقیید یا اطلاق میشود، تقیّد غرض قائم به مأمور به، به وجود آن تقدیر يا اطلاق غرض قائم به آن به نسبت به آن تقدیر است.
آنچه که در این قسم کاشف از اطلاق یا تقیید میشود، دليل خارجی است؛ مثلاً دليل خارجی قائم شده است که غرضی که قائم به مأمور به در احکام شرعیه است، به نسبت به حالت علم و جهل ـ در غير جهر و اخفات و قصر و تمام ـ اطلاق دارد، اما در جهر و اخفات و قصر، اين غرض مقيّد به حالت علم است، در نتيجه خطاب در حال جهل ثابت نیست.
این قسم از اطلاق در برابر اطلاق لحاظی، اطلاق ذاتی و ملاکی نامیده میشود، زيرا در موارد اين اطلاق، اطلاق لحاظی محال است.