درس خارج اصول استاد سیدعلی موسوی‌اردبیلی

1400/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الألفاظ/مقدمه واجب/ تقسيمات واجب

 

3 ـ اشکالی که مرحوم میرزای نایینی مطرح کرده‌اند و آن این که اگر هم بپذیریم که طهارات ثلاث دارای امر نفسی استحبابی هستند اما این امر بعد از عروض امر غیری وجوبی منعدم می‌گردد، زیرا بدون انعدام امر نفسی استحبابی، اجتماع مثلین لازم خواهد آمد.[1]

در پاسخ به اشکال اول، مرحوم آيت الله خویی می‌فرماید که استحباب نفسی تیمم نیز از ادله‌ای مثل: «التراب أحد الطهورين» به ضمیمه اطلاقاتی که دلالت بر مطلوبیت نفسی طهور می‌کنند، قابل استفاده است.[2]

مرحوم امام نیز در مقام دفع این اشکال که استشهاد به عبادیت تیمم به ظاهر برخی از ادله ممکن نیست، زیرا بر فرض که در ادله چنین ظهوری وجود داشته باشد اما مورد اعراض اصحاب واقع شده است می‌فرماید: می‌توان ملتزم شد که تیمم در ظروفی خاص ـ يعنی در حالی که به قصد توصل به غایات اتیان می‌شود ـ عبادت است؛ هم چنان که می‌توان گفت که تیمم ذاتاً صلاحیت برای عبادی بودن را داراست ولی در غیر این ظروف عنوانی بر آن منطبق می‌شود که مانع از عبادی بودن آن به نحو بالفعل می‌گردد.[3]

اما حق این است که اگر بپذیریم که ظاهر ادله، استحباب نفسی تیمم است، اعراض اصحاب از آن سبب خللی در این ظهور نمی‌گردد، چون اعراض اصحاب در جایی قادح حجیت است که سبب اشکال صدوری در روایت شود و اعراضی که به واسطه اشکال در دلالت اخبار باشد، اعتباری ندارد.

مرحوم آيت الله روحانی نیز ادعا می‌کند که اگرچه دلیلی که دلالت بر استحباب نفسی تیمم بکند وجود ندارد، اما اجماعی که وجود دارد مبنی بر این که تیمم باید به قصد قربت اتیان شود می‌تواند کاشف از استحباب نفسی آن باشد، چون در غیر این صورت بجز امر غیری امر دیگری متوجه تیمم نخواهد بود در حالی که می‌دانیم قصد امر غیری در عبادی بودن عمل کفایت نمی‌کند و اگر اجماع به نحوی نباشد که بتوان با آن چنین مطلبی را ثابت کرد، قصد قربت در تیمم نیز دلیلی نخواهد داشت، چون وجوب آن دلیلی بجز اجماع ندارد.[4]

اما تمامیت این پاسخ منوط بر این است که برای تصحیح قصد قربت در طهارات ثلاث، وجه دیگری بجز التزام به تعلق امر نفسی به آنها وجود نداشته باشد.

در پاسخ به اشکال دوم، مرحوم آخوند می‌فرماید: اکتفاء کردن به قصد امتثال امر غیری در عبادی بودن طهارات ثلاث به این جهت است که امر غیری به چیزی تعلق گرفته است که فی حد نفسه عبادت است، زیرا مقدمه‌ای که عبادی نباشد، مقدمیت نخواهد داشت، بنابر این قصد امتثال امر غیری متضمن قصد امتثال امر نفسی تعلق گرفته به طهارات ثلاث نیز هست.[5]


[1] أجود التقريرات‌، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص175.
[2] محاضرات‌ في ‌الأصول، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج2، ص398.
[3] مناهج‌ الوصول، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص384.
[4] منتقى الأصول، الحكيم، السيد عبد الصاحب، ج2، ص248.
[5] كفاية الأصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص111.