درس خارج اصول استاد سیدعلی موسوی‌اردبیلی

1400/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الألفاظ/مقدمه واجب/ تقسيمات واجب

 

راه حل دوم: راه حلی که مرحوم شيخ در مطارح به عنوان راه حل قابل قبول خود ارائه کرده و آن این که همان گونه که در اوامر نفسی، اگر عبادی بودن مدخلیت در ترتب مصلحت داشته باشد، شارع پس از امر به خود عمل، با امر دیگری لزوم اتیان عمل به قصد قربت را بیان می‌کند، اگر مقدمیت مقدمه‌ای نیز متوقف بر این باشد که آن مقدمه به این قصد که ذی‌المقدمه مترتب بر آن است اتیان شود، شارع می‌تواند با امری علی حده بیان کند که توقف ذی‌المقدمه بر مقدمه موقوف بر اتیان مقدمه به داعی توقف ذی‌المقدمه بر آن است و امر دوم از سنخ امر مقدمی است و امر نفسی نیست تا این که مقدمه را دارای مطلوبیت نفسی بدانیم.[1]

اما مرحوم آخوند در اشکال بر این مطلب می‌فرماید: «لو لم تكن بنفسها مقدّمة لغاياتها، لا يكاد يتعلّق بها أمر من قبل الأمر بالغايات، فمن أين يجي‌ء طلب آخر من سنخ الطلب الغيري متعلّق بذاتها ليتمكّن به من المقدّمة في الخارج؟»[2]

حق این است که اشکال مرحوم آخوند، اشکال واردی است و فرض مرحوم شیخ دارای اشکال دور است، چون مقدمیت بنابر این فرض متوقف بر قصد ترتب ذی‌المقدمه بر مقدمه است در حالی که چنین قصدی متوقف بر تمامیت مقدمیت است.

راه حل سوم: راه حلی که مرحوم آخوند ارائه کرده‌اند مبنی بر این که می‌توان ملتزم شد که طهارات ثلاث علاوه بر امر غیری، دارای امر نفسی نیز می‌باشند، بدین معنا که استحباب نفسی دارند هرچند مقدمه برای برخی از واجبات یا مستحبات دیگر نیز واقع می‌شوند.[3]

نتیجه این راه حل این است که جمیع اشکالاتی که گذشت را برطرف می‌سازد، چون بر اساس آن هم اعطاء ثواب به طهارات ثلاث تصحیح می‌شود و هم قصد قربت دارای وجه می‌گردد و هم اشکال دور مرتفع می‌شود، چون امری که قصد آن در عبادی بودن طهارت شرط است غیر از امری است که به طهارت از باب مقدمیت تعلق می‌گیرد.

اما بر این راه حل سه اشکال وارد شده است:

1 ـ اشکالی که مرحوم شیخ در مطارح بعد از ذکر این راه حل بر آن وارد کرده است و مرحوم میرزای نایینی نیز بر آن تأکید کرده است و آن این که اگر هم بپذیریم که وضو و غسل دارای استحباب نفسی هستند اما دلیلی بر این که تیمم نیز دارای استحباب نفسی باشد وجود ندارد.[4]

2 ـ اشکال دیگری که مرحوم شیخ در مطارح مطرح کرده‌اند و آن این که امر نفسی به طهارات ثلاث رفع اشکال نمی‌کند، زیرا بحث در این مقام در این است که چگونه می‌توان در اتیان طهارات ثلاث از این حیث که مقدمه برای واجبات نفسی هستند، قصد قربت کرد.[5]

به عبارت دیگر اگر کسی توجه به امر نفسی طهارات ثلاث نداشته باشد و فقط از این جهت که آنها مقدمه برای واجب نفسی هستند، آنها را بجا آورد، چنانچه آنها را به قصد قربت اتیان کند، کفایت خواهد کرد، بنابر این باید به نحوی به اشکال پاسخ داد که این موارد را نیز شامل گردد.

بلکه مرحوم میرزای نایینی اشکال را بالاتر از آنچه مرحوم شیخ مطرح کرده‌اند می‌دانند و می‌فرمایند: اگر طهارات ثلاث دارای امر نفسی باشند، قصد امتثال امر غیری آنها اصلاً نمی‌تواند سبب عبادی بودن آنها باشد و به عنوان شاهد بر این اشکال، دو مورد قصد قربت در نماز ظهر به نیت امتثال امر غیری که به واسطه مقدمیت آن برای نماز عصر به آن تعلق گرفته است و قصد قربت در روزه اعتکاف به نیت امتثال امر غیری که به واسطه امر به اعتکاف متوجه آن می‌گردد را مثال می‌زند که در هیچ یک از این دو مثال، قصد قربت به نحو مذکور قابل قبول نیست و این مطلب شاهد بر این مدعاست که طهارات ثلاث به مانند نماز ظهر و روزه در حال اعتکاف ـ که هم متعلق امر نفسی هستند و هم متعلق امر غیری ـ نیستند، وگرنه باید به مانند همان دو، صحت آنها فقط منوط بر قصد امتثال امر نفسی آنها باشد و قصد امتثال امر غیری برای صحت آنان نباید کفایت کند.[6]


[1] مطارح‌ الأنظار، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج1، ص71.
[2] كفاية الأصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص112.
[3] كفاية الأصول، الآخوند الخراساني، ج1، ص111.
[4] مطارح‌ الأنظار، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج1، ص70.
[5] مطارح‌ الأنظار، الشيخ مرتضى الأنصاري، ج1، ص71.
[6] أجود التقريرات‌، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج1، ص175.