درس خارج اصول استاد سیدعلی موسوی‌اردبیلی

1400/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الألفاظ/مقدمه واجب/ تقسيمات واجب

 

از اشکالی که در جلسه قبل بر مدعای مرحوم آخوند بيان شد، اشکال توجیه سوم ايشان نیز آشکار می‌شود، چون اگر عقل استقلالاً و به نحو مطلق حکم به اتیان مقدمه وجودی ولو قبل از زمان واجب بکند، نباید بین مقدمات وجودی تفاوتی باشد و مثلاً اگر کسی بداند که بعد از حصول استطاعت امکان خروج از شهر به سمت مکه را نخواهد داشت، عقلاً بر او لازم خواهد بود که قبل از حصول استطاعت از شهر خارج شده و به سمت مکه حرکت کند، در حالی که کسی ملتزم به این مطلب نیست.

مگر این که گفته شود: پاسخی که مرحوم آخوند از اشکال بر واجب معلق و مشروط داد، در خصوص این مورد نیز جریان دارد که تفصیل آن در بیان مبنای مرحوم میرزای نایینی خواهد آمد.

اشکال بر توجیه واجب مشروط به نحو شرط متأخر

مرحوم محقق اصفهانی بر توجیه دوم مرحوم آخوند ـ يعنی توجیه با التزام به واجب مشروط به شرط متأخر ـ ایراد گرفته و می‌فرماید: بازگشت التزام به واجب مشروط به نحو شرط متأخر، به واجب معلق است، چون آنچه در این مقام مهم است تبیین این مطلب است که چگونه میشود که زمان واجب زمان لاحق باشد در حالی که مقدمات در زمان سابق لزوم اتیان داشته باشند و تمسک به واجب مشروط به نحو شرط متأخر وقتی میتواند این اشکال را برطرف سازد که بپذیریم وجوب، یا مشروط به خود زمان لاحق و یا مشروط به چیزی است که در زمان لاحق خواهد آمد و شرطیت آن نیز به نحو شرط متأخر است که در نتیجه وجوب فعلی و حالی خواهد بود و واجب استقبالی، و این مطلب چیزی بجز واجب معلق نیست.[1]

حق این است که اشکال مرحوم محقق اصفهانی اشکال واردی است و بازگشت آن به همان مطلبی است که سابقاً از مرحوم آيت الله خویی گذشت و ما نیز آن را پذیرفتیم مبنی بر این که واجب معلق در واقع از اقسام واجب مشروط است و شرط در آن از اقسام شرط متأخر می‌باشد.

اما مرحوم شهید صدر نیز اشکالی را بر التزام به واجب مشروط به نحو شرط متأخر وارد کرده و از آن پاسخ داده‌اند.

صورت اشکالی که ایشان مطرح کرده‌اند این است که در موارد مرسوم شرط متأخر، زمان وجوب و زمان واجب مقارن هستند و در این موارد، کارکرد شرط متأخر این است که تأثیرگذار در ايجاد احتیاج در زمان محتاج الیه می‌شود، بدین معنا که محتاج الیه یا حصه‌ای است که به جهت عدم امکان تحصیل در زمان شرط، مقدم بر زمان شرط است و یا جامع بین آن حصه و حصه‌ای است که پس از تحقق شرط وجود دارد، اما در ما نحن فیه که زمان واجب، متأخر از زمان وجوب است، وجهی برای اشتراط به نحو شرط متأخر وجود ندارد، چون محتاج الیه مقارن با شرط است و حصه متقدم بر شرط هیچ مدخلیتی در رفع حاجت ندارد.

در پاسخ به اشکال، مرحوم شهید صدر میفرماید:

اولاً: در ما نحن فیه نیز میتوان ملتزم شد که شرط متأخر سبب ایجاد احتیاج به حصهای میشود که در زمان حصول شرط امکان تحصیل ندارد بلکه تحصیل آن در آن زمان، نیازمند تحصیل مقدمات در زمان سابق بر شرط است.

و ثانیاً: میتوان فرض دیگری نیز برای واجب مشروط به شرط متأخر در ما نحن فیه در نظر گرفت و آن این که حاجت به واجب از زمان سابق موجود است اما چون رفع حاجت از آن زمان و بدون تحقق شرط، دارای مفسدهای است که اهم از مصلحت رفع حاجت است، واجب به نحو واجب مشروط به شرط متأخر بیان شده است.[2]


[1] نهاية الدّراية في شرح الكفاية، الغروي الإصفهاني، الشيخ محمد حسين، ج2، ص83 و 84.
[2] بحوث في علم الأصول، الهاشمي الشاهرودي، السيد محمود، ج2، ص203 و 204.