درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تفسیر آیات 121 و 124 سوره بقره در موضوع ولایت ائمه علیهم السلام
 آیه 121 سوره بقره
 آیه شماره 121 سوره بقره: الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک یومنون به و من یکفر به فاولئک هم الخسرون. این آیه شریفه باز هم یکی از آیاتی است که نسبت به ائمه آل البیت علیهم السلام بیانی دارد و مطلبی را به ما ارائه میکند که قابل استفاده است. طبق اسلوب بحثمان اولا متن آیه را مراجعه کنیم و از خدا کمک بطلبیم از آیه چیزی به ذهن ما وارد بشویم آنگاه به تفسیر و روایات مراجعه کنیم.
 ترجمه و توضیح آیه
 در این آیه میفرماید الذین آتیناهم الکتاب آن کسانی که کتاب برای آنها رسیده یتلونه حق تلاوته تلاوت میکنند کتاب را در حد تلاوت صحیح یعنی حق تلاوت را اداء میکنند. اولئک یومنون به، آنان کسانی هستند که ایمان آوردهاند به آن کتاب، و کسانی که ایمان به آن کتاب ندارند و کفر ورزیدهاند آنها زیانکار هستند و خاسرین هستند. خسارت میبینند. این ترجمه ظاهری آیه بود. اما یک توجهی بکنیم به بافت این جملهها و از خدا کمک بخواهیم که مطلبی را به دست بیاوریم. ببینید اولا میفرماید الذین آتیناهم الکتاب یک مجموعه است و همه نیست، عده خاصی است، کتاب برای آنها داده شده و کتاب در اختیار آنها قرار گرفته. و این دسته این گروه خاص، با کتاب چه میکنند؟ تلاوت میکنند و حق تلاوت را اداء میکنند. با تلاوت صحیح حق تلاوت اداء میشود.
 حق تلاوت چیست
 حق تلاوت چیست؟ حق تلاوت: 1. اهلیت برای تلاوت، 2. آداب تلاوت، 3. فهم معنای تلاوت، 4. عمل و درس و استفاده از تلاوت، 5. بیان محتوای تلاوت برای مسلمانهاو مومنین به کتاب. این حق تلاوت است. اینها یتلونه حق تلاوته،
 مصداق تقوای حق تقاته معصوم علیه السلام است
 ما گفتهایم و شنیدهاید که مصداق اتقوا الله حق تقاته کیست در دنیا؟ ائمه معصومین و الان در عصری که ما زندگی میکنیم آن کسی که یتق الله حق تقاته کیست، یک شخص است، یک موجود معصومی است بقیه الله الاعظم آقا امام زمان.
 حق معرفته، حق تقاته، حق تلاوته
 سه جا حق به کار میرود: حق معرفته، حق تقاته، حق تلاوته، آنکه عرف الله حق معرفته هم چه کسی است؟ کسی است که آن قابلیت را داشته باشد به اصطلاح فلاسفه عقل کل، عقل کل یعنی دارای درک کامل، تعبیر از عقل کل است. به اعتبار کلام فرد معصوم. و به اعتبار معرفت یا به اصطلاح شما عرفان عملی انسان کامل. آن میشود حق معرفته. عرف الله حق معرفته لذا امیرالمومنین میفرماید نحن عرفاء الله. مورد دوم از حق مضاف، حق تقاته بود، حق تقاته یک مصداق بیشتر ندارد که یعنی معصوم. معصوم حق تقاته است. بشر غیر معصوم حق تقوا را نمیتواند اداء کند. حق تقوا را فقط معصوم میتواند اداء کند.
 سوال: در این صورت قرآن منحصر میشود و خطاب به عموم است؟
 جواب: بله منحصر میشود. خطاب به عموم نیست، الذین یک گروه، و خطاب به عموم نیست. فقط مجموعه ائمه معصومین هستند و اینها حق تلاوته دارند. حق تلاوته، حق معرفته، حق تقاته، مخصوص این مجموعه است، الذین. این الذین چه کسانی هستند، یتلونه حق تلاوته اولئک یومنون به.
 معنای حق در حق تلاوته
 سوال : این حق به چه معناست؟
 جواب: خود تلاوت یک مرحله کامل دارد که آن مرحله کامل حق تلاوت است. مرحله کامل حق تلاوت را فقط یک گروهی میتواند اداء کند. حق به معنای درجه کامل هرچیزی که به آن اضافه شده. حق معرفت یعنی آن معرفت کامل به معنای کلمه و در عیار کامل، این حق معرفته. و حق تقوا هم آن پاکیزگی و آن عبودیتی که در حد کامل و عیار درست، بدون هیچ نقصی، حق یعنی درست درست بدون هیچ نقص، معنای کامل حق یعنی معنای حق مطلق در این جهت، آن حقی است که هیچ نقصی در آن نباشد. آن حق تقاته که هیچ در آن نقصی نیست، میشود عصمت. و آن حق تلاوتی که هیچ نقصی در آن نباشد، چه کسی میتواند آن تلاوت را انجام بدهد؟ فردی که انسان کامل باشد. فردی که من خوطب به باشد که در روایت خواندیم که قرآن من خوطب به خاص او پیامبر و امام معصوم است. اولئک یومنون به، اینها این دسته این جمع، که حق تلاوت را اداء میکنند اولئک یومنون به، اینها ایمان به کتاب دارند. ادعاء نمیشود رب تالی القرآن و القرآن یلعنه. میگوید ما به ایمان قرآن داریم، چه ایمان به قرآن؟ ظلم بله، خلاف بله، اما این ایمان به قرآن نیست. ایمان به قرآن آن است که یک ذره خطایی در برابر مدلول قرآن از او سر نزند. یک خلافی درباره دستورات قرآن از او دیده نمیشود، اینها یومنون به هستند.
 روایت تفسیر عیاشی در توضیح این آیه
  بعد از که ترجمه کردم و از متن هم استفاده کردیم، مرحوم شیخ عیاشی روایتی را نقل میکند از ابی ولاد، ابی ولاد که آشنا هستید که در مکاسب در بحث کرایه خواندهاید. ابی ولاد از اجلاء و ثقات است. شیخ عیاشی از ابی ولاد نقل میکند که نقل کرد از امام صادق علیه السلام قال سالت اباعبدالله علیه السلام عن قوله. البته این سند را این مصحح حذف کرده. گفته این افراد اسمش را بنویسید چه فائده دارد؟ فقط اسم راوی را بنویس و اسم امام را بنویس چه فائده دارد؟ کل راویها را بیاورید کاغذ مصرف کنید. آمده گفته عن ابی ولاد قال سالت، سند را حذف کرده است. حالا ما این را از کجا پیدا کنیم. سند را بهم ریخته است. و خود شیخ عیاشی که از اجلاء و ثقات و معتبرین و معتمدین در اصل نقلش تقریبا در درجه بعد تفسیر قمی اعتماد میشود و روایاتش هم اجمالا مورد اعتماد است ولیکن براساس معاییر رجالی متاسفانه روایت این صدمه را دیده که ما مشکل داریم. در مجموع ابی ولاد که خودش شناخته شده،
 کسانی که حق تلاوت دارند ائمه هستند
 روایت را نقل میکند از امام صادق علیه السلام عن قوله تعالی الذین آتیناهم الکتاب یتلونه حق تلاوته اولئک یومنون به درباره این آیه از امام صادق سوال شد، که یتلونه حق تلاوته اولئک یومنون به چه کسانی هستند؟ فقال هم الائمه علیهم السلام، [1] با این روایتی که اینجا در اختیار داریم، شکر خدا و با آن توجهی که به عمل آمد معنای این آیه را فهمیدیم و الان آیه برای ما خیلی روشن نشان میدهد که یتلونه حق تلاوته و اولئک یومنون به ائمه معصومین علیهم الصلاه و السلام هستند و آن گروه مخالف هم جهت و جایگاهش روشن میشود که میفرماید و من یکفر به فاولئک هم الخاسرون، کسی که کتاب کفر ورزد، آنها خاسر و زیانکار هستند. آنهایی که نص کتاب را قبول نمیکنند و آنهایی که آیات مربوط به ولایت را قبول نمیکنند، آنهایی که اتمام نعمت در قرآن را با اصرار پیامبر هم که در جهت تبلیغ صورت گرفته بود، قبول نمیکنند و من یکفر به فاولئک هم الخاسرون، خاسر هستند و زیانکار هستند و خسارت کردهاند و خیلی خسارت. خسارت بالاتر از این نیست که سرمایهای از دست دادند به نام ولایت که هم دنیای آدم را تامین میکند و هم آخرت را. سرمایه ولایت برای آدم چیزی میدهد که با معادلات تطبیق نمیکند. یک چیزی میدهد که به آن مقامی که اولئک المقربون فی جنات النعیم فی سرر متقابلین وصل میکند. لذا گفته شد که شخص فقیری بود، آمد پیش امام صادق علیه السلام، گفت آقا فقر مرا شکنجه میکند، فقیرم و دست تنگم و سرمایه ندارم، آقا به این مضمون شرح داد برایش، گفت پول نداری؟ بله، امکانات نداری؟ بله، نداریم اما حاضری این ولایتی که داری از دست بدهی، معامله کنی و این همه مال دنیا هر چه خواستی به تو داده شود و پرداخته شود ولی تو ولایت را نداشته باشی، حاضری؟ زبان حال و قال گفت هرگز، آن که دیگر قیمتاش معادلاتی نیست، آن که دنیا و ما فیها چیزی در برابر ولایت نیست. این حرف را این ارزش از روح خودش گفت. کسی که ولایت دارد ارزش ولایت روح آدم اعلام میکند، عقل و معادلات و اینها اعلام نمیکند، روح آدم اعلام میکند که تا هر کجا که پیش بروی ولایت. که به شما گفته باشم که حجر بن عدی رضوان الله تعالی علیه که به شهادت میرساندند، که پسرش همراهاش بود، آن پسر جوان، به آن قاتل و جلاد و ناصبی گفت اول پسرم را بکشید، چرا؟ چون اول مرا بکشید و پیش روی فرزندم، من کشته بشوم میترسم که ولایت فرزندم ضعیف بشود. به قیمت ولایت به چشم سرش تماشا میکند که پسر جوانش را میکشند. این قیمت از دل است، معادلاتی نیست. قیمتی است که روح آدم به دنیا نمیدهد. امام صادق فرمود فقال هم الائمه. اضافه کنید این مطلب را، آیه بعدی آیه معروف سوره بقره شماره 124 لا ینال عهدی الظالمین
 سوال: اول قرآن فرمودید که منظور از کتاب لا ریب فیه امیرالمومنین است و در بعضی جاها عنده علم من الکتاب و اینجا حق تلاوت،
 جواب: طبق نصوص و طبق اعتقادات واقعی و حقهای که خودمان داریم. حالا اگر شما خواستید فلسفه و تفاسیر ابناء عامه هم صحبت کنید، حساس نیستیم و صحبت میکنیم. طبق این اصولی که صحبت میکنیم کتاب یک جلوه در دو قالب است. کتاب نور است و نور در دو قالب تجلی میکند. در قالب الفاظ و در قالب اجسام که در قالب الفاظ قرآن است و در قالب اجسام امیرالمومنین تا آقا امام زمان است. آیه معروف رسیدیم آیه شماره 124 سوره بقره و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما، قال و من ذریتی، قال لا ینال عهدی الظالمین. ترجمه و برداشت و روایت:
 ترجمه آیه 124 سوره بقره
  اما ترجمه آنگاه که امتحان کرد خداوند حضرت ابراهیم را به کارهای مختلفی، به موضوعات مختلف فاتمهن آنها را کامل حضرت ابراهیم و از پس امتحان خوب بیرون آمد. خدای متعال پس از امتحان فرمود انی جاعلک للناس اماما، یک قرار از سوی خدا اعلام شد، یک نصبی و یک انتصابی که تو را امام نصب کردم و تو را امام قرار دادم. اینکه خیلی برای حضرت ابراهیم خلیل مسرت بخش بود، عرض کرد و من ذریتی، از ذریه من باشد این فیض و به این فیض برسند، قال لا ینال عهدی الظالمین خدای متعال فرمود که عهد من به ستمگران نمیرسد. آیه مطلب را در شکل بیان قرآنی کامل بیان فرموده است.
 برداشت از آیه شریفه
  ببینیم اولا یک توجهی به متن کنیم که خدای متعال کمک کند چیزی به ذهن ما ان شاء الله بیاید تا عرضه داشته باشد. خدای متعال میفرماید اذ ابتلی یک امتحان ویژهی خدا برای یک پیامبر عظیم الشان مثل حضرت ابراهیم، آن هم امتحان ویژه و آن هم از آن امتحانی که خدا متعال میفرماید به طور خاص که خدا حضرت ابراهیم را امتحان کرد. این معلوم میشود که خیلی مهم است، چه امتحانی بوده است؟ امتحان ویژه الهی برای پیامبر اولوالعزم مثل حضرت ابراهیم و نتیجهاش هم یک ارتقاء رتبه، خیلی عجیب است، آدم را جذب میکند که چه امتحانی است و چقدر با عظمت است، به طور خاص یک نفر و آن هم پیامبر اولو العزم مثل حضرت ابراهیم، امتحان به چه کرد؟ به کلمات، این امتحان به کلمات را ترجمه زیرنویس آن به کارهای مختلفی از قبیل ذبح فرزند و هجرت و بت شکنی و مقاومت و اینها، خوب این را ترجمه ظاهرش این است. ولی بعد میبیینم که این را رد نمیکنیم که تفسیر یا ترجمه است درست است. تفسیر ابناء عامه است خوب است و ترجمه زیرنویس هم این را بگوید خوب است.
 منظور از کلمات در آیه چیست
  اما اگر دقت کنید به کلمات، کلمات الله کی باشد، کلمات است. ما درباره کلمات شرح دادیم، دیدیم که درباره کلمات حضرت مسیح یک نصفی از کلمه است، یک بعضی از کلمه است، طبق آیه قرآن درباره کلمه خدا آمده است منه المسیح، یک بخشی از کلمه حضرت مسیح است. پس امتحان و کلمات باید یک موجودات بسیار عظیم الشان و بلند رتبه باشد. از این رو بکلمات فاتمهن با افعال تطبیق نمیکند، بالاتر از افعال است افعال هم در ضمن آن باشد عیب ندارد. در روایات که مراجعه کنیم تفسیر امام عسگری در تفسیر همین آیه که منظور از کلمات ائمه معصومین است. حضرت ابراهیم را امتحان کرد خدایش به کلمات، فاتمهن آن وقت اتمام شد کلمات و در روایت دارد اتمام شد و کامل شد به وسیله وجود بقیه الله الاعظم آقا امام زمان.
 چطور حضرت ابراهیم به کلمات امتحان شد
 اما چطور حضرت ابراهیم امتحان شد به این کلمات الله و به چه معنا ائمه معصومین که بعد از ابراهیم خلیل آمدهاند. امتحانش به چه صورت است؟
 سه توجیه برای امتحان شدن حضرت ابراهیم به ائمه معصومین
 برای شرح این مطلب سه توجیه وجود دارد: توجیه اول این است که همان طوری که تلقی آدم بود، که حضرت آدم نجاتش به وسیله سوگند به خمسه طیبه بود، اینجا هم آمده است بکلمات، حضرت ابراهیم خلیل هم توسل به این کلمات کرده باشد که از امتحان بیرون بیاید، یا از آتش نمرود بیرون بیاید. بوسیله کلمات گفت و گفت کلمات را، از حضرت علی شروع کرد تا حضرت ولی عصر، از حضرت علی که شروع شد بگویید آتش سردتر و سردتر و تا اسم آقا امام زمان رسید آتش گلستان شد. این توجیه اول که این را ما با اعتقادات خودمان میگوییم. اگر بگویید که اینها را یک وقت سنیها قبول نکنند، ما واقعی و روایی صحبت میکنیم. ما آنچه واقعیت میگوید و آنچه را که کتاب و سنت میگوید صحبت میکنیم، حالا کسی بپذیرد، ما به کسی کار نداریم. ما حقیقت را میگوییم از قرآن و سنت و به کسی هم تعریض نمیکنیم و دیگر اشکال هم ندارد. بنابراین توجیه اول را فهمیدیم،
 توجیه دوم اینکه حضرت ابراهیم به انوار ائمه معصومین امتحان شد
 توجیه دوم این است که امتحان شده است حضرت ابراهیم به کلمات، انوار مقدسه. ما در اعتقاداتمان بر این هستیم که حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین اینها قبل از وجود انبیاء و اولیاء و قبل از وجود خلقت اینها مخلوق اول هستند. عالم ذر هم یکی از امتحانات مسئله ولایت اهل بیت بود. و آنجا امتحان شده است. سلسله نسب که آمده به ابراهیم و اینها، این رعایت اسلوب ظاهر آفرینش است. نور واقعیشان کنت نبیا و آدم ...، گل آدم به دست خود سرشتم، خط لوح و قلم را من نوشتم، امیرالمومنین. و گفتیم که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم که عرش رفت و معراج رفت ماجرای معراج را که دید، در قائمه عرش که نوشته بود لا اله الا الله محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ایدت بعلی ولی الله، این روایت در منابع سنی است. در منابع شیعه هم آمده که منبع آن کتاب شرح شرح عقائد تفتازانی است. بعد از که حضرت رسول برگشت حضرت علی صلوات الله علیه گفت پسر عمو رفتی دیدی آنجا آن قائمهها و آن آویزها چقدر قشنگ بود و خیلی هم جالب بود. برنامه هم اینطوری شد، اینها خیلی خوب بود. گفت سر خدا که عارف و سالک به کس نگفت، در حیرتم که باده فروش ازکجا شنید. شعر حافظ را اینطوری معنا میکنند که حضرت رسول که نگفته بود به حضرت علی، حضرت علی قبل از حضرت رسول رفته بود معراج؟ سر خدا که عارف سالک به کس نگفت، در حیرتم که باده فروش از کجا شنید. با تعبیر معرفتی باده فروش یعنی کسی که عشق ولایی به انسان هدیه میهد. این است که امیرالمومنین که عشق ولایی به مردم هدیه میدهد، قبلا نرفته بود از کجا شنید؟ جوابش این است انفسنا و انفسکم، علی کیست؟ خود رسول الله، و رسول الله کیست؟ خود علی است یک روح در دو قالب. بعد توجیه دوم بود، توجیه دوم این بود که در عالم ذر ایمان به این ائمه معصومین و کلمات الله.
 توجیه سوم
 توجیه سوم منظور از اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن، کلمات هم ائمه معصومین هستند. چطوری ابتلاء و امتحان کردهاند؟ امتحان کرده است به این معنا که از ذریه حضرت ابراهیم، از ذریه حضرت ابراهیم این دوازده امام باشد، این امتحانی است که خود حضرت ابراهیم و برای همیشه شاخص باشد برای حق و باطل. یغنی شاهغول میزان و معیار حق و باطل که امتحان بشود بشریت تا ابد. امتحان و معیار اصلی برای حق و باطل تا ابد از اینجا شروع شد. این امتحان حقیقی است. هر کس میتواند بیاید از این امتحان اگر جان سالم به درد آورد فائز است ورستگار است و الا خسر الدنیا و الاخره. مسئله ابتلاء و امتحان تمام شد. بعد از آن حضرت ابراهیم به مقامی رسید به نام مقام امامت. امامت چه مقامی است؟ سوالات زیادی دارید، نکات جدیدتری که امامت بالاتر از نبوت است یا نیست، امامت را چرا مخصوص به حضرت ابراهیم خلیل فرمود، شرحی دارد ان شاء الله برای هفته آینده.


[1] تفسیر عیاشی، شیخ عیاشی، جلد 1، صفحه 57، شماره 83.