99/11/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفاهیم/مفهوم حصر /جمع بندی مفهوم حصر
جمع بندی در بارهی مفهوم حصر
از بیانات اقطاب علم اصول؛ همانند شیخ انصاری، محقق خراسانی، محقق نائینی و سیدنا الاستاد، استفاده شد که حصر مفهوم دارد با اختلاف در تعابیر و وحدت در مفهوم.
به طور کلی در بارهی حصر دو مورد عنوان میشود: یکی استثناء نفی از اثبات و بر عکس و دیگری کلمه انما که به توافق آراء بین محققین بعد از تطور استثنا مفهوم دارد؛ به این معنا که استثنا حصر درست میکند و در حقیقت دلالت التزامی وجود دارد.
کلمه انما وضعا دلالت بر حصر دارد؛ اما اختلاف نظری که وجود دارد این است که محقق نائینی میفرماید: دلالت انما بر حصر منطوقی است و خود لفظ بر حصر دلالت دارد نه این که حصر لازمهی آن باشد و این مقدار اختلاف ضرری ایجاد نمیکند.
این دو مورد از قطعیات است و بدنهی اصلی حصر را در اصول تشکیل میدهد؛ اما بل اضرابیه و مسند الیه معرف به لام که در بدیع و بیان گفته شده مفید حصر است، ضابطهی کلی مثل استثنا و انما ندارد؛ بلکه تابع موقعیت و قرینه حالیه است که در مقام تخاطب معلوم میشود که عدول است یا ترقی است و مسند الیه هم از قرینه حالیه استفاده میشود و باید در مقام تخاطب فحص صورت گیرد و گاهی مفید حصر است و گاهی نیست.
اصل در «انما» و استثنا حصر حقیقی است نه حصر اضافی.
تحقیق این است که استثنا با ترکیبی که دارد، حصاری درست میکند؛ همانند سور البلد و منطوق، آن قدر صریح حصر درست میکند که بدون توقف فهمیده میشود که حکم قبل از الاّ، با حکم بعد از الا، فرق دارد و مدلول التزامی آن بسیار واضح میباشد و کلمه «انّما» در بدیع و بیان و در لغت وضع شده برای حصر و در صورت ثبوت وضع، جا برای بحث نیست.
مفهوم لقب
در مجموع لقب و عدد در اصطلاح اصول، بدون هیچ خلافی مفهوم ندارد و این مطلب، مورد اتفاق صاحب نظران میباشد.
مروری بر آراء صاحب نظران
1-سید علم الهدی در کتاب ذریعه، میفرماید: «قد ثبت أن تعليق الحكم بالاسم اللقب لا يدل على أن ما عداه بخلافه[1] »؛ مثل اکرم زید القائم دلالت ندارد بر این که ما عدای زید را اکرام نکن. دلیل بر این مطلب این است که اگر تعلیق حکم به اسم (لقب) دلالت داشته باشد که ما عدای مدلول بر خلاف آن است، قول شما که میگویی «زید قائم» مجاز میشود؛ چون غیر از زید، دیگران هم قائم اند و اگر شما زید قائم را که عام است حصر کنی و خاص قرار دهی، خلاف حقیقت میشود.
2-شیخ طوسی در کتاب عده، همان کلام سید علم الهدی را نقل نموده و فرموده که لقب مفهوم ندارد و اگر داشته باشد، استعمال «زید قائم» باید مجاز باشد؛ در حالی که کسی قائل به آن نشده است. و أقوى ما نصر به مذهب من منع من ذلك، ما ذكره سيّدنا المرتضى رحمه اللَّه في مسألة له أنا أحكيها على ما وجهها، قال:«قد ثبت أنّ تعليق الحكم بالاسم اللّقب لا يدلّ على أنّ ما عداه بخلافه.[2] »
3-محقق حلی در کتاب معارج الاصول، میفرماید: «الحكم المعلق على الاسم لا يدل على [ نفي ] حكم ما عداه[3] » و کسی در این زمینه مخالفت نکرده مگر ابوبکر دقاق که شافعی است و در حاشیه المحصول، ص34 نظرش منعکس شده است. لنا : لو صح ذلك لما صح الاخبار عن ( الانسان ) بشيء الا بعد العلم بانتفائه عما عداه ، وهو باطل. وأيضا : فكان يلزم أن يكفر الانسان بقوله : موسى رسول الله ، لأنه يتضمن نفي الرسالة عن غيره.[4] وقتی کسی بگوید «زید قائم» باید علم حاصل کند که غیر از او، هیچ کس دیگری قائم نیست و اگر نه اخبار از روی علم نمیشود و همین طور لازم میآید که گاهی مستلزم کفر شود؛ مثل «موسی رسول الله» که اگر مفهوم داشته باشد معنایش این میشود که پیامبر ما «ص» رسول نباشد.
گفته شده که تعلیق حکم بر وصف فایده اش اختصاص است.
جواب این است که فایده منحصر در اختصاص حکم نیست بلکه فایده میتواند تعلیم، اهتمام، دفع توهم و ... باشد.
4-علامه حلی در کتاب تهذیب الوصول، میفرماید: أمّا مفهوم اللقب فليس حجة عند الأكثر، و إلّا لزم الكفر من قولنا: (زيد موجود) و: (عيسى رسول اللّه)..[5]
5-محقق قمی در کتاب قوانین، میفرماید: الحق أنه لا حجية في مفهوم الألقاب لعدم دلالة اللفظ عليه بإحدى من الدلالات.[6] و اگر مفهوم داشته باشد، آن وقت بعضی از اصطلاحات موجب کفر میشود مثل «عیسی رسول الله.»
6-شیخ انصاری در کتاب مطارح الانظار، میفرماید: الحقّ ـ كما عليه أهل الحقّ وجماعة من مخالفينا ـ أنّه لا مفهوم في اللقب.[7] و دلیل آن انتفاء دلالات ثلاث است و کفر لازم آمدن از جملهی موسی رسول الله و همین طور وقد اشتهر على الألسن : « أنّ إثبات الشيء لا ينفي الحكم عن الغير.[8] »
7-محقق خراسانی میفرماید: لا دلالة للقب ولا للعدد على المفهوم[9] و انتفای شخص حکم مدلول کلام است نه مفهوم؛ مثلا در «اکرم عالما» یا «تصدق بعشرة دراهم» اگر اکرام نشود یا تصدق به ده درهم نشود، امتثال صورت نمیگیرد و این عدم امتثال دلالت منطوق است نه مفهوم.
8-محقق نائینی، اجود، ج2، ص275 در مقدمه بحث از مفهوم وصف، فرق بین مفهوم وصف و مفهوم لقب را بیان کرده و فرموده که منظور از مفهوم وصف، وصف معتمد بر موصوف است؛ مثل «اکرم زید العالم» و اگر غیر معتمد باشد؛ مثل «اکرم عالما» لقب میشود که بالاتفاق مفهوم ندارد.
9-سیدنا الاستاد نیز در کتاب محاضرات، در مقدمه بحث از مفهوم وصف؛ مثل محقق نائینی فرموده که در بحث از مفهوم وصف، منظور وصف معتمد بر موصوف است؛ مثل «اکرم رجلا عالما» و وصف غیر معتمد؛ مثل «اکرم عالما» لقب است و مفهوم ندارد. عدد هم بدون شبهه مفهوم ندارد مثل تصدق بخمس دراهم که دلالت ندارد بر این که کمتر یا بیشتر از آن صدقه داده نشود.