99/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مفاهیم/مفهوم شرط /مفهوم شرط از منظر محقق خراسانی
بحث مفهوم شرط از منظر محقق خراسانی
محقق خراسانی، در بارهی مفهوم شرط میفرماید: دلالت بر ثبوت عند الثبوت در قضیهی شرطیه، جای بحث نیست؛ اما بحث در این است که آیا جملهی شرطیه، دلالت بر انتفاء عند الانتفاء هم میکند یا نه؟ جملهی شرطیه در انتفاء عند الانتفاء، استعمال میشود ولی باید بحث شود که این استعمال بالوضع است یا اتفاقی است و از باب علیت منحصره نیست؟ قائلین به مفهوم باید یا وضع را ثابت کنند یا ثابت کنند که این دلالت جملهی شرطیه، به وسیلهی اطلاق (قرینه عامه) است؛ منکران مفهوم در آسایش و فسحه هستند؛ زیرا میگویند دلالت جمله شرطیه بر انتفاء عند الانتفاء یا به نحو علیت نیست یا به نحو علیت تامه نیست. محقق خراسانی پس از این طرح بحث، میفرماید: در بارهی قضیه شرطیه، انکار ملازمه که گفته شود بین شرط و جزا ملازمهی نیست و لزومی که در آن دیده میشود، عادی و اتفاقی است، این ادعا در غایت سقوط است؛ امّا اگر گفته شود که ملازمه به نحو علیت یا به نحو علیت منحصره نیست، این بحث زمینه دارد.
توقف داشتن مفهوم در جملهی شرطیه بر چهار امر
1-بین شرط و جزا ملازمه باشد و ملازمه هم لزومیه باشد نه اتفاقیه؛ یعنی این جزا از این شرط جدا نمیشود (ثبوت عند الثبوت)، اتفاقی مثل این که اگر کسی بگوید من هر وقت شما را میبینم به یاد فلانی میافتم. ملازمه باید ذاتیه و وضعیه باشد و برگرفته از نسبت بین شرط و جزا باشد که به وسیلهی ادات به وجود میآید.
2-جزا مترتب بر شرط باشد و ترتب هم از نوع ترتب تالی بر مقدم باشد، نه از نوع علت و معلولی که هر دو لازم برای ملزوم دیگری باشد؛ مثل طلوع شمس که ملازم روشنائی و وجود نهار است و بین روشنائی و روز هم ملازمه است ولی ترتبی و علّی نیست؛ بلکه هر دو معلول، برای علت ثالثی هستند.
3-ترتب جزا بر شرط، به نحو ترتب علت تامه باشد، نه علت ناقصه که جزء العله است مثل «ان جائک زید و اکرمک، فاکرمه».
4-رابطه علت و معلول، به نحو علت تامهی منحصره باشد و اگر چنین نباشد، مفهوم نخواهد داشت؛ زیرا ممکن است جایگزینی داشته باشد.
خلاصه لزوم بر گرفته از ارتباط بین شرط و جزا باشد، ملازمه به نحو ترتب تالی بر مقدم باشد نه دو ملازمه نسبت به یک ملزوم، به نحو علت تامه باشد و علت منحصره باشد.
ادله قائلین به وجود مفهوم در قضیه شرطیه
محقق خراسانی ادله را از ابتدا به نحوی عنوان میکند که عنوان ادله، همراه با رد آن باشد؛ مثل جا نداشتن ادعای تبادر.
قائلین به ثبوت مفهوم برای شرط، به پنج تا دلیل استناد کرده اند:
1-تبادر که از ادات و هیئت قضیهی شرطیه، چیزی که تبادر میکند همان ارتباط علّی انحصاری است. مثل «إن تعلمت فأحبک حبا جما». بین این شرط و جزا یک ارتباط وثیق و محکمی برقرار است و این رابطه از خود ادات و هیئت استفاده میشود. پس جمله شرطیه دلالت بر مفهوم دارد. اگر این لزوم یا ارتباط انحصاری در کار نباشد، این ساختار و شرط گذاری لغو میشود. محقق خراسانی در جواب میفرماید: اگر شما ادعای تبادر در علت منحصره کنید، معنایش مجازیت در علت غیر منحصره می شود در حالی که علت در هر دو یکسان استفاده میشود. علاوه بر آن ما میبینیم که در مقام مخاصمات و محاکمات اخذ به مفهوم نمیشود؛ مثلا اگر کسی محاکمه شود و حاکم بگوید شما جمله شرطیه به کار بردی، او در پاسخ خواهد گفت که حرف من مفهوم نداشت.