درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله وجوب احتیاط

از اصول عملیه دومین اصل اصاله الاحتیاط یا اصاله الاشتغال است و برای اعتبار اصاله الاحتیاط ادله ای اقامه می شود که در ابتداء به عنوان فهرست یا اجمال بحث اعلام می شود که برای اثبات حجیت و اعتبار نسبت به اصاله الاحتیاط به ادله اربعه تمسک می شود. هرچند عنوان این استدلال مربوط می شود به اخباریین یا محدثین ولیکن اصولیین یا مجتهدین هم ادله ای برای اعتبار احتیاط ذکر می کنند.

 

اقوال صاحب نظران

دلیل اول بر اساس ترتیب واقعی عبارت است از آیات قرآن صاحب نظرانی که در جهت اثبات اعتبار اصاله الاحتیاط به آیات قرآن تمسک کرده اند به ترتیب زمان از این قرارند: 1. محقق قمی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: برای اعتبار احتیاط به آیاتی تمسک می شود. آیه اول «وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»[1] و آیه دوم «وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ»[2] . از این دو تا آیه استفاده شده است که باید در موارد شبهه احتیاط کرد که از موارد غیر علم نباید تبعیت کرد. و در موارد شبهه خودش را نباید به هلاکت انداخت.[3] فقط این دو تا آیه را ذکر می کند که مورد استناد است شرح استدلال و رد بر آن را تعرض نفرموده اند که ان شاء‌الله در آراء صاحب نظران دیگر به شرحش تعرض می شود.

 

سه دسته آیات از نظر شیخ انصاری

2. شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه استدلال به آیه قرآن در جهت اثبات اعتبار آیات را از نظر مضمون به سه دسته تقسیم می کند: دسته اول آیاتی که دلالت دارد به اینکه اگر دستور و اجازه از شرع نباشد اقدام به عمل بیاید و نسبت به شرع داده شود افتراء‌است. «قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُون»[4] مضمون این آیه این است که بگو خدا به ات اذن داده است یعنی به این معنا که نصی باشد دلیل معتبری باشد و یا نه خودتان از ذهن تان و اعمال ذوق تان و استحسان تان مطلبی را به دین نسبت می دهید که افتراء باشد. جایی که شبهه تحریمیه است ما اگر مباح اعلام کنیم در این مورد اذن داریم که محل کلام است، اگر اذن نداریم اعلام بکنیم افتراء ‌است پس باید احتیاط بشود. دسته دوم از آیات که می فرماید: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» یعنی از قفای کاری نروید که به آن کار و به آن حکم علم ندارید «تقف» از ماده وقف نیست از ماده قفا است پیروی نکنید از قفای کاری که علم ندارید نروید. شبهه تحریمیه یا شبهات کلاً عدم العلم است دستور قرآن این است که نباید از حکمی که نسبت به آن علم نداریم پیروی کنیم نتیجه اش باید احتیاط کرد. دسته سوم از آیات قرآن آیاتی است که امر به تقوا می کند «اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ»[5] این آیه دلالت می کند که باید تقوا را رعایت کرد حق تقوا را رعایت کرد. حق تقوا معرفتی است و فقهی. مسئله معرفتی اش این است که «حَقَّ تُقَاتِهِ» فقط مال معصوم است انسان کامل است کسی دیگر در آن حد و آن اندازه نیست. عارف به معنای واقعی کلمه اهل معرفت به معنای تام در دنیا یک نفر است فقط وجود مقدس بقیه الله الاعظم که این دو خصوصیت عارف به معنای کلمه را دارد که «عرف الله حق معرفته و اتقی الله حق تقاته». و اما معنای فقهی «حَقَّ تُقَاتِهِ» این است که پرهیزگاری و تحفظ از ارتکاب گناه و حرام انجام بشود تا جایی که قطع و یقین حاصل بشود. اینجا حق تقوا رعایت شده است. بنابراین در مورد شبهه حق تقوا این است که تحفظ بشود دست نگه دارد اجتناب کند تا محتمل الحرمه را هم مرتکب نشود. این سه دسته از آیات که مورد ذکر صاحب نظران قرار گرفته است نسبت داده شده است به اصحاب اخباریین و محدثین. اما استدلال به این آیات تا جایی که تتبع به عمل آمد فقط محدثین بحرانی که از جمع محدثین است صاحب حدائق قدس الله نفسه الزکیه این آیات را ذکر می کند منتها از قول شهید نقل می کند.[6] به مصدر اصلی مراجعه شد شهید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: مشهور بین اصحاب متاخرین این است که اگر انسان مکلف شک بکند که نمازی که خوانده است خللی داشته یا نداشته مشهور می گویند باید احتیاط بکنید آن نمازها را قضایش را بخواند. می فرماید من نصی را در این رابطه به دست نیاورده ام و می فرماید این مسئله قابل بحث است و شاید مشروعیت این احتیاط براساس وجوهی باشد که عبارتند از آیات و روایات. از آیات همین آیه هایی که اشاره شد مخصوصا آیه ای که امر به تقوا می کند مورد اشاره قرار گرفته است و شهید پنج تا آیه ذکر می کند که محور اصلی آن آیات همین امر به تقوا و یا امر به جهاد است.[7] «وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ»[8] استدلال به آیه دال بر تقوا گفته شد اما استدلال به آیه «جاهدوا» خلاصه اش این است که یک مکلف باید جهاد و کوشش و تلاش بکند نسبت به انجام احکام شرع. معنای عملی جهاد و کوشش در جهت انجام احکام شرع این است که اگر به شبهه ای بربخورد باید احتیاط بکند. این استدلال ها تا به اینجا گفته شد. و محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه هم به همین دو تا آیه ای که از اشتهار بیشتر برخوردار است اکتفاء می کند آیه التقاء در هلکه و آیه اقتفای از غیر علم. اما پس از که وجه استدلال گفته شد شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه با محقق خراسانی به طور هماهنگ منتها با یک فرق که شیخ با تفصیل و محقق خراسانی با اجمال و اشاره می فرمایند: این آیات دلالت هایشان بر احتیاط کامل نیست. برای اینکه دسته اول که عمل کردن به غیر علم یا جایی که حجیت شرعی نیست افتراء حساب می شود. شیخ می فرماید در مورد شک در تکلیف اولاً شبهه موضوعیه و شبهه وجوبیه به اعتراف خود محدثین جای احتیاط نیست. که محدثین یعنی اخباریین در شبهه موضوعیه و شبهه وجوبیه قائل به وجوب احتیاط نیستند این اولاً. و ثانیاً در شبهه تحریمیه در صورتی که قاعده قبح عقاب بلا بیان با قطعیت به ما کمک کند افتراء به حساب نمی آید. همین جواب اول تا به آخر ادامه دارد. دسته دوم از آیات پیروی نکردن از غیر علم در صورتی که شبهه وجوبیه باشد یا تحریمیه بعد از فحص باشد «رفع ما لا یعلمون» دلیل است دلیل که داشتیم و براساس دلیل که اقدام بکنیم اینجا مشمول «وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» نمی شود. و دسته سوم که القاء در هلکه بود می فرماید القاء در هلکه اگر منظور از هلاک عقاب باشد که مقطوع العدم است قبح عقاب بلا بیان شکی در آن نیست و اگر چیز دیگری باشد منظور از هلکه یعنی از دست دادن مصلحت و ارتکاب مفسده اگر این چیزها منظور باشد می فرماید در این صورت شبهه موضوعیه می شود یعنی شک می کنیم که در این مورد مفسده هست یا نیست. در شبهه موضوعیه احتیاط واجب نیست براساس ادله و سیره و اجماع. محقق خراسانی هم در یک جمله می فرماید: این آیات که امر به عدم پیروی از غیر علم و نهی از القاء در تهلکه دارد با وجود دلیل نقلی و عقلی بر اعتبار برائت نه القاء در تهلکه است و نه اقتفای از غیر علم است. بنابراین براساس رای شیخ انصاری و محقق خراسانی دلالت آیات بر وجوب احتیاط کافی نیست. اما نظر شهید که اعتبارش جزء طراز اول آراء فقهی است از جمله فقهایی که در صدر متاخرین رای شان یک قداست و یک اعتبار خاصی دارد شهید است. شهید که می فرماید: «ممکن است شرعیت احتیاط از این آیات استفاده شود» قابل تامل است که در تحقیق ان شاء‌الله برسیم و اشاره کنیم. اما رای پنجم محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: محدثین و اخباریین از اصحاب ما به آیاتی تمسک کرده اند که به طور عمده این آیات به دو دسته هستند. دسته اول آیاتی که امر به تقوا می کند یک تقوای درست.

 

سه مرحله تقوا

تقوا آن نیست که آدم واجبات و محرمات قطعیه معلومه را رعایت کند تقوا وقتی کامل می شود که آدم مسائل ریز واجب و حرام را رعایت کند و شبهات را اجتناب کند. این یک دستوری است برای ما طلبه ها و الا یک واجباتی که خیلی معروف و مشهور اکثر ممکن است رعایت بکنند یا محرماتی که خیلی مشهور است اکثر رعایت کنند. اما واجبات ریزی است و محرمات ریزی است یک ذره اذیت نسبت به برادر مومن، یک ذره بی احترامی به والدین، یک ذره کم توجهی به صله رحم. پس تقوا سه مرحله شد: مرحله اول که واجبات و محرمات اولیه و قطعیه است که در آن بحثی نیست آنجا که اگر خلافی باشد می شود فسقه. و مرحله دوم واجبات و محرمات ریز باید رعایت بشود مرحله سوم شبهات تحریمیه یا شبهات الزامیه باید رعایت بشود این دسته اول آمر به تقواست. دسته دوم را می فرماید نهی از القاء در هلاکت است آدمی که گناه را مرتکب می شود گناه یعنی هلاکت و هلاکت به معنای فقر و بیماری و مرگ و اینها نیست هلاکت به معنای معصیت و به معنای مخالفت دستور خدا و گناه. لذا نکته اخلاقی گفته می شود که انسان در زندگی یک مورد باید ناراحت باشد وقتی که گناه از آدم سر بزند. دیگر ناراحتی اصلا معنا ندارد. پس از این می رسیم به نقد محقق نائینی، محقق نائینی می فرماید: این دسته از آیات که متعدد هم است امر به تقوا می کند قطعا درست است اما به طور واضح ارشاد است. یعنی این گونه احتیاط حسن دارد. در این باره شکی نداریم که ارشاد است به حسن احتیاط. اما مطلب و مقصود ما این است که به عنوان یک حکم شرعی وجوب احتیاط توسط یک امر مولوی بتوانیم این حکم شرعی را ثابت کنیم. پس ارشاد که بود امر مولوی در کار نیست و وجوب شرعی هم در نتیجه آن ثابت نمی شود. این اولاً و ثانیا بر فرضی که ما بگوییم امر مولوی است استناد می کند که شهید قدس الله نفسه الزکیه فرموده اند که منظور از این آیات این است که اعلام می فرماید که تقوا در این حد رجحان دارد. گفته بودیم که کلمه رجحان که در فقه یا نصوص ذکر شد دیگر استحباب است و وجوب احتیاط ثابت نیست. و اما دسته دوم که القاء در تهلکه بود می فرماید: در موارد شبهه موضوعیه و شبهه وجوبیه که بحث نیست اما در مورد شبهه تحریمیه هم القاء در تهلکه وقتی است که یا شبهه محصوره مقرون به علم اجمالی باشد و یا شبهه تحریمیه قبل از فحص باشد و ما اصولی ها و شما اخباری ها به طور اتفاق می گوییم شبهه محصوره مقرون به علم اجمالی، علم اجمالی منجز است جای احتیاط نمی گوییم بلکه می گوییم که دلیل داریم علم اجمالی منجز است. و در شبهه تحریمیه قبل از فحص قطعا ادله می گوید «یجب الفحص» ما قائل به برائت نیستیم قبل از فحص، می گوییم «یجب الفحص» بنابراین در شبهه تحریمیه قبل از فحص و در شبهه محصوره القاء در تهلکه است که ما آنجا احتیاط می کنیم.[9] رای محقق نایینی این شد که این آیات دلالت شان بر اعتبار احتیاط کامل نیست اما رای ششم رای سیدنا الاستاد ان شاء‌الله فردا.

 


[1] بقره/سوره2، آیه195.
[2] اسراء/سوره17، آیه16.
[3] قوانین الاصول، میرزا ابوالقاسم قمی، ج3، ص57.
[4] یونس/سوره10، آیه59.
[5] آل عمران/سوره3، آیه102.
[6] الحدائق الناضره، شیخ یوسف بحرانی، ج11، ص29.
[7] الذکری، شهید اول، ج1، ص138.
[8] حج/سوره22، آیه78.
[9] اجود التقریرات، سید ابوالقاسم خویی، ج2، ص191.