درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی

95/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی تکمیلی ادله عقلیه و بیان تحقیق

آنچه در استدلال به حکم عقل تا به حال گفته شد به تعبیر سیدنا الشهید صدر قدس الله نفسه الزکیه در یک عنوان مندرج است و آن تنجیز علم اجمالی براساس قاعده منجزیت علم اجمالی باید اخباری که در دست ما هست اعتبار داشته باشد. و گفته شد که این اقتضاء و این تنجیز درست است و در سه مرحله دو انحلال صورت می گیرد و به اضافه عملیات توثیق و تعدیل کار استدلال و اجتهاد در واقع همین است. و اما شهید صدر می فرماید که شکل دوم که دلیل انسداد باشد شرح همان بود که گفته شد این دلیل انسداد در شرائط موجود یعنی زمان پس از تطور بدیهی البطلان تلقی می شود. برای اینکه درباره مقدمات انسداد آن مقدمه اصلی که در حقیقت جانمایه انسداد است صریحا و جزماً رد شده و قابل التزام نیست. آن مقدمه اصلی که دومین مقدمه می شد به تعبیر شیخ انصاری انسداد باب علم و علمی بود، مقدمه دوم شیخ قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که بعد از علم اجمالی کبیر و مقدمه دوم منسد بودن باب به احکام که علم به احکام نداریم، فاصله طولانی است دست ما کوتاه است در زمانی آمده ایم که از شرف حضور محرویم. در وضعیت انتظار هستیم و خبر از نزدیک در اختیار ما نیست و راه علمی هم که تعبیر قبل از تطور با بعد از تطور می شود علمی یعنی اطمینان، اطمینان هم در اختیار ما نیست پس راه علم و علمی که منسد بود به ضمیمه مقدمات دیگر عسر و حرج احتیاط و ترجیح مرجوح علی الراجح باید به مطلق اخبار که صدق خبر بکند و سند اقلی داشته باشد باید عمل کنیم.

نظر سید الخوئی در اثبات حجیت خبر ثقه

در این رابطه سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: فتحصل که ما ثابت کردیم حجیت خبر ثقه را و برای ما ثابت شد. و این اخباری که ثقاتند عدد کبیری است با داشتن این عدد علم اجمالی منحل می شود و اعتبار این روایات قطعی است و راه علم تعبدی یا راه اطمینان به کشف احکام وجود دارد و راه بسته نیست تا به سمت انسداد حرکت کنیم. پس از که این مقدار روایات را داشتیم اگر در مواردی شک بکنیم شکوک ما می شود از موارد جریان اصول، اصل برائت به طور عمده یا در بعض موارد خاصی اگر شبهه حساس بود احتیاط که آن مقدار احتیاط هم به شکل جزئی اشکالی ندارد. در نتیجه با اثبات حجیت خبر ثقه علم اجمالی منحل از یک سو و باب علمی از سوی دیگر و قول به انسداد که می گوییم از اساس متلاشی می شود رمز این بیان که از اساس بی اساس است این مقدمه اساسی که گفته می شد خلاف واقع است که می گفت باب علم و علمی منسد است، مضافا بر اینکه قسمتی از احکام ضروری است و قسمتی مورد اجماع است و قسمتی مورد روایات متواتره یا مستفیضه یا مشهوره است. بنابراین می توانیم بگوییم که باب علم و علمی باز است، آن ضرورات و آن قطعیات مورد علم است باب علم هم باز است. کسی که می تواند به رجال خوب کار کند از همین راه دور هم روایات درست قطعی را پیدا می کند انگار در زمان حضور است و قطعیات و ضروریات که واضح است. مضافا بر این که این طریقه استنباط طریقت و شریعت با هم در فقه ترکیب شده است، به این صورت که آن شریعت مقدس با طریقت استنباط و استفاده فقهاء کبار گروهی پس از گروهی اتصال دارد، این یک خط ممتد و متصلی است از زمان صادقین علیهما السلام تا زمان ما که اصلا قطع نشده، یک تصور و تحقیق تاریخی بسیار گذارا هم کافی است و این امتداد نور که مفاد روایات اصول کافی است که «رحم الله وکلائی» گفته اند وکلائتان کدام اند، گفته اند که سنت ما را احیاء می کنند که به فقهاء وکلاء هم گفته شده باشد این خط برجسته بسیار نورانی یا متنور از نورانیت اهل بیت تا الان بوده که حتی محققین گفته می شود که اگر فقهاء اهل بیت نبود اسلام از بین می رفت در مقاطعی از تاریخ، اینها در انزوا که بود آن فقه را حفظ کرده بودند. در مقاطعی خلفاء بود و مثلاً مخصوصا بنی امیه و بنی عباس، علمای سنی قضات جیره خواری بودند که از خود کاری نداشتند آنچه خلفاء می گفت و این علماء بودند از زمان شیخ مفید و شیخ طوسی و امثال که احکام فقه و خط فقه را متصل به معدن الوحی و اهل بیت نبوت حفظ کردند و ادامه دادند. اگر این خط نبود خط سلطنت و خلافت دین و اسلام را از بین می بردند که این یک واقعیت تاریخی است. با وجود این باب مفتوح و این خط نورانی بدانیم که بحث انسداد باب علم کاملا از دائره بیرون رفته. این اخباری که اعتبار دارد تحت عنوان ظن مورد توجه نیست، اخبار اعتبارش قطعی است، یک سیره بوده و تایید شده از سوی معصوم[1]

 

دلیل اعتبار حجیت خبر سیره عقلائی و متشرعه

و در آخر هم سیدنا الشهید صدر می فرماید به این نتیجه می رسیم که دلیل اعتبار حجیت خبر سیره عقلائی و متشرعه است و دلالت آیه نبأ. پس از آنکه دلالت آیه نبأ هم کامل بود و سیره متشرعه هم با آن قدرت و قوت بود می گویید دلیل معتبر قطعی داریم که اعتبارش قطعی است، دیگر بحث از حجیت ظن و ظن خاص پس از تطور به میان نمی آید بلکه حجت معتبر قطعی مفید ظن باشد یا نباشد موجب حصول ظن بشود یا نشود، ظن هیچ گونه ملاک بودن را در این باره نخواهد داشت. این بحث عقلی و بررسی و نقد آن تا اینجا.

 

اما تحقیق

اما تحقیق این است که ادله عقلیه یا وجوهی که برای استدلال عقلی گفته شد صورت اول سه وجه و صورت دوم چهار وجه و وجه چهارم هم انسداد دارای چهار یا پنج مقدمه، نقدهایی که ارائه شد با الهام از نظر صاحبنظران و با اضافاتی دیدیم این نتیجه به دست آمد که انسداد از اساس ویران است اما ادله دیگر آنچه که گفته شد در نهایت امر این بود که حجیت خبر را ثابت نمی کند بلکه عمل به خبر واحد را از طریق احتیاط اعلام می کند. مدعای ما چیزی است و مطلوب و مدلول دلیل چیز دیگر. اما تحقیق این است که این وجوه عقلیه در مجموع می توانند در حد موید قابل استفاده باشد. درست است مستقیماً حجیت خبر را ثابت نمی کند اما در عمل نتیجه احتیاط همان نتیجه ای می شود که حجیت برای خبر قائل باشیم. چون اشتراک در نتیجه وجود دارد می توانیم بگوییم که جزء مویدات است و از یک واقعیتی هم نمی توانیم رفع ید کنیم و آن علم اجمالی به صدور اخبار از ائمه اطهار علیهم السلام است، این یک مطلب قابل توجهی است و این جزء مقدماتی بود که نقد اساسی نداشت. بنابراین این علم اجمالی ما به قوت خود باقی است هر چند منحل هم بشود که جوابش دو چیز بود: انحلال بود و عدم اثبات حجیت خبر به نحو خاص، می گوییم اشکالی ندارد انحلال هم صورت بگیرد در نهایت امر برای اعتماد به خبر واحد کمک می کند. و این کمک همان تایید است بنابراین در موید بودن شبهه ای نیست لذا این وجوه عقلیه مویداتی است در جهت اثبات حجیت خبر.

 

دلیل اصلی برای حجیت خبر

اما دلیل اصلی ما برای حجیت خبر به عنوان یک دلیل عقلی و کامل، این ادله ای که تا حالا گفتیم از باب حکم عقل بود دلیل عقلی به معنای یک دلیل عقلی درست برجسته از سنخ عقل عملی یا عقل نظری نبود اما دلیل عقلی ما که از سنخ دلیل عقلی کلامی است عبارت است از قاعده اختلال نظام اجتماعی. قاعده اختلال نظام اجتماعی در اصول جایگاه بلندی دارد در آخرین مراحل صعودی علم اصول که مکتب اصولی سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه است روی قاعده اختلال نظام با قاطعیت تمام ایشان اعتماد می کنند. این اختلال نظام به طور خلاصه به این معناست که اگر یک عملی یک تعاملی موجب بشود که نظام زندگی عادی انسان از هم بپاشد وضع بهم بخورد هرج و مرجی به وجود بیاید و نابسامانی حاکم بشود، این گونه معامله براساس دلیل عقل مستقل از باب تحسین و تقبیح عقلی قطعا جایز نیست. بنابراین امری که اختلال به وجود بیاورد ممنوع است و منعش یک منع عقلی قطعی است. اما این قاعده را هم شیخ انصاری در همین بحث و هم سیدنا الاستاد در مقدمات انسداد یا در باره عمل به احتیاط ذکر می کنند. در عجبم که در اینجا ذکر شده است از کنار این قضیه برای اثبات حجیت خبر ذکر نشده است، در بحث احتیاط آورده اند که موجب اختلال نظام می شود که به استقلال عقل جایز نیست پس باید از احتیاط دست برداشت. اما درباره حجیت خبر تعرض نفرموده اند دلیلش چه بوده ما نمی دانیم شاید به این دلیل نیاز نداشتند دلیل شرعی داشتند و دیگر به این توجه نکردند نیازی ندیدند. در صورتی که از سوی کتاب و سنت حجیت خبر ثابت بشود نیازی به دلیل عقل نیست. و اما در مرحله تطبیق باید توجه کرد که اعتماد به خبر واحد ثقه معتمد در طول تاریخ بین بشر جامعه مردم انسان یک خط ارتباطی بوده است، بشری که در بدیع و بیان خواندید که مدنی الطبع است، مدنی الطبع یعنی به طور طبیعی با همدیگر باید مرتبط باشد، ارتباط داشته باشند. خط ارتباطی اصلی و عمده بین بشر در تاریخ تا به حال به اشکال مختلف از فرستادن قاصد و پیک تا اعلام تلویزیون و رادیو و پیامک و امثال این خط ارتباطی به توسط خبر واحد ثقه انجام می شود. روابط جامعه انسانی متقوم به ارتباطات است و ارتباطات به طور عمده توسط اخبار ثقات انجام می گیرد. اگر اخبار ثقات از اعتبار بیافتد خللی ایجاد می شود که به هیچ وجه قابل تحمل نیست، خلل از این قبیل است: 1. مردم برای کسب اطلاعات به زحمت می افتدند، خبر ثقه را اعتماد نکنند بروند تا تواتر حاصل بشود و بروند تا خبر مقطوع پیدا بشود. و از جهت دیگر تاثیر و تاثر استفاده و کمک کردن در بین جامعه از اساس به مشکل بر می خورد. آدم اطلاع پیدا بکند از اوضاع با خبر باشد تا تعاون و کمک کردن و همیاری صورت بگیرد. از اوضاع بی خبریم زمینه برای کمک نیست. و نکته سوم هم ربّما خطراتی در حالت تکوین باشد خبر ثقه بیاید خبر بدهد و اعتناء نشود و مردم به دام خطر بیافتند. این سه تا نکته را به عنوان نمونه های بارز گفتم، مطلب آنقدر واضح است که تصورش برای تصدیقش کافی است یعنی آدم یک تصور ابتدائی هم که داشته باشد در بین جامعه بلکه یک مجموعه بیت یک عشیره، یک خانواده اگر به خبر ثقه اعتناء نکند باید هر خانواده به خانواده دیگر پنج شش نفر ثقه معتمد را بفرستد تا خبر را قبول کند که مضحک است، یک خبر از خانه پسرعمویتان توسط پسرش که بیاید نباید قبول کنید. مثلا خبر بدهد برایتان که مرجع دینی امروز منزل شما می آید خبر واحد است، بیایید و بعد چقدر اذیت بشوید. یا خبری بدهد که یک نوعن بیماری آمد اعتناء نکنید تا وقتی که بیاید عارض بشود. با یک تصور کوتاه عدم اعتماد و اعتبار به خبر ثقه موجب اختلال نظام اجتماعی می شود. بنابراین حکم عقل مستقل اعلام می کند که باید به خبر ثقه واحد اعتماد کرد حفظاً لنظام الاجتماعی. این مطلب تا اینجا تمام شد، ادله اربعه هم کامل شد. یک فرع یا یک تتمه ای باقی ماند و آن این است که خبر واحد ثقه که حجیت پیدا کرد که این مسئله کمتر بحث شده تعارض اش با ظهورات دیگر چه می شود. ما یک عده ظهوراتی دیگری داریم اصاله العموم، اصاله الاطلاق وهمین طور اصول عملیه مثل استصحاب و برائت با این اصول و با این ظواهر حجیت خبر وضعیت و نقش آن چه می شود جلسه آینده ان شاء الله.


[1] مصباح الاصول، سید ابوالقاسم خویی، ص271.