درس خارج اصول استاد سید کاظم مصطفوی
95/01/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: استدلال به سيره عقلاء در جهت اثبات حجيت خبر
خود سيره عقلاء يك دليلي است در عين حال از اعتبار بالايي برخوردار و داراي نطاق وسيعي است اطلاق ندارد ولي وسعت در حوزه دارد. حوزه وسيعي دارد. معاملات به طور كل منطقه استناد به سيره عقلاء است، وضعيات از جمله حجيت كه يك حكم وضعي است اين حكم وضعي هم در قلمرو سيره عقلاء است. اين سيره كه جزء ادله معتبر فقهي است فقهاء به طور كل سيدنا الاستاد به طور خاص در استدلالهايشان به سيره استناد ميكنند و به طور طبيعي اگر عنوان ادله اربعه را در نظر بگيريم سيره جزء سنت است دليل مستقل نيست، اسم عقلاء دارد اما سيره است كه به امضاي معصوم ميرسد ميشود تقرير معصوم كه سنت را نديدهايد كه قول و فعل و تقرير است. اين سيره كه عبارت است از راه و رسم عملي مردم، اصطلاح عقلاء در فقه و اصول مساوي است با اصطلاح مردم در حقوق.
خصوصيات و مقوم سيره
راه و رسم عملي مردم به طور جا افتاده و داراي دو تا خصوصيت، يك خصوصيت در متعلق دو تا خصوصيت در خود اين عمل يعني عمل عقلاء و يك خصوصيت هم در متعلق آن اگر فراهم شد سيره اعتبار دارد. منظور از دو تا خصوصيت همان دو تا امري است كه از مقومات حجيت سيره است كه عبارت است از استمرار و امضاء. استمرار داشته باشد سيره حادث نباشد ولو در قرنهاي بعدي مثلاً صد سال بعد از عصر امام معصوم حادث شده باشد تا الان هم مستمر باشد استمرار نيست، استمرار اين است كه در زمان خود معصوم وجود داشته و تا زمان ما ادامه دارد. و همين طور سيرههايي كه حادث شده باشد، مثالش را ظاهرا در ضمن بحثها برخوردهايد كه ميگويند سيره اين است كه مردم اطفال يعني طفل غير مميز را براي خريد و فروش ميفرستند، شيخ انصاري فرمود كه اين سيره استمرارش ثابت نيست. نميتوانيم احراز كنيم كه در زمان چنين روشي بين مردم ادامه داشته. لذا اين سيرهاي كه آن سرش وصل به زمان معصوم نباشد اعتبار ندارد. خصوصيت دوم يا مقوم دوم اين است كه از سوي معصوم تاييد شده باشد. معناي تاييد امضاء يعني در عمل ردّ نشده باشد. اين مطلب را كه ما ميگوييم ايجاد توهم ميكند كه ميگوييم امضاء يعني عدم رد امضاء است توهم بشود كه ما عدم ردّ را ميتوانيم امضاء بگوييم. اين گونه نيست بلكه امضاء همان تاييد عملي است كه ما الان در مورد سيره ديدهايم آن تاييد عملي را كه ردّي نيامده يعني تاييد عملي واقعيت دارد. و امضائي كه اصطلاح شده است و اسمش را پاورقي بنوسيد ميگويد امضاء، اين از مصاديق تاييد است. تاييد از سوي مولي يا از سوي مقامي كه تاييد بكند واقع بشود به نحو تاييد عملي باشد يا قولي باشد يا كتبي. در زمان معصوم جريان داشته و معصوم ردّ نكرده يعني تاييد عملي. چنانكه در زمان معصوم و قبل از معصوم و در زمان معصوم بيع ربوي بوده كه قرآن ردّ كرده است، «حرّم الرّبا» و اما بيع در زمان معصوم بوده و قبل از آن هم بوده و تاييد كرده است منتها تاييد قولي. و شرط گذاري در زمان معصوم مشارطه درست بوده و وجود داشته و زمان معصوم هم عملي بوده و تاييد شده است. بنابراين سيرهاي كه اعتبار دارد سيره عقلاء است و داراي اين دو خصوصيت. اين دو تا خصوصيت را كه داشت يعني از مقومات حجيت سيره است، اين دو تا را كه داشت ديگر سيره حجيت دارد يك خصوصيت موردي هم داشت كه متعلق سيره از اموري معيشتي متعلق به همه مردم بما هو مردم باشد. اگر متعلق سيره يك امري شد اختصاص به يك قوم، به يك طائفه اين ميشود سنت قومي يا در فارسي ميشود فرهنگ و آداب و رسوم.
سه قسم سيره
به طور كلي سيره سه قسم است: سيره عقلاء كه عمدهترين مستند در باب استدلال اين سيره عقلاء است، قسم دوم سيره متشرعه است كه مثال در مورد سيره متشرعه اين بود كه اهل شرع راه و رسمش عملاً آن شيوه باشد و مثالش گذاشتن ريش، اگر كسي ريشاش را بگذارند ريش گذاشتن مورد سيره اهل شرع و متدينين است. و قسم سوم سيره نبويه بود يا سيره معصومين كه منظور از سيره نبويه يا سيره معصوم اين است كه يك امري در عمل از زمان پيامبر تا زمان ائمه جريان داشته باشد. اين را به آن ميگوييم سيره نبويه يا سيره معصوم.
فرق سيره عقلاء و متشرعه
فرقي كه بين سيره عقلاء و سيره متشرعه بود اين است كه در سيره عقلاء احتياج به دو خصوصيت وجود دارد يعني هم استمرار و هم امضاء اما در سيره متشرعه يك خصوصيت كافي است كه عبارت است از استمرار، استمرارش را كه ثابت كرديم دنبال امضاء رفتن لازم نيست، امضاء نميخواهد براي اينكه از دامن شرع برخواسته است. بعد از اين توضيحي كه داده شد الان بياييم مورد بحث را بررسي كنيم،
سوال:
پاسخ: آن خاص و عام كه گفتم اين بود كه گفتيم سيره در عين حالي كه سيره عقلائيه و متشرعه است شبيه عرف به دو قسم تقسيم ميشود، عرف عام و خاص داريم سيره عام و خاص داريم. سيره عام عقلاء و مردم و سيره خاص سيره فقهاء است. عام و خاص از آن جهت بود. اما استدلال به سيره در جهت اثبات حجيت خبر بايد در اين رابطه به آراء و انظار فقهاء و صاحب نظران اشاره كرد.
اما استدلال به سيره و آراء صاحب نظران
در اين رابطه به طور كل آراء صاحب نظران از اين قرار است: 1. شيخ طائفه قدس الله نفسه الزكيه در ضمن بحث اجماع كه اجماع را فرمود «اجمعت الفرقه المحقه» بعد اجماع را ادامه ميدهد بعد از چند سطر ميفرمايد: فقهاء به خبر واحد عمل ميكردند و اعتناء ميكنند و در استدلالات هم به خبر واحد استناد ميكنند تا اينكه ميفرمايد: «هذه عادتهم و سجيتهم» اين تعبير تعبيري است منطبق به سيره عملي فقهاء. راه و رسم و منش اگر مستقر شد بر اين شكل كه به خبر ثقه عملاً اعتناء كنند ميشود سيره عقلاء. از اين بيان زيبا و متين شيخ طوسي قدس الله نفسه الزكيه استفاده ميشود كه حجيت خبر مورد سيره است منتها ميفرمايد: «من زمن النبي الي زمن الائمه» كه ميشود سيره نبويه.[1] 2. علامه حلي در مقام اعداد ادله حجيت خبر ميفرمايد: «من الادله بعث الرسل الي القبائل لبيان الاحكام» از ادله اعتبار حجيت خبر اين است كه پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم افرادي را در قالب افراد آحاد انفرادي براي بيان احكام در بين قبائل ميفرستاد. اين راه و رسم پيامبر بوده و اين سيره نبوي است كه از اين سو يعني از سوي پيامبر به مرسل واحد اكتفاء ميشده است و از سوي مرسل اليه به مرسل واحد اعتماد ميشده است. بنابراين اين سيره نبوي هم مستقر است در جهت حجيت خبر.[2] 3. علامه حلي همين مطلب دايي معظم خودش را با اندك تغييري اعلام ميكند «و لانّ النبي يبعث الرسل الي القبائل لبيان الاحكام» خبر و احكام توسط مخبر واحد، خبر واحد ثقه اعلام ميشده است و اطلاع رساني و از آن سوي قضيه آن خبر واحد هم مورد اعتناء و اعتماد قرار داشته و احكام را مردم ميگرفتند. تا به اينجا سيره در مورد خبر واحد در شكل سيره نبوي اعلام شد.[3] 4. ميرزاي قمي قدس الله نفسه الزكيه ميفرمايد: تتبع در سيره علماء كه عملاً به خبر واحد استناد و عملاً به خبر واحد اعتماد و عملاً به خبر واحد اذعان دارند اين سيره در حقيقت سيرهاي است كه در بين مردم طبق عادت و عرف جريان دارد و امضاي معصوم هم قطعا در آن است و كشف ميكند از رضايت معصوم. بنابراين ايشان سيره را كامل كرد يعني سيره متشرعه كه جان مايهاش سيره عقلاء است و روحش امضاء و رضايت معصوم است نسبت به حجيت خبر وجود دارد و ميشود به اين سيره اعتماد كرد دليل معتبر و قابل اعتمادي است.[4] 5. صاحب فصول قدس الله نفسه الزكيه ميفرمايد: دليل ششم براي حجيت خبر سيره قطعيه مستمره است. ميفرمايد: اين سيره مستمره از زمان معصومين پيامبر و ائمه عليهم افضل الصلاه و السلام تا علماء و عقلاء بر اين است كه به خبر ثقه اعتماد كنند و اين سيره حجيتي است كه ميتواند براي خبر واحد ثقه اعتبار ايجاد كند.[5] 6. شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه در ضمن بحث اجماع ميفرمايد: از وجوه اجماع استقرار سيره متشرعه است. سيره متشرعه استقرار دارد به اين صورت كه ميبينيم مثلاً بانوان مسئله شرعي را توسط يك نفر كه مسئله بلد باشد استفاده ميكند و يا مردم هم كه مسئله بلد نيستند از كسي كه مسئله سوال بكند يك نفر جواب سوال را ميآورد. اين تا حالا جريان دارد و بين متشرعه اين است مثال هم ميزند در مسائل شرعي كه بانوان مبتلا هستند. اين سيره متشرعه است و اگر كسي بگويد كه اين سيره بر اين است كه اعتماد ميكنند به اخباري كه در حد متواتر است اين ادعاء دور از انصاف است، انصاف اين است كه اعتماد مردم به اخباري است كه در شكل اخبار آحاد است اين سيره متشرعه است. صورت دوم ميفرمايد: استقرار سيره عقلاء، عقلاي عالم مردم در روابط زندگيشان در تعاملاتي كه با همديگر دارند اطلاع رسانيها بين مردم توسط خبر واحد معتمد است معتمد يعني ثقه. اگر خبر را يك مخبر ثقه از جمعي به جمعي برساند مورد اعتماد قرار ميگيرد و اين همان استقرار سيره عقلاء نسبت به حجيت خبر ثقه است. با اين شش مورد كه چهار موردش را نظر محقق خراساني و محقق نائيني و سيدنا الاستاد و شهيد صدر و امام خميني فردا بگويم، با اين شش مورد كه به طور خلاصه گفته شد اين نتيجه به دست آمد كه سيره عقلاء و سيره متشرعه و سيره نبويه به عبارت ديگر سيره به جميع اقسام خودش در مورد حجيت خبر استقرار دارد. اين سيره استمرارش كه ثابت است و تصورش و تتبعش كافي است براي اذعان به استمرار. اما امضاء هم همين است هرچند در پايان همين بحث اشكالي كه گفته شده است مربوط به آيات ناهيه از عمل به ظنون يا به عمل به غير علم كه گفته ميشود رادع براي سيره باشد بررسي ميشود كه رادع از ظن غير معتبر است اما ردع نسبت به ظن معتبر در كار نيست.