موضوع:
سيره عقلاء و اقسام و ادله اعتبار آن و فرق ان با عرف
در
اصول و ادله استنباط به سيره عقلاء كثير مّا استناد ميشود و يكي از ادله فوق
العاده معتبر در جمع ادله عقلائيه و اصوليه سيره عقلاء است. اما تا به حال در كتب
مطرح اصولي از ذريعه و عده تا قوانين و رسائل و كفايه سيره مستقل عنوان نشده است.
البته اصوليين اخير تاريخ معاصر سيد محمد تقي حكيم و شيخ مظفر سيره را بحث
كردهاند و عنوان زدهاند وليكن در كتب اعاظم سيره نه در بحث سطح آمده است و نه در
بحث خارج. در عين حالي كه يك دليلي است داراي قلمرو وسيع، شايد در عبادات كه حرف
اول را ميزند و در مقايسه هم اگر در نظر بگيريم از لحاظ كميت حوزه كاربرد سيره
بيشتر از همه ادله عقلائيه باشد و فقهاء و محققين مثلا سيدنا الاستاد در بحث
معاملات روي سيره عقلاء اعتماد ميكند و بحث ميكند. بنابراين لازم است يك جلسه يا
دو جلسه درباره سيره و بعد هم عرف هم همين طور است در اصول ولي در كل اين كتابهاي
معتبر از كفايه و رسائل تا قوانين و فصول عرف هم عنوان مستقل بحث نشده است. البته
ما هم مثل سيره سلف صالحمان در ضمن بحثها اشارتها به سيره و عرف داشتيم منتها
مستقل بحث كنيم بسيار خوب است.
معناي سيره راه و رسم مردمي
منظور
از سيره در رجال سيره نبوي است. افعال پيامبر و ائمه است در برابر اقول، كه اقوال
را ميگوييم سنت و افعال را ميگوييم سيره. اگر هر دو با هم ذكر بشود سنت اقوال
است منسوب به معصوم و سيره اعمال و افعال. اما در بحثهاي اصولي سيره عبارت است از
سيره عقلاء. منظور از سيره عقلاء رفتار مستمر و محقق و جا افتاده بين مردم كه در
اصطلاح اصول عقلاء عوض كلمه مردم بكار برده ميشود. سيره عقلاء يعني رفتارهاي
مردمي. اين سيره كه در اصول سيره عقلاء است در حقوق كه رفتار مردمي است در اعتبار
مشابه هم هستند. دنياي قانونگذاري روي سيره عقلاء مستمر است يعني رفتارهاي مردمي.
منتها در حقوق يك نكته اضافه ميشود خواست مردم. ما هم در اصول دربحث حكومت رأي
مردم را اعتبار قائليم كه در جاي آن بحث كرده بوديم. در اصطلاح فارسي ميشود راه و
رسم مرديم، جا افتاده و مستمر. اين سيره عقلاء است.
خصوصيات و اعتبار آن
سيرهاي
كه ميخواهد معتبر باشد داراي چند خصوصيت است: 1. رفتار و روش مردمي مربوط باشد به
حيات نوع انسان نه مربوط به فرهنگ قوم و طائفه كه آن فرهنگ و عادت را ميگوييم
عادات و رسوم طائفهاي يا قومي كه آن عادات و رسوم جزء سيره نيست، عادت است نه
سيره. قومي با قومي فرق دارد مثلاً عادات و رسوم در لباس، عادات و رسوم در رفت و
آمدها، عادات و رسوم در مراسم، مراسم شادي يا مراسم عزاء، اينها سيره نيست. عادات
و رسوم است كه در فارسي به آن ميگوييم فرهنگ مردم يعني عادات و رسوم قومي، سنت
طائفي. اين يك خصوصيت، خصوصيت دوم اين است كه اين راه و رسم استمرار داشته باشد تا
زمان معصوم يا عبارت ديگر از زمان معصوم تا زمان حاضر، استمرار داشته باشد حادث
نباشد، تازه پديد نيامده باشد. مثلاً بعد از كه تمدنها صورت گرفته است يك راه و
رسم بين مردم در تمدن است مثلاً فرض كنيد بايد از اين منطقه تا آن منطقه دورتر
ماشين سوار بشود وسيله نقليه استفاده كند، بگوييم اين سيره است اعتبار است حجت
است، نه اينها سيره است ولي سيره مستحدثه. خصوصيت سوم اين است كه سيره قطعي باشد،
يك ذره شبهه و شك در تحقق سيره مساوي با عدم آن است. دليل لبّي هم در شمول اسيب
پذير است هم در تحقق. اگر شبههاي در تحقق آن باشد آسيب پذير است.
دو شرط سيره
و
بعد از كه اين سه خصوصيت آمد، دو شرط براي اعتبار سيره بين صاحب نظران به ثبت
رسيده: شرط اول جريان سيره در عصر معصوم كه سيره در زمان معصوم جريان داشته مثل
خريد و فروش و داد و ستد مالي فرض كنيد معاطاتي، جريان داشته. و معصوم امضاء كرده
باشد امضاء يعني تاييد و عدم المنع. اين عدم المنع يا عدم الرد براي توضيح
ابتدائيها گفته شده است و الا خود تاييد امضاء است. امضاء يعني تاييد، تاييد دو
قسم است: قولي است يا عملي. قولي اين است كه پاي نامه اسممان را بنويسيم اين
امضاي قولي ميشود. امضاي عملي اين است كه در عمل او را تاييد كنيم، در عمل تاييد
كردن يعني ميبينيم كه جاري است بين مردم و تاييد ميكنيم و رد نميكنيم مثل ردّي
كه درباره ربا آمده است، ربا بين مردم بوده است و از قبل اسلام هم بوده و الان هم
است بين كفار كه خيلي و در كشورهاي اسلامي هم است، قرآن صريح ميفرمايد: «حرم
الربا». به ذهنتان نيايد كه چرا يك امر عقلائي مثل ربا از قبل از اسلام بوده و
الان در كل دنيا است اينها مگر عاقل نيستند و اينها مگر درس اقتصاد نخواندند،
اينها چيه چرا حرام است ربا؟ فلسفه حرمت ربا چيست؟ اين را شنيدهايد كه اگر ربا
باشد مفت خوري است و عمل نيست، يك نكتهاي را اضافه كنيد كه ربا در جامعهاي كه
حاكم بشود اوّلين اثرش اين است كه قرض الحسنه را برميدارد، برداشتن قرض الحسنه از
بين انسانها و مسلمانها يعني انسانيت را برميدارد، انسانيت را در بازار معاملات
مالي تعطيل ميكند. اگر سيره امضاء داشته باشد و استمرار داشته باشد اعتبار دارد.
در اين صورت ميشود سيره يك حجت قطعي و يك به اصطلاح منطق يك برهان قاطع. اعتبار
عمل از اعتبار قول بالاتر است در عالم اعتبار. مثلاً كسي به كسي يك مطلبي را
اعلام ميكند ميگويد اين آب مسموم است، يك اعتباري است، ممكن است وجهي داشته باشد
و ممكن است نظري داشته باشد اما اگر بگويد آب مسموم نيست من دارم ميخورم اين
اعتبارش از قول بالاتر است. لذا گفته ميشود كه سيره مستمره قطعيه كه به امضاي
معصوم برسد اعتبارش از يك روايت معتبر كه در حد تواتر نباشد بيشتر است. سيره عقلاء
كه ميگوييم از لحاظ تقسيم بندي ادله اربعه سيره عقلاء تحت عنوان سنت مندرج است،
سيره عقلاء در آخر امضاء معصوم را ميگيرد، امضاي معصوم را كه گرفت ميشود جزء
سنت.
سوال:
پاسخ:
ما فعلاً سيره عقلاء را بحث ميكنيم در اصول، آخر سر اعتبارش را به توسط امضاء
معصوم ميگيرد. ورودي ما در اصول سيره عقلاء است، آن يك واقعيت و يك راه و رسم
مردمي، اين را بحث ميكنيم. در انتهاء با سيره به معناي رجال نزديك ميشود آن
انتهاي كار است.
ادله اعتبار سيره
درباره
ادله اعتبار سيره ميتوانيم به اين موارد استناد كنيم: 1. تسالم اصحاب، بي هيچ
ترديد اگر بخواهيد درباره تسالم مثالي پيدا كنيد مورد بارز آن حجيت سيره است. يعني
يك امر مسلمي است نه بين اصحاب كه بين عقلاء نه بين عقلاي مسلمين كه بين
حقوقدانهاي عالم راه و رسم مردمي اگر جا افتاده و حاكم و در امور معيشتي كه
متعلق به نوع مردم است، زندگي نوعي مثل خريد و فروش. 2. امضاء معصوم كه بعد از
آنكه امضاء بشود سيره ميشود از سنت معتبر. 3. دليل عقلي، يك امر عقلائي ميتواند
پشتوانه و عقبهاش دليل عقلي باشد و دليل عقلي ما در اصول هم عمدتاً دليل عقلي
عملي است يعني دليل عقلي كلامي. دليل عقلي عبارت است از اختلال نظام يا قوام نظام
اجتماعي. به هيچ مجامله اگر سيره مردمي با آن خصوصيت مخصوصا با دو خصوصيت اول اگر
اعتبار نداشته باشد نظام اجتماعي قوام ندارد. يك ساختاري كه در زندگي اجتماعي مردمي
روي آن اعتماد بشود وجود نخواهد داشت مخصوصاً در باب معاملات. و اين قوام نظام
اجتماعي يك تحسين عقلي قطعي است اعتبار دارد كه يك حكم عقل كلامي عملي است در اصول
مورد اعتماد است و درست هم است. با اين سه دليل سيره از اعتبار كامل برخوردار است.
قلمرو و وسعت نطاق سيره
لذا
سيره از لحاظ حوزه قلمرو، وسعت در نطاق دارد در حد قابل توجه در عين حالي كه اطلاق
و عموم ندارد ولي وسعت در قلمرو دارد. فرق است بين وسعت در نطاق و دلالت بر عموم و
اطلاق، سيره وسعت در اطلاق دارد يعني كلّ معاملات تقريباً در حوزه كاربرد سيره
قرار دارد اما اطلاق ندارد. اطلاق ندارد به اين معناست كه جايي را شامل ميشود كه
قطعا از قلمرو سيره است. اگر جايي را شك در شمول سيره بكنيم به سيره تمسك نميشود.
چون سيره دليل لبي است و اطلاق ندارد و در مورد شك در شمول هيچ گونه كارايي نخواهد
داشت. و اين يك خصوصيت واقعي براي سيره است، خصوصيت ديگري كه براي سيره وجود دارد
اين است كه سيره با سيره مخالف جمع نميشود. مثل شهرت نيست كه يك عمل داراي دو تا
شهرت است شهرت دارد كه مثلاً به دست راستتان انگشتر دست كنيد و شهرت دارد كه به
دست چپتان دست كنيد. دو تا شهرت ممكن است، دو تا اجماع منقول هم ممكن بود، اما
دو تا اجماع محصل ممكن نبود و دو تا سيره هم ممكن نيست. اگر درباره يك عملي مثلاً
صحت بين معاطات به عنوان سيره اين حقيقت ثبت شده كه بين معاطات استمرار داشته تا
زمان معصوم نقطه مخالفش عدم استمرارش كه امكان ندارد، اگر آن را ادعاء كنيم ميشود
جمع بين ضدين يا تناقض گويي.
اقسام سيره
كه
سيره عقلاء، متشرعه، نبويه و فرق سيره با بناي عقلاء و فرق سيره با ارتكاز عقلاء و
فرق سيره عقلاء با عرف و اينها را ان شاء الله براي فردا.