موضوع: بحث و بررسي
اجماع منقول
بعد از آنكه اجماع محصّل با ادله بحث
شد و اعتبار آن اعلام شد نوبت ميرسد به اجماع منقول كه اگر اجماع محصل از اعتبار
قطعي برخوردار است اگر اين اجماع نقل بشود و در شكل اجماع منقول باشد آيا حجيت و
اعتبار دارد يا ندارد؟ شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه اجماع منقول را تحت عنوان
بحث از حجيت خبر مطرح ميكند كه يكي از مواردي كه داراي اعتبار است خبر واحد است و
يكي از مصاديق خبر واحد خبر واحدي است كه اجماع را نقل كند. بنابراين عنوان بحث
طبق شيوه شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه اين است كه اجماع منقول به خبر واحد از
لحاظ اعتبار بايد بررسي بشود.
سه طريق نقل اجماع
بايد توجّه كرد كه نقل اجماع به طور
طبيعي همان مسيري را دارد كه روايات دارند. درباره نقل روايت كه از سه طريق مورد
بحث قرار ميدهيم در رجال، نقل اجماع را هم از سه طريق مورد نظر قرار ميدهيم. نقل
اجماع به توسط خبر واحد، نقل اجماع به توسط اخبار مستفيض و نقل اجماع به توسط
اخبار متواتر.
اصطلاح صاحب جواهر
و يك اصطلاحي هم در جواهر است كه صاحب
جواهر قدس الله نفسه الزكيه در بحث استدلالي مثلاً ميفرمايد: «و يدلّ عليه النصوص المتعدّده و الاجماع مستفيضاً و متواترا»ً.
اين استفاضه و تواتري كه بعد از اجماع ذكر ميشود مربوط ميشود به نقل اجماع،
اجماع منقول به نقل مستفيض يا اجماع منقول به نقل متواتر. فرق بين مستفيض و متواتر
همان فرقي است كه بين اطمينان و علم است، مستفيض مفيد اطمينان است و متواتر مفيد
علم است. از حيث نقل درباره اجماع منقول اشكالي نداريم استفاضه و تواتر كه اعتبارش
قطعي و علمي است اعتبار خبر واحد عادل با آن شرائطي كه دارد هم معتبر است كه در
بحث حجيت خبر هم ان شاءالله مفصل بحث خواهيم كرد. بنابراين نقل اجماع من هو نقل
مشكلي ندارد.
نظر صاحب نظران در اجماع
منقول
امّا آنچه كه براي صاحب نظران مورد
بحث و تجزيه و تحليل قرار گرفته است مسئله خود منقول است. اجماعي كه نقل ميشود
منقول يعني خود مجموعه آراء كه نقل ميشود از چه قرارند و به چه صورتاند. در اين
باره بحث و نقض و ابرام و تجزيه و تحليل در حدّ قابل توجهي وجود دارد كه بيشترين
اين بحث را رسائل متضمن است. شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه درباره منقول بما هو
منقول يعني آن شاكله اجماع فقهاء بحث و تحقيق وسيعي دارد اقوال فقهاء اصوليّون
صاحب نظران را نقل ميكند عبارتها اختلاف دارد گاهي گفته ميشود نقل شده است
اتفاق علماء يا اتفاق كلّ يا اجماع علمائنا يا اجماع علماء العصر يا اجماع جميع
علماء الاعصار، با عبارات متعدّد عنوان ميشود. الفاظي كه متضمن نقل اجماع هستند
در لسان ناقلين با شكل متعدّدي است و مختلف. در اين ضمن شيخ انصاري قدس الله نفسه
الزكيه اختلافات اجماعات را هم تعرض ميكند و بحث اختلاف اجماع در يك عصر هم مطرح
ميشود وانگهي توجيهي كه درباره اختلاف وارد بين اجماعات ارائه ميشود به طور
خلاصه همان است كه قبلاً اشاره كرديم كه اشكال در صغراي مسئله است. اختلافات در
حقيقت بين اجماعات به معناي كلمه نيست، اجماعاتي است كه از حيث صغري اجماع
نبودهاند. ميفرمايد: اگر متتبعي به نقل ناقلين اجماع خوب دقت و تتبع بكند از
تراكم شواهد و مستندات قطع به دست ميآورد كه اين اجماعات منقول كه توسط متاخرين
به نقل ميرسد عمدتاً مبتني بر حسن ظنّشان است نه به عنوان نقل از يك واقعيت قطعي
كه تمامي آراء توافقش به طور قطعي احراز شده باشد و آنگاه به نقل برسد. ميدانيم
اجماع منقول توسط متاخرين نقل ميشود. متاخرين از اجماع موجود در عصر متقدمين خبر
ميدهند. و اين متاخرين كه با متقدمين هم عصر نيستند و آراء كل متقدمين فهم، دقت و
به دست آوردن نظر نهايي آنها كار دشواري است كه ان شاء الله در بحث شهرت
ميگوييم. و پس از آن اگر ميخواهند اجماع را نقل كنند به اين صورت است جمعي از
اهل فتوا را پيدا ميكنند و بعد براساس حسن ظنّ ميگويند همه نظرش اين بوده، اجماع
وجود داشته، اعلام ميكنند اجماع را عند المتقدمين، نقل ميكنند اجماع را در عصر
خودشان براي معاصرين متأخرين. بنابراين ميفرمايد: تحقق اجماع يعني نقل از يك
اجماع داراي واقعيت عند المتقدمين مبتني بر حسن ظن است. لذا اعتبار به اين گونه
اجماع كار مشكلي است.
مراحل نقل اجماع
بعد از كه اين مطلب را اعلام فرمودند
ميفرمايد: براي نقل سه مرحله متصور است: مرحله اول عبارت است از نقل اجماع در حدّ
كامل يعني رأي فقهاء و رأي امام عن حسّ به طور كامل. مثلاً تحت عنوان اتفاق الكلّ
في الكلّ كه شامل رأي امام هم بشود يا اجماع علماء المومنين كافّه من الاولين و
الآخرين تا شامل رأي معصوم هم بشود. اين مرحله از اجماع قطعاً داراي اعتبار است.
اعتبارش از اين قرار است كه اين اجماع متضمن قول و رأي معصوم است بلا شبهه. و در
اعتبار قول معصوم سلام الله تعالي عليه تعيين و تشخيص رأي معصوم مشخصاً شرط نيست،
علم به وجود رأي معصوم كافي است. اين مرحله قطعاً از اعتبار برخوردار است وليكن
مرحله در مقام ثبوت است در مقام اثبات نيازي به راهي دارد كه كار مشكلي است. اثبات
آن كار مشكلي است. مرحله دوم ميفرمايد عبارت است از نقل اتفاق كل فقهاء عصر
متقدمين. اگر نقل به اين صورت باشد كه به طور طبيعي ملازمه دارد و استلزام دارد
قول معصوم را، اين مرحله هم از اعتبار برخوردار است. هرچند خود اجماع متضمن قول
معصوم نيست ولي مستلزم قول معصوم يا دليل معتبر است. اما اين مرحله هم بعد از
تتبعي كه به عمل آمد از اجماع منقول به دور است. اجماعي كه نقل ميشود در اين حد از
گستردگي و وسعت و فراگيري برخوردار نيست. مرحله سوم عبارت است از مرحلهاي كه ناقل
قول معصوم را نقل ميكند در ضمن اجماع حدساً يعني نه حسّي دارد نسبت به كل آراء
فقهاء نه رأي خود معصوم مورد حسّ قرار گرفته بلكه از اتفاق فقهاء به ضميمه ادله
ظنيه اجتهاديه حدس ميزند كه قول معصوم موافق اين اتفاق باشد. اين مرحله از اجماع
منقول دليل اعتبار ندارد. با تجزيه و تحليل و نتيجه نهايي كه اعلام شد نظر شيخ
انصاري تا الان براي ما معلوم شد كه نسبت به اصل منقول اشكال و شبهه دارد كه منقول
در حدي نيست كه يك اجماع كاشف از قول معصوم باشد.
توجيه ديگر
شيخ انصاري قدس الله نفسه الزكيه اجماع
منقول را با شيوه ديگر عنوان ميفرمايد، خلاصه نظر ايشان از اين قرار است، ميفرمايد:
حجيت اجماع منقول منوط به سه امر مقدماتي است: 1. صحت لفظ سبب، منظور از درستي لفظ
و دلالت لفظ بر سبب اين است كه خود نقل اقوال كه اقوال سبب است و رأي معصوم مسبب،
لفظي كه نقل ميشود اين لفظ دالّ بر سبب باشد. يعني اقوال فقهاء مجموعاً مجامله
نباشد، بيان نقص نداشته باشد. پس امر اول عبارت از اين است كه لفظ نقل شده دلالتش
بر اجماع يعني سبب واضح و درست باشد. 2. حجيت نقل هم احراز بشود. حجيت نقل از مسير
حجيت خبر كه يا استفاضه و تواتر باشد يا خبر واحد معتبر. 3. استكشاف از رأي معصوم
يا دليل معتبر.
نكته: تاييد اجماع محصل
ميفرمايد: وجه استشهاد از اين قرار
است كه اگر سبب به طور كامل و واضح نقل شده بود يعني اجماع به معناي درست و نقل هم
اعتبار داشت اين اجماع منقول ميشود كالمحصّل در ترتيب آثار و احكام كه حجيت و
اعتبار از آثار آن است. كه در ضمن حجيت اجماع محصل را در ضمن اعلام و تاييد
ميكند. با اين روش ميشود اجماع منقول را حجت اعلام كرد وانگهي نسبت به خود ناقل
و وضعيت نقل حتي ميفرمايد درباره ورع ناقل، فضل ناقل، سواد ناقل، كتابي كه ناقل
نقل كرده روي اين حواشي و حاشيهها بايد خيلي دقّت كرد تا مسئله كامل بشود. اما
رأي خودش را قبلا فرموده بود كه براي متتبع قطع حاصل ميشود كه منقول در اين حدّ
نيست. در نهايت امر ميفرمايد: انصاف اين است كه ما بايد مظنون را جاي مقطوع قرار
ندهيم. نقل كلّآراء مظنون است مقطوع نيست. و از اجماع هم ميتوانيم اين گونه كمك
بگيريم دفع دخل مقدر است كه اين اجماع منقول پس چه نقشي دارد. ميفرمايد اينگونه
ميتوانيم كمك بگيريم كه يك محقق اين اجماع منقول را در اختيار خودش قرار بدهد و
به ادله و تتبع بيشتر نسبت به اقوال فقهاء و شواهد و قرائن هم مبادرت كند در مجموع
محصل و منقول برسد به جايي كه كشف كند از دليل معتبر يا رأي معصوم كه ميفرمايد
دليل معتبر برميگردد به رأي معصوم. نتيجتاً اجماع منقول يك زمينه و يك مويد و يك
كمك ابتدائي براي اثبات حكم شرعي ميتواند باشد.
نظر محقق خراساني در اجماع
منقول كه اجماع ميتواند مويد باشد
محقق خراساني قدس الله نفسه الزكيه اين
مطلب را تقريباً مطابق با رأي شيخ در يك مقدار تفاوتهاي جزئي ولي انصافاً بسيار
روشن خيلي دسته بندي شده. ميفرمايد: حجيت يا اعتبار اجماع منقول به وسيله خبر
واحد داراي سه صورت است: صورت اوّل اين است كه ناقل نقل كند سبب و مسبّب را از
حسّ، هم اقوال كلّ فقهاء را از حسّ نقل كند هم رأي معصوم را. در اين صورت قطعاً
مشمول ادله حجيت خبر است به تعبير استادنا العلامه شيخ صدراي باكويي قدس الله نفسه
الزكيه اين گونه خبر ميشود خبر عالي السّند كه در اصطلاح رجال داريم عالي السّند
يعني راوي يك يا دو نفر باشد. ناقل اجماع كه نقل ميكند سبب و مسبّب را در حقيقت
عالي السّند است از خود معصوم نقل كرده. و اسمش را ميگذاريم اجماع منقول، واقعش
نقل روايت است. در اين باره اصلاً شبههاي وجود ندارد كه معتبر است. اما اينگونه
نقل «لا تناله يد الا من الاوحدي». اما صورت دوم عبارت است از نقل اجماع نقل سبب،
منتها نقل سبب از حسّ، نقل ميكند سبب را يعني اتفاق كلّ و اين نقل سبب در وضعيتي
باشد كه براي ناقل كه نقل سبب تام است براي منقول اليه كه متاخرين است هم عنوان
سبب صدق كند، سبب كه صدق كرد سبب از مسبب جدا نيست. اگر اين گونه بشود ميفرمايد:
اين اجماع منقول كالمحصّل في ترتيب الآثار و الاحكام. بعضيها اعلام ميكنند در
ديد ابتدائي كه از حجيت اجماع خبري نيست.
نظر علمين در اجماع محصل
بنابراين حجيت اجماع محصل مخصوصا عند
العلمين شيخ انصاري و محقق خراساني مسلم و مفروغ عنه است. اما صورت سوم ميفرمايد
عبارت است از نقل اجماع تحت عنوان نقل مسبّب از حدس. ميفرمايد: در اين صورت اين
گونه اجماع مشمول ادله اعتبار حجيت خبر نيست. براي اينكه عمدهترين دليل نسبت به
اعتبار حجيت خبر بناي عقلاء است. بناي عقلاء از ادله لبيه است اكتفاء ميشود به
قدر متيقن. قدر متيقن هم خبر از حسّ است. مسبّبي كه در بحث منظور از آن قول معصوم
است عن حسّ نقل نشده است، عن حدس كه نقل بشود مشمول ادله اعتبار نميشود. و آيات و
رواياتي كه دلالت بكنند بر حجيت خبر انصراف دارد به خبري كه عن حسّ باشد نه خبر عن
حدس. تا به اينجا مطلب كامل است، ميفرمايد: اگر حال ناقل معلوم باشد كه عن حدس و
عن حسّ نقل ميكند حكم همين است كه گفته شد. اما اگر حال ناقل مشتبه باشد از حيث حدس
و حسّ معلوم نباشد در اين صورت ميفرمايد: ممكن است بگوييم كه ادله حجيت خبر شامل
اين گونه از نقل ميشود. براي اينكه در بناي عقلاء اين مطلب آمده است كه خبر مخبر
عادل را قبول كنيد اما نيامده است كه از مخبر تحقيق كنيد كه خبرت عن حدس بود يا عن
حسّ بود فحص و تفتيش از حدسي بودن و حسي بودن خبر مخبر در قلمرو بناي عقلاء نيامده
است. بناي عقلاء ميگويد خبر مخبر عادل را قبول كنيد آن ميداند و حال خودش عن حدس
يقين پيدا كرده يا عن حسّ، خبر را نقل ميكند اعتبار خواهد داشت مگر اينكه
امارهاي باشد كه اين از حدس است. بقيه بحث براي فردا.