درس خارج اصول استاد مصطفوی

92/12/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقوال در مسئله ضد
تحقیق تکمیلی درباره دلالت امر به شئ بر نهی از ضد به نحو دلالت التزامیه عقلیه
در این رابطه گفته میشود که دلالت التزامی مربوط به وجود ملازمه بین امر به شئ و نهی از ضد آن است. و ملازمه، توقف انجام عمل ماموربه به ترک ضد آن است. این توقف و ملازمه همان توقف و ملازمهای است که در وجوب مقدمه بحث شد. برای شرح مسئله صاحبنظران و محققین نحوه توقف و مقدمیت را به انواع مختلفی آوردهاند که باید مورد توجه قرار بگیرد.

اقوال صاحبنظران درباره نحوه توقف
آنچه از بیانات این اعاظم در فصول و معالم و تقریرات و کفایه الاصول و حواشی آن تا اجود التقریرات و تا مصباح الاصول استفاده میشود، پنج قول در این رابطه وجود دارد: قول اول عبارت از این است که ایجاد عمل ماموربه توقف دارد به ترک ضد و اما ترک ضد توقف به ایجاد عمل ماموربه ندارد. این قول را شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه در تقریرات نسبت به مشهور دادهاند که محقق قمی[1] قدس الله نفسه الزکیه در قوانین ذکر کرده است. قول دوم این است که توقف ایجاد عمل به ترک از ضد به نحو توقف رفعا است. توقف رفعا یعنی اگر الان که ازاله نجاست از مسجد واجب و ماموربه است، ولی شما مشغول خواندن نماز شدید، الان انجام ماموربه که ازاله بود، توقف دارد بر ترک ضد که الان نماز میخوانید رفعا، چون نماز در حال انجام است و ترک آن میشود رفع ضد. این رأی منسوب است به محقق خوانساری در بدائع. قول سوم گفته میشود که مطلوب شرعی که ترک عمل باشد، این ترک متوقف است به انجام فعل ضد. مثلا مطلوب شرع که ترک حضور در مجلس قمار یا ترک شرب خمر و ترک غیبت است، امتثال در این جهت متوقف است به فعل ضد. مکلف که میخواهد شرکت در مجلس غیبت را ترک کند، این ترک متوقف است به اینکه مشغول کار دیگری از قبیل ذکر است. این عمل که برای شما مباح است، میشود مقدمه برای آن مطلوب شرعی که ترک غیبت بود. این قول منسوب است به کعبی. قول کعبی این است که مباح نداریم و فعل مباح، مقدمه است برای اینکه حرامی را ترک کنید. قول چهارم عبارت از این است که توقف طرفینی است. ایجاد عمل توقف دارد به ترک ضد و ترک ضد توقف دارد به ایجاد عمل. یک طرف به ایجاد مربوط است و یک طرف به ترک مربوط است. این قول نسبت داده شده به حاجبی که البته نسبت آن را نتوانستیم به دست بیاوریم و در شروح کفایه الاصول در کتاب عنایه الاصول این نسبت آمده. قول پنجم عبارت از این است که هیچ توقفی نیست و این قول مختار محقق خراسانی است. ایجاد عمل توقف به ترک ضد ندارد. مقارنه زمانی و تلازم وجودی، توقف نیست. توقف یک ربط واقعی است که بین علت و معلول است. و هر تقارن زمانی اگر توقف باشد، باید هر دو جسمی که در کنار هم قرار میگیرند، با هم توقف داشته باشند. پنج قول گفته شد.

اما قول مشهور و ادله آن
 اما قول مشهور که ایجاد عمل ماموربه توقف دارد به ترک ضد به نحو دلالت التزامیه عقلیه.

نقد دلیل مشهور
مهمترین دلیل در این رابطه است عبارت است از ادعای علیت بین ایجاد عمل و ترک ضد آن. به عنوان ترک ضد جزء علت است. شرح آن: این دلیلی که اعلام شد، بر پایه دو اصل مسلم استوار است: اصل اول عبارت است از وجود تمانع بین اضداد که یک امر مسلمی است بلکه معنای تضاد، تمانع است که هر ضدی مانع ضد دیگر است. اصل دوم مانع، مانع تحقق است و رفع مانع جزء علت است. علت متشکل از سه عنصر: مقتضی، حصول شرط و عدم مانع. ضد، مانع است و عدم مانع جزء علت است، بنابراین توقف ایجاد عمل ماموربه بر ترک ضد آن از باب علیت است. که استادنا العلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: این استدلال در غایت اتقان است.

نقد بر دلیل مشهور
محقق خراسانی میفرماید: این توهم فاسدی است. در تضاد میبینیم که «الضدان لا یجتمعان و یرتفعان و النقیضان لا یجتمعان و لا یرتفعان». آنچه که ما در ضدین و در نقیضین میبینیم یک حکم است و آن استحاله اجتماع، اما ربط و ارتباطی نیست. هیچ چیزی هر قدر دقت کنیم، رابطه دیگری وجود ندارد بلکه معانده است. فعل ماموربه طرف وجودی است و ترک ضد طرف عدمی است که شد نقیضین، این نقیضین در حقیقت محال است که با هم جمع بشوند و مضافا بر این این نقیضین یا ضدین در یک رتبه است. همان زمان و همان رتبهای که ایجاد عمل است، همان رتبه عدم ضد آن است. بنابراین ایجاد عمل و ترک ضد در یک رتبه قرار دارند و هیچ تقدم و تاخری نیست. مثلا اگر بگوییم «الانسان موجود» که همان آنی که میگوییم «الانسان موجود» همان رتبه «لا انسان معدوم» است. حتی سبب و علت دو تا یکی میشود، اگر علت برای ایجاد شئ، یک شئ خاصی باشد، علت عدم ضد آن هم است. بنابراین میخواهیم در نتیجه این توضیح این حقیقت را اعلام کنیم که ایجاد عمل و ترک ضد آن در یک رتبه است. تقدم و تاخری نیست. بنابراین اینجا یک اصل مسلم دیگری است و آن اینکه شما گفتید ایجاد عمل توقف دارد به رفع مانع که رفع مانع را مقدمه اعلام کردید. مقدمه با ذی المقدمه در یک رتبه نیستند. مقدمه همانطور که اسم آن مقدمه است، زمانا و رتبه مقدم است. و اینجا میبینیم که ضدین هر دو یک رتبه هستند و تقدم و تاخری نیست. بنابراین ترک ضد مقدمه برای فعل ماموربه نخواهد بود، چون هر دو در یک رتبه قرار دارند و آنچه که این ضدین از حکم عقلی دارند، این است که با هم اجتماع در وجود ندارند و ارتباط دیگری نیست. این نقد را که ایشان فرمودند، نقدی است بسیار متین.

نقد دوم محقق خراسانی که دور لازم میآید
نقد دوم: محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: اگر از این تنزل کردیم و گفتیم توقفی است، اگر بنا بشود که وجود عمل توقف داشته باشد بر ترک ضد (وجوب ازاله توقف داشته باشد بر ترک صلاه) در نقطه مقابل ترک صلاه هم به طور طبیعی توقف دارد بر وجود ازاله. لذا این دلیل را برای رفض کل توقف به کار میبریم. اگر اینگونه استدلال بکنید و توقف را مطرح کنید، باعث دور محال میشود و هر استدلالی که دوری باشد، باطل است. این دلیل دوم که بعضی از شراح میفرمایند: کاملترین دلیل برای رد استدلال قول مشهور همین دلیل دوم است. با ارائه این دو تا دلیل، استدلال مشهور به نتیجه نرسید. در این رابطه محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه اشاره میکند به رفع دور که از سوی بعضی از محققین گفته شده است.

توجیه دور که توقف اولی فعلی است و دومی فرضی
گفته میشود که از این دور تفصی امکان دارد. برای اینکه توقف ایجاد عمل ماموربه به ترک ضد آن، توقف فعلی است. و توقف ترک ضد به ایجاد عمل، توقف فرضی و تقدیری است. بنابراین موقوف و موقوف علیه اگر با هم فرق داشت، دیگر دوری نخواهد بود. از طرف وجود ازاله نجاست از مسجد که ماموربه است، این ماموربه مقتضی دارد و اهم است که انجام دادن این ماموربه فعلا توقف دارد که صلاتی هم زمان انجام ندهیم که توقف فعلی است. اما از طرف ضد، توقف شأنی است، به این نحو که ترک مقتضی ندارد و فقط ایجاد عمل مقتضی دارد. اگر یک نهیای مخصوصا بیاید در آن حالت از صلاه و مقتضی پیدا کند، پس از آنکه «لو وجد المقتضی» آن مطلوب یعنی ترک صلاه متوقف میشود به ازاله. پس از طرف ترک ضد، توقف آن تقدیری است و از طرف ایجاد عمل ماموربه توقف فعلی است و بنابراین دوری نیست. این توجیه از اشکال دور. محقق خراسانی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: این تفصی وجه ندارد. فرض توقف تقدیری، رفع دور نمیکند. به عبارت دیگر تقدیری بودن توقف، توقف را از بین نمیبرد. توقف وجود دارد که آن همان باعث دور است که حالا یک وقت فاصله آن طولانی است که تقدیری است و یک وقت فاصله آن کوتاه است که فعلی است، بنابراین فرض تقدیری برای توقف، رفع توقف نیست. ما برای حل دور چیزی که لازم داریم، این است که توقف برداریم نه اینکه نحوه توقف را تغییر بدهیم. این ردی است که محقق خراسانی درباره فرار از دور اعلام کرد.

سوال: دور جایی است که جهت توقف، وحدت داشته باشد و اینجا فرق دارد که یکی فعلی است و در طرف دیگر تقدیری است.
جواب: جواب این است که دور یک معیار و ملاک دارد که عبارت است از توقف طرفینی است. حالا یک طرف آن راه آن کوتاهتر است و یک طرف آن راه آن طولانیتر است، این رفع توقف نمیکند. توقف فعلی، توقف سریع است و توقف فرضی زمان دارد اما توقف است. بنابراین ما در جهت رفع دور به آنچه نیاز داریم این است که توقف از بین برود.

جواب دیگر شیخ انصاری
شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه در کتاب تقریرات از این تفصی جواب داده است. میفرماید: اگر بنا بشود که ما بگوییم که فقط وجود توقف دارد فعلا به ترک ضد و ترک ضد به نحو فرضی توقف دارد، این قول منتهی میشود به عدم توقف. چون نمیشود توقف از یک طرف باشد و از طرف دیگر باشد. این توقف طوری است که اگر از این طرف شروع شد، ختم آن به آن طرف است. ما اگر بگوییم آن طرف فعلا نیست، در حقیقت میگوییم از ابتداء هم توقف فعلی نیست و نفی توقف باید بکنیم. و این هم اشکالی است مهم که باید بگوییم تفصی معنا ندارد و توقف است و توقف که بود، دیگر طرفینی میشود و اشکال دور به قوت خودش باقی است. بنابراین تفصی از دور به جایی نرسید و اشکال دور به قوت خودش باقی است.  


[1]  قوانین الاصول، محقق قمی، جلد 1، صفحه 108.