درس خارج اصول استاد مصطفوی

92/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ثمرات بحث مقدمه واجب
پس از آنکه اصل بحث اثبات وجوب و ارتباط مقدمه با ذوالمقدمه شرح داده شد و بعد از نقل اقوال و ذکر ادله متعددی در این رابطه، محصول بحث ما در مقدمه واجب این شد که بین مقدمه و ذوالمقدمه توقف وجود دارد منتها توقف مقدمه به ذی المقدمه توقف در وجوب است و توقف ذی المقدمه به مقدمه، توقف در وجود است. پس از آن، ثمراتی که در این بحث مترتب است، چه چیزهاست؟

ثمراتی که صاحبنظران ارائه کردهاند
 صاحبنظران از زمان محقق قمی تا محقق خراسانی، ثمراتی را درباره مقدمه واجب گفتهاند

هفت ثمره به ثبت رسیده است
 با توجه به موارد برجسته آن ثمرات میتوانیم بگوییم که از دید صاحبنظران برای مقدمه واجب، هفت ثمره به ثبت رسیده است: 1. تصحیح عبادت در صورت مخالفت با نهی از ضد خاص ماموربه. 2. ثبوت حکم شرعی برای مقدمه براساس ملازمه، 3. امکان و تحقق زمینه برای قصد امر در انجام مقدمه، 4. مسئله برء نذر پس از اثبات وجوب برای مقدمه، 5. تحقق معصیت براساس اصرار بر صغائر در صورت ارتکاب تخلف نسبت به مقدمات کثیره، 6. حرمت اخذ اجرت بر انجام مقدمه، 7. اجتماع امر و نهی در صورتی که مقدمه واجب به حسب ذات حرام باشد. وجوب از سوی ذی المقدمه بیاید و حرمت در اصل بوده، میشود اجتماع امر و نهی یا اجتماع وجوب و حرمت. این هفت مورد را صاحبنظران آوردهاند که باید هر کدام بحث بشود.

ثمره اول نیاز به سه مقدمه دارد
اما ثمره اول که عبارت است از تصحیح عبادت در صورت مخالفت با نهی از ضد خاص: صاحب فصول[1]  قدس الله نفسه الزکیه ثمره نزاع بین مقدمه موصله و غیر موصله را این مسئله عنوان میکند، میفرماید: در صورت قول به موصله، تصحیح عبادت است و در صورتی که قائل بشویم به وجوب مطلق مقدمه، عدم تصحیح عبادت است. توضیح این بحث: تصویر این ثمره نیاز به سه امر مقدماتی دارد و بدون تحقق سه امر مقدماتی مسئله به عنوان ثمره بحث شکل نمیگیرد. امر اول از امور مقدماتی سه گانه عبارت است از اثبات دلالت امر به شئ بر نهی از ضد خاص. که اگر امر دلالت بر نهی از ضد خاص نداشته باشد، مسئله اساس ندارد. 2. مقدمیت ترک ضد خاص برای ماموربه که از باب مقدمه باشد نه از باب ملازم. مثلا ازاله ماموربه است که واجب مضیق است، صلاه ضد خاص است که واجب موسع است. ترک صلاه که مقتضای نهیای است که از امر به ازاله اقتضاء میکند نهی از ضد خاص را. این ترک صلاه باید مقدمه باشد برای انجام ازاله. اگر مقدمه نبود و ملازم بود از وادی بحث مقدمات خارج میشود.

فرق بین مقدمه و ملازم
 فرق بین مقدمه و ملازم: مقدمه آن است که ذو المقدمه وجودش توقف دارد به مقدمه مثل طی مسافت و رسیدن به میقات برای مراسم حج. که زمان مقدمه مقدم بر ذو المقدمه و وجود ذی المقدمه متوقف است به مقدمه. و اما ملازم این است که در مسافرت به سوی مناسک حج است، زاد و راحله میطلبد و هزینه سفر میخواهد، این هزینه سفر نسبت به سفر ملازم است نه مقدمه و ذوالمقدمه. چون همیشه در طول انجام ملزوم، ملازم است. تقدم نیست و ترتب وجود ذی المقدمه بر مقدمه در کار نیست. ترک ضد خاص یعنی ترک صلاه مقدمه باشد نه ملازم که اگر ملازم بود، از بحث مقدمات واجب بیرون میرود. امر سوم مقدماتی اثبات بشود یا التزام به عمل بیاید بر اینکه امر در عبادت دلالت بر فساد دارد. اگر این سه تا امر فراهم بود، عنوان بحث ما تصحیح عبادت در صورت مخالفت با ضد خاص ثمره میشود.

تطبیق در عمل
پس از تحقق این سه تا امر مسئلهای که عنوان شد، به عنوان ثمره بین قول به مقدمه موصله و غیر موصله مطرح میشود. صاحب فصول میفرماید: ترک ضد خاص یعنی انجام ندادن صلاه در موقع ازاله نجاست از مسجد، مقدمه واجب است. مقدمه واجب، واجب است و ترک واجب هم حرام است. ترک واجب که حرام بود، مخالفت با این مقدمه میشود. فعل صلاه که ضد خاص است. این انجام ضد خاص، عبادت است و نهی هم آمد چون که مقدمه واجب بود و مقدمه واجب دلالت دارد بر نهی از منع از نقیض خودش. بنابراین نهی در عبادت هم موجب فساد میشود. صلاه مخالفت مقدمه است. مقدمه واجب بود، صلاه، مخالفت با مقدمه است و عبادت است و مورد نهی قرار میگیرد. اما در صورتی که مقدمه موصله بود، مورد نهی قرار نمیگیرد، چون ترک ضد خاص که ترک صلاه باشد، مقدمه موصله نیست. چون مقدمه موصله نیست، وجوب ندارد و مخالفت با آن متعلق نهی نمیباشد. صلاه در این صورت که عبادت است، نهی ندارد و درست است. اما در صورتی که بگوییم مطلق مقدمه واجب است، ضد خاص متعلق نهی قرار میگیرد. چون وجوب، مطلق مقدمه است و متقابلا نهی، مطلق ترک است، ترک موصل باشد یا غیر موصل. بنابر قول به وجوب مطلق مقدمه، عبادتی که مخالفت با ضد خاص باشد، متعلق نهی است و فاسد. و بنابر قول به وجوب مقدمه موصله چون انجام صلاه ضد ضد مقدمه و نقیض مقدمه موصله نیست، متعلق نهی قرار نمیگیرد و صلاه درست است. توضیح دیگر: مقدمه موصله را در نظر بگیریم که واجب، مقدمه موصله است و ترک آن مقدمه موصله حرام است و اگر مقدمه موصله نباشد، ترک آن مقدمه بنابر رأی صاحب فصول حرام نیست و ترک آن مقدمه اگر تطبیق کند به عبادت، آن عبادت فاسد نیست. چون ترک مقدمه موصله نیست و مقدمه موصله فقط واجب است و ترک مطلق مقدمه است. در عمل و تصحیح عبادت یعنی صلاه در صورتی که این صلاه عملا مخالفت با مقدمه واجب باشد، انجام صلاه یک وقتی میشود مخالفت با مقدمه واجب. مقدمه واجب، ترک ضد خاص است برای ازاله که ماموربه است، ضد خاص آن صلاه است، مقدمه آن ترک ضد خاص است. ترک ضد خاص، ترک صلاه در آن وقت ازاله، مقدمه برای ازاله است. عبادت یعنی صلاه مخالفت با مقدمه واجب شده است. اگر یک عبادت مخالف واجب باشد، نهی ضمنی دارد. نهی در عبادت هم موجب فساد است. این صلاه نهی دارد یا ندارد؟ بنابر قول به وجوب مقدمه موصله، این صلاه نهی ندارد چون مقدمه (ترک صلاه) مقدمه موصله نیست و میشود صلاه را ترک کند و ازاله انجام ندهد پس مقدمه موصله نیست. مقدمه موصله که نبود، واجب نیست و ترک آن واجب، نهی ندارد و عبادت صحیح است. اما اگر بگوییم مطلق مقدمه واجب است، ترک مطلق مقدمه نهی دارد. صلاه در این صورت چه اینکه موصله باشد یا موصل نباشد، حرام است. چون مخالفت است با مقدمه واجب. مقدمه واجب، ترک ضد به طور مطلق است چه موصل باشد یا غیر موصل. این صلاه مخالفت با آن مقدمه واجب است و  مخالفت با واجب، منهی عنه است و میشود فاسد.

شیخ انصاری میفرماید: این ثمره قابل التزام نیست
شیخ انصاری[2]  قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: این ثمره بین قول به وجوب مقدمه موصله و مطلق مقدمه، قابل التزام نیست. برای اینکه ارتکاب خلاف مقدمه یعنی انجام صلاه به عنوان مخالفت با مقدمه در هر در قول فاسد و باطل است. برای اینکه در صورت مقدمه موصله که مقدمه شکل خاص دارد که هم مقدمه است و هم موصله. – در منطق آمده نقیض اخص، اعم است. – نقیض این مقدمه موصله در این مثال میشود ترک غیر موصل و فعل ضد. فعل ضد و ترک مجرد که منظور از ترک مجرد، ترک غیر موصل است. بنابراین نقیض در صورت مقدمه موصله دو فرد دارد که یکی فعل صلاه است و یکی هم ترک غیر موصل است. غیر موصل، نقیض موصل است. در صورتی که فعل، نقیض مقدمه باشد برای حرمت کافی است. که شما نقیض واجب را مرتکب شدهاید و این حرام است ولو فرد دیگر را مرتکب نشده باشد. فقط صلاه که یک فرد از دو فرد نقیض است، برای تحقق حرمت نسبت به عبادت کافی است. فرق آن با وجوب مقدمه مطلق این است که در آن صورت میگوییم نقیض مقدمه واجب یک مصداق دارد که آن مطلق ترک است. آن مطلق ترک، توسط فعل صلاه باشد یا توسط چیز دیگری باشد. مطلق مخالفت میشود مخالفت با مقدمه واجب و متعلق نهی. مصداق نقیض در صورت قول به وجوب مطلق مقدمه یک فرد است و افراد نقیض در صورت قول به مقدمه موصله، دو فرد است. این سبب فرق بین دو مبنا نخواهد شد. برای اینکه در حرمت مخالفت با واجب، ارتکاب نقیض آن کافی است. یک فرد نقیض باشد از دو فرد یا فرد واحدی که نقیض دارای یک فرد باشد. اشکال: شیخنا العلامه شیخ صدرا قدس الله نفسه الزکیه و همچنین امام خمینی میفرمایند: نقیض واحد، واحد است. نقیض یک فرد، دو تا نمیشود. اینجا این فرمایش شیخ انصاری مخالف با اصول مسلم فلسفی بلکه مخالف با واقعیتهای قطعی و ضروری است و منتهی میشود به ارتفاع نقیضین. اگر بنا بشود که یک شئ دو تا نقیض داشته باشد، قاعده «النقیضان لا یجتمعان و لا یرتفعان» نقض میشود. جوابش را که گفتهاند، مرحوم شیخ صدرا هم اضافه میکند و جواب دیگری هم وجود دارد. جوابی که گفته شده است که این است که در اینجا نقیض دو فرد است و طرف مقابل نقیض هم دو شئ است. آن دو شئ عبارتند از: مقدمه و موصله بودن. نقیض آن دو فرد را در کنار این دو شئ قرار بدهید، مطلب تمام است. یک فرد آن ترک غیر موصل بود، غیر موصل، نقیض موصل بشود. و مطلق ترک یا ترک مجرد که خود ترک باشد، در برابر وجود مقدمه قرار بدهید، هر یکی از دو قسمت یک فرد از نقیض را میگیرد و در حقیقت دو مورد نقیضان است. اصل مقدمه و نقیض آن، صفت موصله و نقیض آن. بنابراین شیخ که میفرماید با دقت هر دو را توجه کنیم، به خوبی درک میکنیم که دو نقیض است و دو مورد یعنی دو شئ است و هر کدام نقیضی دارد که در اینجا تعبیر میشود نقیض دارای دو فرد است و این مطلب درست است و تعبیر شیخ اشکالی ندارد.


[1]  الفصول الغرویه، محمد حسین اصفهانی، صفحه 83.
[2]  مطارح الانظار، شیخ انصاری، صفحه 78.