درس خارج اصول استاد مصطفوی

92/11/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ثواب و عقاب در واجب غیری
بررسی ثواب و عقاب در واجب غیری
گفته شد که محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که واجب غیری که در بحث ما مقدمه واجب است، اگر به قصد توصل به واجب اصلی و ذی المقدمه باشد، مثوبت دارد. برای اینکه اطاعت و اضافه به مولی صورت میگیرد و آن باعث ثواب است. عقاب هم در ترک آن مقدمه در صورتی که ترک منتهی بشود به مخالفت اصل واجب. به شکل ایجابی اگر مقدمه را در نظر بگیریم میشود موصله و به شکل سلبی که در نظر بگیریم میشود ترک منتهی به مخالفت.

فرق ثواب بر مقدمه و ترک مقدمه
اگر ترک منتهی به مخالفت بشود، قطعا عقوبت دارد با یک فرق که در انجام مقدمه قصد توصل شرط است اما در ترک قصد شرط نیست. همین که ترک مقدمه منتهی بشود به ترک اصل واجب، میشود موجب عقوبت.

آیا پس از انجام مقدمه ثواب متعدد میشود
مطلب دیگری به عنوان فرع بر این مسئله مطرح است و آن این است که اگر گفتیم بر مقدمه ثواب و مثوبت مترتب میشود، آیا ثواب مقدمه غیر از ثواب ذی المقدمه است و تعدد در مثوبت وجود دارد یا یک مثوبت است و مقدمه مندک میشود و ثواب فقط متعلق به انجام اصل واجب است؟

محقق نائینی میفرماید: ثواب یکی بیشتر نیست
محقق نائینی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: ثواب یکی بیشتر نیست همانطوری که محقق خراسانی فرمود و تعدد ثوابی نیست. اما پس از که مقدمه موصله باعث ثواب بشود، ازدیاد ثواب امر ممکنی است و میگوییم واجبی که مقدمات آن به قصد توصل به آن انجام گرفت و مقدمات هم مطلوبیت داشت، به ثواب اصل واجب افزوده میشود. نتیجه مقدمه موصله، افزایش ثواب است نه اینکه تعدد در ثواب باشد.

سید الاستاد میفرماید: در مقدمه موصله اگر چه منتهی به انجام ذی المقدمه نشود، باز هم ثواب دارد
در این رابطه سیدنا الاستاد[1] قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: در مقدمه موصله هرچند مقدمه منتهی نشود به انجام ذی المقدمه ولی در آن مقدمه ثوابی وجود خواهد داشت. برای اینکه ثواب مترتب است بر انقیاد و اطاعت. در صورتی که مقدمه به قصد توصل و انقیاد و اطاعت صورت بگیرد، در این فرض موجب ثواب محقق شده است. انقیاد موجب ثواب است هرچند به ذی المقدمه منتهی نشود. خود آن اطاعت مثوبت دارد. حال مثوبت از باب استحقاق یا تفضل که گفته شد حق این است که از باب تفضل است.

نتیجه نهایی و ثمره بحث
در این جهت از بحث نظرات و آراء گفته شد و نتیجه نهایی هم به دست آمد: 1. اعطاء ثواب علی التحقیق بر اساس تفضل است و اما ترتب ثواب بر واجب غیری بر مبنای محقق خراسانی و محقق نائینی ثواب مجزا در برابر ثواب اصل واجب نیست بلکه افزایش است. و بر مبنای سید الاستاد ثواب متعدد است. نتیجه اینجا معلوم میشود که اگر مقدمه به انجام ذی المقدمه منتهی نشود، افزایشی نیست. و اگر منتهی بشود به انجام ذو المقدمه ثواب افزوده میشود. ولی بنابر سیدنا اگر به انجام ذی المقدمه هم منتهی نشود، قصد انقیاد بوده ثواب است.

تحقیق
تحقیق هم این است که ثواب مترتب میشود از باب تفضل. خدای متعال آن وعدههایی که برای بندگان خودش داده است و آن «جزاء بما کانوا یعملون»[2] و آن رحمت و رأفت نامتناهی دارد، اگر بنده ضعیفاش کاری را به قصد اطاعت انجام بدهد و رجاء ثواب، رجاء واثقی است.

این بحث کلامی چرا در بحث ما آمده؟
سوال: اثر عملی این بحث چیست؟
جواب: بحث کلامی است و مترتب بر بحث خود ماست. و از این بحث کلامی، بحث فقهی هم میآید. مثل عدالت و فسق و نذر که این مسائل به طور نادر از این مسئله استفاده میشود منتها گفتیم آثار فقهی نادر است. و اصل بحث کلامی است و این بحث کلامی مربوط به بحث مقدمه شد.

اشکال و جواب
محقق خراسانی در کفایه الاصول در بحث مقدمات واجب بعد از این بحث میفرماید: اشکال و جواب: اما اشکال در حقیقت مربوط میشود به طهارات ثلاث، وضو و غسل و تیمم. بعد از که محقق خراسانی فرمود که واجب غیری مثوبتی در پی ندارد و واجب غیری امر توصلی دارد و امر توصلی قصد قربت در پی ندارد. این فرمایشات درباره طهارات ثلاث به مشکل روبرو میشود. این یک اشکال منحل میشود به دو اشکال کلامی و فقهی، اشکال کلامی آن این است که طهارات ثلاث که شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: اخبار در حد بالاتر از استفاضه آمده است که طهارات ثلاث دارای ثواب است. این مثوبت از کجا آمد؟ اما اشکال فقهی در فقه مسلم است که وضو بدون قصد قربت وضو نیست. اگر مثلا برای کسی آموزش بدهید و شکل وضو گیرنده را ترسیم کنید، اما قصد وضو نکنید، نمیتوانید با آن وضو نماز بخوانید مگر اینکه در ضمن آن اموزش قصد هم کرده باشید. بنابراین اگر قصد قربت نباشد، این طهارات محقق نمیشود. در نتیجه این قصد قربت از کجا وارد شد؟ امر، غیری است و امر غیری مفید توصل است و توصل که قصد قربت ندارد و قصد قربت از کجا آمد؟ باید یک امر مستقل نفسی شرعی در کار باشد. این دو تا اشکال را ایشان مطرح میفرمایند و در جواب از این دو اشکال میفرماید: جواب این است که طهارات ثلاث امر نفسی دارند و ثواب که مترتب میشود براساس آن امر نفسی است و قصد قربتی که در کار است، برگرفته از آن امر نفسی است و جایی برای اشکال وجود ندارد. اما اگر اشکالی مطرح بشود که امر نفسی قصد امر میخواهد و در طهارات ثلاث قصد امر نفسی نمیکنید معمولا، مگر اینکه ممکن است کسی مسئله بلد باشد و توجه داشته باشد و قصد امر نفسی طهارت را بکند اما در حالتی که وقت نماز رسیده و وضو میگیرید برای نماز قصد میکنید و قصد امر غیری اما امر نفسی مغفول است. امر نفسی که مغفول است، اثری ندارد. پس شما که میگویید طهارات ثلاث امر نفسی دارد، در عمل از امر نفسی خبری نیست. در جواب میفرماید: امر غیری درباره وضو فقط داعویت دارد به سوی مقدمیت و عنوان مقدمه را پوشش میدهد. ذات عمل را که مامور به امر نفسی باشد، امر غیری کار ندارد. اما این امر غیری آن امر نفسی را در ضمن دارد. این در ضمن آن میآید ولو غافل هم باشید. غفلت مشکلی ایجاد نمیکند. امر نفسی در ضمن امر غیری محقق است. توضیح آن: امر نفسی یک طلبی است در واقع و امتثال آن طلب عمل به مقتضای آن طلب است. عمل به مقتضای آن طلب در ضمن آن امر غیری دارد و این عمل به مقتضای طلب کافی است که امر نفسی ضمنا متحقق بشود.

سوال
سوال: این همان فرمایش محقق قمی میشود که هم خطاب نفسی به آن آمده و هم خطاب غیری.
جواب: تطبیق آن در مثال اشکال ندارد. اما محقق قمی فرمودند که اگر مقدمه که واجب غیری است، اگر خطاب اصلی داشته باشد، موجب ثواب است مثل وضو. اما اگر خطاب اصلی و استقلالی نداشته باشد و وجوب آن تبعی باشد مثل راه رفتن به طرف حج، این مقدمه مثوبت ندارد. اما اینجا میگوییم که اگر امر غیری انجام بگیرد که بگوییم مقدمه را انجام بدهید، امر نفسی که همین مقدمه داشته است که وضو است، آن امر نفسی در ضمن این امر غیری است. لذا امر نفسی هست و انجام میشود و طلبی است که اقتضاء آن طلب انجام مطلوب است و مقتضای طلب محقق شده است. پس طلب نفسی در ضمن امر غیری امتثال شده. اما اینکه خود امر نفسی به طور معین و مشخص در موقع انجام عمل در نظر گرفته نشده است، اشکالی ندارد. 
سوال: در تمام اوامر غیریه، امر نفسی است؟
جواب: فقط در طهارات ثلاث است. بخاطر روایات و اخبار بالاتر از استفاضه و روایاتی که درباره استحباب نفسی طهور آمده. این جزء ضرورتهای فقهی است که غسل و وضو که از طهارات است، حسن ذاتی دارد و برای نماز قصد قربت میخواهد و ثواب بر آنها مترتب است. این سه تا عنوان در فقه از مسلمات است که هم مثوبت در پی دارد و هم اگر مقدمه شد، قصد قربت نیاز دارد. این فرمایش ایشان بود.

توضیح بحث
اصل این اشکال و جواب به طور مفصل در بیان شیخ انصاری آمده است، شیخ انصاری[3] قدس الله نفسه الزکیه این اشکال را مطرح کرده است که در بحث مقدمه واجب که گفته میشود واجب، واجب غیری است، مثوبت و قصد قربتی نیست، طهارات ثلاث را چگونه توجیه میکنید؟ همین دو تا اشکالی که محقق خراسانی گفت، عینا در آنجا آمده به شکل مفصل.

اشکال سومی از طرف شیخ انصاری که امر غیری مبتلا به دور است
مضافا بر این یک اشکال دیگری را ایشان مطرح فرمودهاند و آن اشکالی که درکتاب طهارت[4] آمده است که امر غیری و مقدمیت به مشکل استلزام دور روبرو میشود. به این نحو که امر غیری توقف دارد به مقدمیت مقدمه و تا مقدمیت نباشد، امر غیری نیست. و مقدمیت مقدمه هم توقف دارد به امر غیری و یک دور واضحی است. شیخ اعظم قدس الله نفسه الزکیه پس از بیان این اشکالات، جوابهایی را ارائه میفرماید.

سه جواب وجود دارد
در مقام جواب این اشکالات میتوانیم سه تا جواب را ارائه بدهیم:
جواب اول و اشکالات آن
باید بگوییم که در این مورد یعنی در مورد طهارات ثلاث امر نفسی وجود دارد که محقق خراسانی گفت. پس از که گفتیم امر نفسی است، تمام اشکالات در دید ابتدایی حل شد. نه دور است و نه آن دو اشکال. بعد میفرماید: این جواب، جواب درستی نیست. اشکال اولی که در این جواب وجود دارد این است که این امر نفسی بر فرضی که ما اعلام بکنیم، تمام طهارات ثلاثه را شامل نمیشود. تیمم امر نفسی ندارد و مطلوبیت نفسی ندارد. دست به خاک زدن چه مطلوبیت ذاتی دارد؟ برای مقدمه نماز است که تیمم ارزش دارد. وضو و غسل که معنایش پاکی و پاکیزگی و شستشو هست، یک محبوبیت و مطلوبیت ذاتی دارد اما تیمم نه امر نفسی دارد و نه یک رجحان ذاتی. پس جواب کامل نیست و دلیل میشود اخص از مدعا. گفته بودیم که اگر دلیل اعم از مدعا باشد، کارساز است. اما اگر دلیل اخص از مدعا باشد، مدعا را ثابت نمیکند. اشکال دوم درباره این جواب این است که امر نفسی اگر در نظر گرفته بشود، نتیجه امر نفسی درباره طهارات استحباب نفسی است و نتیجه امر غیری، وجوب غیری است. تکالیف با هم متضاد است. مستحب و وجوب یک چیز نمیشود و دو شئ متضاد است. در یک مقدمه دو حکم را جمع بکنید، جمع بین ضدین و متنافیین است یعنی استحباب و وجوب. میفرماید: اگر این اشکال را تنزل کنیم و بگوییم که این اشکال حل است برای اینکه تعدد جهت دارد. از جهت ذات عمل مستحب است و از جهت عنوان مقدمیت وجوب غیری است. تعدد جهت موجب تعدد متجه بشود. بنابراین اشکالی نداشته باشد. البته این تعدد جهت را اینجا سیدنا الاستاد قبول ندارد و نقد میکند که تعدد جهت جایی میآید که جهت، جهت تعلیلیه باشد اما اگر جهت تقییدیه باشد، کاری از پیش نمیبرد. شیخ انصاری میفرماید: بر فرض بگوییم که تعدد جهت است، با این تنزل هم مشکل دیگری وجود دارد و آن این است که داعی بر انجام مقدمه در صورت تحقق مقدمیت مثلا داعی بر انجام وضو بعد از دخول وقت آن هم برای نماز، امر غیری ترشحی است. پس فقط امری که داعی بشود بر ایجاد وضو پس از دخول وقت برای نماز داعی، امر غیری است که مفاد آن وجوب غیری است. در آنجا دیگر از استحباب خبری نیست، یک امر وجدانی است که یک طلب است و یک مطلوب است. امر غیری است و مفاد آن وجوب و برای استحباب داعی وجود ندارد. بنابراین ما هستیم و امر غیری، که قلمرو کار ما فقط امر غیری داشت، آن دو تا اشکال میآید که مثوبت از کجا و قصد قربت از کجا. میفرماید: این جوابی که بگوییم امر نفسی درباره طهارات ثلاث کارساز است، کافی نیست.

جواب دوم
جواب دوم: به طور خلاصه به این صورت است که میفرماید: مقدمه رجحان ذاتی دارد. رجحان ذاتی آن را از طلب شرع به طور انی کشف میکنیم. و آن رجحان ذاتی آن باعث مثوبت و نیاز به قصد قربت دارد. برای توضیح میفرماید: مقدمات که عبارت است از حرکات در افعال دو گونه است: 1. ارتباط مقدمه با ذی المقدمه ملموس است که در تکوینیات دیده میشود و ارتباط صعود علی السطح با نصب سلم. 2. ارتباطی مثل ارتباط صلاه به طهارت که این توقف صلاه به طهارت مثل توقف صعود علی السطح نیست، پس این توقف برای ما معلوم نیست و یک امر غیری میخواهد که این توقف واقعی که است را ارشاد کند و نشان بدهد. بنابراین امر غیری نقش آن این است که آن رجحان ذاتی که وجود دارد و آن توقفی که در کار است، به توسط این امر برای ما اعلام بکند. بنابراین مثوبت در اصل رجحان ذاتی است و قصد قربت از این جهت است و نقش امر غیری هم این است که توقف را به ما اعلام بکند و ما را ارشاد کند که این صلاه به این طهارت توقف دارد. بعد از این جواب را که میفرماید، این جواب هرچند اگر درست باشد، هر سه تا اشکال را حل کرد.
جواب سوم
جواب سوم را میفرماید که گویا جواب سوم جواب کاملی است و بعد دستور به تامل میدهد و میگوید دقت کنید. جواب سوم این است که مقتضای امر غیری، توصل است و توصل هم فقط توصل به مقصد است یعنی ذو المقدمه را انجام بده و بیشتر از آن چیزی نیست. و بعد میبینیم که طهارات ثلاث انجام آن نیاز به قصد قربت دارد، این قصد قربت که یک طلب است از سوی شرع نیاز به یک امر دیگری دارد. یک امر دیگری اینجا وجود دارد و آن امر دیگر امر نفسی نیست و از نوع امر غیری است. گویا درباره مقدمه دو تا امر داریم: یک امر برای توصلیت که آنجا مثوبت حل میشود. و امر دوم که این مقدمه را با قصد قربت انجام بدهید و آن امر دوم هم امر غیری است و امر غیری هم معونه ندارد که نصی وارد بشود. همان طوری که امر غیری را ما درباره اصل مقدمه از باب ملازمه اثبات کردیم، این امر به قصد قربت را هم از باب ملازمه اثبات میکنیم و هیچ معونه ندارد و این دو تا امر غیری و دو تا مطلب است. بنابراین تعدد طلب و تعدد مطلوب بلا اشکال مثوبت و قصد قربت و دور هر سه تا حل شد.



[1]  محاضرات فی الاصول، سید ابوالقاسم خویی، جلد 2، صفحه 231.
[2]  سوره واقعه، آیه24
[3]  مطارح الانظار، شیخ انصاری، صفحه 70 و 71.
[4]  کتاب الطهاره، شیخ انصاری، جلد 2، صفحه 54. .