درس خارج اصول استاد مصطفوی

92/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رأی محقق نائینی نسبت به واجب معلق
رأی و نظر محقق نائینی نسبت به واجب معلق
محقق نائینی[1] قدس الله نفسه الزکیه در کتاب اجود التقریرات واجب معلق و بحث وجوب مقدمه مفوته و مسائل مربوط به آن را بحث میکند که به طور خلاصه، کلیات نظر شریف آن محقق این است که میفرماید: التزام به واجب معلق اساس ندارد که واجب به عنوان واجب معلق با تعریف صاحب فصول ناممکن است. برای اینکه شرطی که برای واجب به عنوان زمان در مستقبل وجود دارد، واجب تحقق آن در همان ظرف زمانی است که شرط از قیود موضوع است. موضوع در همان مستقبل محقق میشود و حکم بعد از موضوع میآید. تحقق حکم قبل از موضوع مثل تحقق مسبب قبل از سبب است و مثل تحقق معلول قبل از علت است و محال و خلف است. عدم التزام به واجب معلق به جهت انفکاک اراده از مراد یا به جهت تکلیف به غیر مقدور نیست که گفته میشود بلکه به جهت خلف است. حکم یعنی وجوب و موضوع یعنی واجب به ضمیمه آن شرط استقبالی. تا آن شرط که قید موضوع است با خود موضوع محقق نشود یا سبب محقق نشود، مسبب محقق نمیشود. موضوع و حکم بسان علت و معلول و به نحو سبب و مسبب است و امکان ندارد.
اشکال و جواب
اما اشکال و جوابی را مطرح میکند، میفرماید: اگر اشکال شود که تدریجیات را چگونه تصویر میکنید؟ وجوب و واجب در تدریجیات به نحو واجب معلق است که وجوب فعلی است و واجب استقبالی، مثلا درباره روزه که اول صبح که روزه را قصد میکنید و وقت روزه که فرا میرسد، آن جزء اخیر روزه که نزدیک غروب آفتاب باشد همان الان بر شما واجب است یا نماز در وقت موسع که اول وقت نماز واجب است همان لحظه که اول وقت نماز واجب است و نماز هنوز نخواندهاید، همان اول وقت نماز در آخر وقت هم واجب است و وجوبش است. وجوب نماز در آن آخر وقت هم در اول وقت است به شرط اینکه بقاء شرائط واجب در آن جزء اخیر به عنوان شرط متاخر باشد. اگر تا آخرین لحظه روز رمضان و تا آخرین وقت ادای نماز، شرط واجب باقی بود که شرط واجب این است که از تکلیف بیرون نرفته باشد و آدم انجام نداده باشد، تا آن لحظه آخر که شرائط وجوب که باقی باشد، آن جزء اخیر واجب است. شما در اول وقت میدانید که وجوبی که مربوط است به جزء اخیر محقق است اما آن وجوب جزء اخیر مشروط است به شرط متاخر که شرط متاخر بقاء شرائط وجوب است. بقاء شرائط وجوب این بود که در دائره تکلیف باقی باشید و تکلیف را انجام نداده باشید. بقاء شرائط واجب، شرط متاخر است و خود وجوب فعلی است. الان آن جزء اخیر که انجام ندادید، وجوب دارد و وجوب آن همان الان است. و آن قسمت آخر چند دقیقه مانده به افطار، الان واجب است و وجوب آن فعلی است و واجب، استقبالی مشروط به شرط متاخر است. در تدریجیات اشکال وارد است. پس شما که گفتید قبل از موضوع محقق نمیشود و شرط از قیود موضوع است، میبینیم که اینجا شرط متاخر است و وجوب هم فعلی. اول روز بر شما وجوب این روز آمد تا آن آخر این وجوب آمد. وجوب نماز آمد برایتان از همین الان تا چهار رکعت مانده به آخر و وجوب فعلی شد. و آن جزء اخیر منوط است به بقاء شرائط واجب که آن بقاء شرائط واجب، شرط متاخر است. اما جواب، میفرماید: در تدریجیات ما شرط متاخری که شما فرض کردید بقاء شرائط واجب است، در حقیقت معنای آن را درک کردهایم که معنای شرط متاخر در تدریجیات، انتزاع عنوان مقارن است. ما یک شرط مقارنی را میتوانیم انتزاع کنیم که آن شرط مقارن یک عنوان است و آن عنوان عبارت است از تعقب. این وجوب فعلی است با یک شرط مقارن که عبارت است از تعقب با حفظ شرائط واجب. خود تعقب عنوان انتزاعی و شرط مقارن میشود. بنابراین شرط متاخری نیست. به ظاهر در دید ابتدایی شرط متاخر مینماید اما با دید تحقیقی، شرط مقارن است و همراه با همان اول وقت است. اول وقت، وجوب مستمر است با شرط مقارن که عبارت از تعقب یعنی پشت سر خودش ادامه بدهد وجود شرائط را. این تعقب برای اول وقت فعلی است و این وصف را دارد و تعقب میشود شرط فعلی و مقارن.
سوال: 
جواب: جوابی که ایشان میدهد این است که شرط متاخر در تدریجیات در بدو نظر شرط متاخر است که عبارت است از بقاء شرائط واجب تا آخر وقت و تا آن قسمت آخر هم بشود واجب و وجوب آن الان بشود فعلی. اما اگر دقت بکنیم آن شرط متاخر، شرط مقارن است. چون منظور از بقاء، تعقب وجوب فعلی است یعنی وجوب فعلی، تعقب داشته باشد. تعقب یعنی پسوند ملحق با وجوب فعلی در اول وقت، این وجوب اول وقت دارای یک پسوند و یک تعقب است، وجوب آمد شامل یک روز کامل روزه شد، برای اینکه همان اولین مرحله وجوب، شرط دارد که شرط آن تعقب است. تعقب یعنی پسوند یا با وصف فعلی اینکه شرائط پشت سر آن ادامه دارد. ابقاء شرائط است. تعقب آن با شرائط یعنی با بقاء شرائط. با بقاء شرائط تمام ساعات این روزه و جزء اخیر این روز از روزه هم میشود واجب. و شرطی که الان هست عبارت است از تعقب یعنی این اولین مرحله روزه که ساعت اول روز باشد، شرط همراه دارد که شرط همراه آن ادامه شرائط است. تعقب یعنی با وصف ادامه شرائط واجب و وصف ادامه شرائط همین الان در اول وقت فعلی است. پس اشکال این بود که شرط متاخر، بقاء شرائط است و وجوب فعلی متعلق بود که حتی جزء اخیر روز یا آن نماز چهار رکعت آخر و فعلا واجب است و در روزه هم آن آخر ساعت روزه هم الان واجب است اما این وجوب فعلی، شرط متاخر دارد که آن بقاء شرائط واجب تا آنجاست. جوابش را دادیم که شرط متاخر به ظاهر شرط متاخر است ولی در حقیقت همان «آن» اول که وقت نماز رسید، همان اول وقت نماز بر شما واجب شد و در سراسر این وقت از اول وقت تا جزء آخر، این جزء اول که واجب شد  با یک شرط که شرط ادامه شرائط وجوب است و این تعقب است. این شرط ادامه وجوب شرائط، تعقب این وجوب با شرط مقارن است.
فرق شرط متاخر به نظر محقق خراسانی با شرط متاخر به نظر محقق نائینی چیست؟
سوال: تعقب با لحاظ مفهوم به چه معناست؟
جواب: ما توجیهی که درباره شرط متاخر داشتیم از دید محقق خراسانی و آن توجیه با توجیهی که محقق نائینی میفرماید، چه فرقی دارد؟ محقق خراسانی درباره شرط متاخر فرمودند که شرط متاخر را اشکال نکنید چون وجود واقعی شرط متاخر، شرط تکلیف نیست بلکه تصورش، شرط است. وجود چند قسم است: وجود واقعی و وجود تصوری. وجود تصوری شرط متاخر، الان محقق است و میشود این وجود تصور، شرط مقارن. پس ما وجود تصوری شرط متاخر را شرط حساب میکنیم که این فرمایش محقق خراسانی بود. اما محقق نائینی درباره این شرط متاخر، وجود تصوری شرط متاخر را در نظر نمیگیرد بلکه همین شرط متاخری که شما فکر میکنید که در واقع شرط متاخر است، این یک عنوان دارد و عنوان آن فعلی است که عنوان آن تعقب و ادامه است. ما الان در اول ساعت روز وجوب را داریم برای ساعت آخر روز با شرط مقارن که شرط مقارن، تعقب و تدوام شرائط واجب است. پس در حقیقت وجود تصوری، شرط متاخر نیست بلکه خود شرط متاخر در حقیقت اینجا عبارت است از تعقب و یک عنوان انتزاعی.
سوال: چگونه این شرط ادامه پیدا میکند در حالی که ما آخر را نمیدانیم.
جواب: پس آن آخر در صورتی واجب است که این تداوم شرائط تا آن موقع باشد. این اشکال در تدریجیات میآید. مثلا در نماز ظهر، زمانی که ظرفیت دارد برای چهار رکعت که وجوب آن فعلی است و برای ساعت دوم هم وجود دارد و تا جزء آخر این جزء را دارد و این وجوب همین زمانی که شرائط عامه داشتید، وجوب برای همه آمد. اما به شرط اینکه شرائط واجب ادامه داشته باشد. بقاء شرائط، شرط متاخر است. جوابش این شد که بقاء شرائط، شرط متاخر نیست و در حقیقت اینجا شرط مقارن داریم و آن تعقب است. که تعقب را میتوانید بگویید تداوم شرائط و بگویید ادامه داشتن شرائط واجب. اگر ادامه داشته باشد به این نحو که از تکلیف بیرون نرفته باشد که جنون نیامده باشد یا اضطرار نیامده و انجام نشده، اینها بقاء شرائط است. همین الان اول وقت، وجوب که برای همه این اجزاء میآید تا جزء آخر، مشروط است به شرط مقارن و آن تداوم شرائط واجب.
سوال: همین عرفا تعلیق به حساب میآید.
جواب: تعلیق نیست و فعلی است منتها با شرط و معلق نیست. معلق این است که واجب استقبالی باشد و وجوب فعلی. اما میفرماید هر دو فعلی است و اشکالی که بود، دفع شد که تدریجیات هم شرطی که در نظر دارید که واجب مشروط است اما مشروط به شرط مقارن.
وجوب مقدمه در اشتراط و اطلاق تابع ذی المقدمه است
 بعد از این میفرمایند: باید بدانیم که وجوب مقدمه در اطلاق و اشتراط تابع ذی المقدمه است. اگر ذی المقدمه مطلق بود، مقدمه آن مطلق میآید و اگر مشروط بود، مشروط میآید چون تبعیت کامل است. بعد از که این مطلب را فرمود، به مطلب دیگری تعرض میکند، میفرماید: درباره وجوب مقدمه گفتهایم که فقط مقدمه وجودیه محل بحث است نه مقدمه وجوبیه.
در شریعت مواردی از باب مقدمه وجوبیه آمده، چطور معالجه میشوند
و بعد میفرماید: در شریعت اسلام، مواردی داریم که اینها از باب مقدمه وجوبیه آمده است و اینها را چگونه معالجه کنیم. که مقدمات وجوبیه در چند مورد آمده است. -این مواردی که بحث از وجوب مقدمه وجوبیه به میان آمده به این معنا که مقدمات وجوبیه واجب هم قبل از تحقق واجب، واجب است. مقدمات وجودیه که قبل از انجام واجب، واجب بود و محل بحث بود و الان میگوید مقدمات وجوبیه هم محل بحث است و قابل التزام است.- چند در مورد فقه آمده است که اعلام میشود مقدمات وجوبیه هم واجب است: 1. فتوای فقهاء نسبت به ابقاء ماء برای وضو اگر اطمینان داشته باشید یا علم بر اینکه بعد از دخول وقت نماز، آب دیگر در اختیارش نیست. الان قبل از دخول وقت نماز باید آبی که دارد، حفظ بکند. پس شما که میگفتید و در اصول که صاحبنظران تسالم داشتند که مقدمه وجوبیه از محل بحث بیرون است، این مقدمه وجوبیه است. درباره وجوب وضو، وجود ماء دخالت دارد و مقدمه وجوب میشود پس مقدمه وجوبیه هم حفظ آن لازم و انجام آن الزامی خواهد بود. 2. فتوای فقهاء به ابقاء استطاعت که استطاعت شرط وجوب حج است. اگر کسی مستطیع شد، حج واجب است ولی هنوز موسم نرسیده، فقهاء فتوا میدهند که مستطیع که شدید و حج که واجب شد، ولی موسم حج نرسیده ولی واجب فعلی نیست اما این مقدمه وجوبیه و استطاعت را باید حفظ کنید. 3. غسل شب رمضان برای روزه فردای آن شب. مکلف در شب نیاز به غسل واجب دارد، فتوا میدهند که برای روزه فردا و قبل از فجر باید غسل بکند. وجوب از طریق واجب استقبالی آمد اما این مقدمه وجوبش دخل دارد به اصل واجب که میشود مقدمه وجوبیه. 4. وجوب تعلم احکام قبل از بلوغ که شیخ انصاری هم اعلام میفرماید که واجب است تعلم احکام قبل از بلوغ. اینها مقدمه وجوبیه است. مقدمه وجودیه واجب که در جهت انجام عمل واجب دخالت دارد، محل بحث است. واجب را میخواهیم انجام بدهیم، چه مقدمهای میطلبد، ایجاد آن محل بحث است که مقدمه وجودیه است. اما شرائطی که از سوی شرع به عنوان شرائط واجب آمده باشد، میشود مقدمه وجوبیه. این قبل از واجب که نیست و بعد از که واجب بیاید، میشود تحصیل حاصل و اشکالش را گفتیم. اما اگر فرض کنیم که مقدمه وجوبیه مثل مثالهایی که زدیم، قبل از تحقق و فرا رسیدن وقت واجب مقدمه وجوبیه محکوم به وجوب باشد، خلاف تسالم است. وجوب تعلم، مقدمه وجودی نیست بلکه مقدمه وجوب است. وجوب احکام وقتی محقق میشود که آدم احکام را بداند و مقدمه وجوبیه است. مقدمه وجوبیه که محل بحث نبود پس چرا محل بحث شد؟ واجب است تعلم احکام به عنوان مقدمه وجوبیه که باید انجام گیرد. این چهار مورد نقض مهمی است که درباره بحث از مقدمات واجب آمد.  



[1]  اجود التقریرات، سید ابوالقاسم خویی، جلد 1، صفحه 141 تا 156.