درس خارج اصول استاد مصطفوی

91/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 بحث تكميلي در استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معني
 بحث تكميلي درباره استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنا. اقوال را گفتيم
 قول مرحوم نائيني كه دو لحاظ پيش مي آيد
  و رأي و نظر محقق نائيني هم يادآور شديم كه مي فرمايند: درباره استعمال لفظ مشترك براي بيشتر از يك معنا دو لحاظ علي الاقل لازم است و در ذهن لحاظ هاي متعدد در آن واحد جمع نمي شود و اين جمع بين مثلين يا ضدين است و ممكن نيست بنابراين استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا وجهي ندارد و عقلا ناممكن است. رأي ايشان همان رأي محقق خراساني است منتها مسلك فرق مي كند. بعد از اين يادآور شديم
 سوال و جواب: يك لفظي را بخواهيم در دو معنا بكار ببريم،‌ در عالم ذهن آن معاني را بايد تصور كنيم كه آن تصور لحاظ است و لحاظهاي متعدد در يك آن بايد صورت بگيرد كه اين مي شود اجتماع مثلين يا اجتماع ضدين علي المباني و اين محال است.
 سيد الاستاد فرمود ذهن وسعت دارد هر قدر لحاظ باشد تصور مي كند اين جايي كه يك لفظ و يك معني باشد اما معاني متعدد باشد لحاظ متعدد عيبي ندارد.
 سيد الاستاد فرمودند كه تعدد لحاظ نسبت به معاني متعدد در ذهن هيچ مانعي ندارد. ذهن وسعت و قدرت فراگير دارد و هرقدر معنايي كه بخواهيد ذهن تصور مي كند. اشكال آنجا خواهد آمد كه يك معنا و يك لفظ باشد كه لحاظ هاي متعدد جا ندارد اما اگر معنا متعدد بود، لحاظش هم متعدد است و مشكلي در كار نيست.
 سوال و جواب: اشكال استعمال لفظ نيست. آن استعمال لفظ در يك معنا كه يك لفظ قالب براي يك معناست آن حرف محقق خراساني است كه يك لفظ مرآه و قالب براي يك معناست و دو معنا در يك لفظ نمي گنجد. اما محقق نائيني مي گويد معناي متعدد را تصور مي كنيد و اين تصور لحاظ است. دو معنا را كه تصور مي كنيد، دو لحاظ در ذهن مي شود و دو لحاظ در آن واحد در ذهن ممكن نيست. جواب اين است كه سيد الاستاد و بعضي از اعاظم ديگر فرمودند كه ذهن اين ظرفيت را دارد كه لحاظ هاي متعدد را داشته باشد كه مثالش تصور موضوع و محمول و نسبت كه ذهن تصور مي كند و يك قضيه در خارج اعلام مي كند.
 سيد الاستاد مي فرمايد فرمايش محقق خراساني درست است كه لفظ قالب يك معني است بر مبناي مشهور نه بر مبناي ما
 مرحوم سيد الاستاد [1] مي فرمايد: فرمايش محقق خراساني درست است كه يك لفظ قالب براي يك معناست و معناي متعدد در يك قالب نمي گنجد. اما براساس مبناي مشهور در وضع كه تخصيص لفظ به معنا يا نحو اختصاص كه تعبير محقق خراساني بود،‌ بر اين مبنا درست است و انشاء هم ايجاد معنا به توسط لفظ باشد و چند معنا توسط يك لفظ به طور مستقل در ‌آن واحد قابل ايجاد نيست. اما بر مبناي ما كه وضع عبارت است از التزام و تعهد به اين معنا كه هر كسي كه لفظي را براي معنايي استعمال مي كند، التزام دارد كه لفظ خاصي را براي معناي مخصوصي به كار ببرد و يك نوع قرارداد الزامي كه هر موقع معناي خاصي را اراده كنيم، لفظ مخصوصي را بكار مي بريم. بر مبناي ما لفظ مي شود علامت براي معنا كه بعضي از صاحبنظران ديگر هم گفته اند. پس از كه گفتيم لفظ علامت براي معنا هست مانعي دارد كه يك علامت براي چند چيز باشد. بنابراين نه تعدد معنا موجب تعدد لحاظ مي شود و نه فاني در معنايي وجود دارد بلكه علامت است و نشان مي دهد كه اين معناها را توجه كنيد. بنابراين استعمال لفظ در اكثر از يك معنا درست و صحيح است. براي تاييد اين مطلب محقق اصفهاني [2] مي فرمايد: انشاء قصد ثبوت معنا به واسطه لفظ است و اگر معناي انشاء قصد ثبوت معنا به واسطه لفظ باشد كه با واقع هم تطبيق مي كند، استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا عقلا كار ناممكني نيست از باب فاني و مفني نيست بلكه قصد ثبوت معنا توسط لفظ هست كه يك لفظ را مي گوييم و قصد مي كنيم چند معنا را و قصد هم مي تواند چند معنا را فرابگيرد و ثبوت آن توسط يك لفظ را قصد كنيم، مانع عقلي ندارد.
 نظر امام خميني اين است كه قالب ادبيات منع دارد اما در عالم معني اشكالي ندارد
 امام خميني مي فرمايد: استعمال لفظ در بيشتر از يك معنا عقلا هيچ مانعي ندارد ولي از لحاظ ادبيات ممكن است كه اشكال داشته باشد. ايشان مي فرمايد: تصور معنا يا لحاظ معنا جزء علم به آن معنا چيز ديگري نيست و در عالم ذهن انسان مي تواند تصور كند يعني علم تصوري و علم هم كه وسعت دارد و علم به معاني متعدد تعلق مي گيرد و اشكالي ندارد و منع عقلي ندارد و منع فقط در قواعد ادبيات است كه در اين صورت استعمال مي شود مجازي.
 تحقيق اين است كه كلام همه بزرگان صحيح است
  تحقيق اين است كه فرمايش محقق خراساني درست است حتي فرمايش محقق نائيني هم درست است. تصور معناي متعدد از لفظ واحد در آن واحد، آن فلسفي دقيق عقلي كار ناممكني است كه محقق خراساني مي فرمايد و اما در تصور در آنات پشت سر هم كه آن آنات آنقدر با هم نزديك است در ذهن كه گويا تصور واحدي تلقي مي شود مثلا تصور موضوع و محمول و نسبت با دقت فلسفي در سه آن است اما با يك مقدار اغماض و تسامح عرفا گفته مي شود يك تصور لذا آن اشكالي كه محقق خراساني دارند مربوط مي شود به آن دقت فلسفي كه هيچ چيزي غير از يك معنا نگنجد. اما آن كه سيد الاستاد يا امام خميني يا محقق اصفهاني مي فرمايند اين است كه ذهن در يك عمل ذهني كه لفظ را براي معنا بكار مي برد، همان عمل ذهني يك تصور است و آن تصور مي تواند چند معنا را تصور كند هرچند از لحاظ دقت فلسفي آناتي است اما يك عمل تصوري است و آن آنات دقيق كنار هم در يك عمل تصوري جمع شده و تفكيكش از نظر عرف و اصول بدور است و مي شود يك امر دقيق فلسفي. بنابراين رأي محقق خراساني براساس دقت فلسفي درست است اما رأي عده اي از اعاظم كه امكان كاربرد لفظ در معاني متعدد در يك تصور درست است، از اين جهت است كه منظور از تصور يك عمل تصوري است و يك فعل تصوري است و در يك مرحله از تصور اين معاني متعدد پوشش داده مي شود و يك تصور به حساب مي آيد و براي استعمال لفظ براي معنا گفته مي شود كه يك تصور است و در آن تصور چند معنا گنجانده شده است. نتيجتا استعمال لفظ در معاني متعدد درست است و قابل تصور است هرچند كه اگر تصور را آن واحد فلسفي بگيريم،‌ به مشكل برمي خوريم اما حقيقت اين است كه منظور از تصور آن آن واحد فلسفي نيست بلكه عبارت است از يك عمل تصوري كه آن يك عمل تصوري مي تواند چند معنا را پوشش بدهد. اين نتيجه تحقيق و جمع بين اقوال.
 سوال و جواب: اين قسمت از بحثها بحث هاي علوم پايه و مباني است. در مرحله استنباط ديد عرفي بايد باشد اما پايه ها دقت عقلي هم دارد.
 سوال و جواب: رأي محقق نائيني هم روشن شد كه اگر منظور از تعدد لحاظين در آن واحد دقيق فلسفي باشد، محال است اما ما گفتيم تصور در اصول و عرف و معناي ادبيات و بلاغت تصور يك عملي است كه اختصاص دارد به معنايي را براي لفظ اعلام كند كه اين عمل تصوري آن واحد نيست و ممكن است آناتي باشد كه در عرف مي شود يك عمل تصوري.
 نكته تكميلي كه قرآن 7 يا 70 بطن دارد
 يك تتمه: محقق خراساني مي فرمايد كه اخباري وارد شده است كه قرآن هفت يا هفتاد بطن دارد كه در ابتدا توهم مي شود كه استعمال لفظ در معاني متعدد است.
 دو جواب
 در اين رابطه ايشان دو جواب مي دهد: جواب اول: ممكن است از لفظ قرآن يك معنا اراده شود و معاني ديگر مقارن و هم زمان در ذهن قاري و مفسر خطور كند كه آن ديگر استعمال لفظ در معاني متعدد نيست. ايشان هم اين جواب را قبول ندارد و سيد الاستاد هم مي فرمايد كه اين جواب مناسب شأن قرآن نيست. در هر بياني و كلامي حتي مهمل هم باشد، ممكن است در ذهن تصور معاني زيادي بيايد لذا محقق خراساني معني دومي را ارائه مي كند كه سيد الاستاد هم تاييد كرده است و آن اين است كه منظور از هفت يا هفتاد بطن كه قرآن يك معناي اصلي دارد و بقيه معاني لوازم آن معناي اصلي است و اين مي شود بطون
 نظر امام اين است كه بطون متعدد ربطي به استعمال لفظ ندارد
 . اما امام خميني در همان منبع مي فرمايد: قرآن كه هفت يا هفتاد بطن دارد، ربطي به استعمال لفظ در اكثر از معني ندارد و مطلب ديگري است. اين كه معنا دارد چيزي است و استعمال چيز ديگري است. تحقيق هم اين است كه منظور از هفتاد بطن به اين معنا نيست كه يك لفظ در يك استعمال براي هفتاد معنا استفاده بشود بلكه منظور از هفتاد بطن اين است كه يك لفظ قرآن با دقت مي تواند معاني متعددي در هر دقتي و در هر مطالعه اي استخراج كند كه دارايي اش اين است نه كاربردش. بنابراين لوازم هم نيست و معاني است منتها معاني كه در قرآن گنجانده شده به عنوان معجزه كه هر قشري در هر عصري و در هر مطالعه اي، معناي جديدي استخراج كند كه دال بر سرمايه عظيمي است كه در اختيار قرآن است و به اين معنا نيست كه يك لفظ در يك استعمال چند معنا را پوشش بدهد. مطلب مربوط به مشترك لفظي به پايان رسيد و اين تتمه هم گفته شد اما نكته مربوط به روايت و روزي كه نزديك بيست و دوم بهمن است و آن از اين قرار است كه «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق» در مورد انقلاب آنهايي به مكتب فكر مي كنند «رب اشرح لي صدري» و اگر حوزه فكر مي كنيد ما طلبه ها حيثيت روحاني كه هست و ما الان كه اينجا هستيم به وجهي نمك پرورده سفره نهضت امام خميني است. عزتي كه براي روحاني داده در داخل و خارج و عزتي كه براي كل مذهب شيعه داده. شيعه شناخته نشده بود اما الان شيعه در دنيا چندي پيش مجله اي به نام پانزده خرداد در اين مجله سخنراني در ديماه كه يك فرد ژاپني آمد در اورشليم سخنراني كرد و گفت دشمن ما غربي ها و نظام غرب، دسته شيعيان مسلمان هست. اينها يك پرنده تيز پروازي است كه از تيررس ما بيرون است. يك بال سبز دارد و يك بال قرمز و يك ضريح دارد. گفت بال سبز مهدويت است و بال قرمزش شهادت است در ارتباط با كربلاي سيد الشهداء و ضريحش ولايت مداري است. اين را به شخص امام خميني است كه اين عزت را به شيعه داده است. گرچه مشكلات مالي و اقتصادي است اما عزت براي شيعه هست و عزتي كه براي روحاني داده است كه روحاني در قم با اين عظمت جوار كريمه آل البيت كه واقعا اگر بخواهيم بگوييم در دنيا براي اهل معرفت و سلوك يك فضاي بهشتي و جو خلد كجا استشمام مي شود درس فقه و اصول كنار حرم حضرت معصومه هست. اين آرامش و اين وسعت و گستردگي كه لطف خداست اما از باب تسلسل اسباب مستند مي شود به امام خميني. مراجع تقليد و فقهاي كبار بينشان خيلي صميميت داشتند از جمله در اوائل انقلاب آوازه اي مي شد كه بين امام خميني و آقاي خويي تندروها يا آنهايي كه مطالعه نداشتند. يك وقتي امام خميني آمد در مجلس ختم آقايي خويي و سمت چپ آقاي خويي نشست و هرچه آقاي خويي اصرار كرد كه سمت راست و بالاتر بنشيند قبول نكرد و كناري نشست و با الفتي خاص. يك وقتي براي امام خميني يك كسي گفت كه يك امام جمعه در يك شهري از آقاي خويي تبليغ مي كند امام خميني فرمود: اگر كسي نود برگ عمرش را در راه فقه اهل بيت هزينه كرده باشد، پشتيباني و طرفداري از او جرم است؟. و قيام امام خميني كه صورت مي گرفت، آقاي خويي فرمود: ايشان همان سيد حسني ممكن است باشد كه پيشاپيش آقا ظهور مي كند. اين كلماتي از فقهاء. بنابراين ما در اين دهه فجر وظيفه داريم شكرگذار نعمت خدا براي امام و خط امام و نظام جمهوري اسلامي و رهبري هم دعا و هم تشكر و هم سپاسگذاري از باب من لم يشكر المخلوق لم يشكر المخلوق. كه در يك جمله حيثيت براي مذهب داده كه كار كمي نيست و كاري است جزء متصل به انبياء لذا گفته مي شود يك فقيه اگر درست وظائف را انجام مي دهد مي شود يك پيامبر كوچك و اگر كارش را انجام ندهد مي شود شيطان بزرگ. روايتي از رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم: رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ: أَنَا زَعِيمٌ بِبَيْتٍ فِي رَبَضِ الْجَنَّةِ وَ بَيْتٍ فِي وَسَطِ الْجَنَّةِ َ بَيْتٍ فِي أَعْلَى الْجَنَّةِ لِمَنْ‏ تَرَكَ‏ الْمِرَاءَ وَ إِنْ‏ كَانَ‏ مُحِقّاً وَ لِمَنْ تَرَكَ الْكَذِبَ وَ إِنْ كَانَ هَازِلًا وَ لِمَنْ حَسُنَ خُلُقُهُ [3] .


[1] 1. مصباح الاصول ، جلد 1 ، صفحه 180.
[2] 2. نهايه الدرايه ، جلد 1 ، صفحه 68. 2. تهذيب الاصول ، جلد 1 ، صفحه 136.
[3] 1. بحار الانوار ، جلد 71 ، صفحه 388.