درس خارج اصول استاد مصطفوی

91/10/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 انسان يك موجودي است مثل يك برگ كاهي روي يك رودخانه مواج كه هيچ اختياري از خودش ندارد. قصد مي كند و تصميم مي گيرد كاري را انجام بدهد ولي از دست خودش كاري ساخته نيست. آن عاملي كه آدم را كمك مي كند، توفيق است. توفيق فقط الهي است. تجربه كرده ايد كه قصد مي كنيد امروز يك صفحه بنوسيد، يك مانعي پيش مي آيد اما يك مرتبه نشسته ايد يك صفحه را و صفحه دوم و سوم را نوشتيد. لذا مرحوم استادنا العلامه مرحوم شيخ صدرا يكي از دعاهايي كه براي ما آموخت و دعاي خيلي خوبي است و صبحها در تعقيبات نماز يادتان نرود و در نماز غفيله كه اللهم وفقني لما تحب و ترضي . گفته مي شود چند دعا مستجاب است يك دعا در طلب علم است و يك دعا در طلب توفيق است. دعاي در طلب علم رب زدني علما و فهما و يقينا و عملا صالحا و الحقني بالصالحين هست. اين دعا براي ما كمك زندگي است. اين دعا كه همراه آدم بود، ‌مي رود كه منحرف بشود ، اما اين دعا آدم را حفظ مي كند. در يك قدمي گناه مي رسد ، يك مرتبه مي بيند كه خدا لطف كرد و گرفتار نشد كه اين لطف خدا بود. يك مرتبه مي بيند با همه سرگرداني يك مقدار خودش را به بحث و درس مشغول شد، بعد ديد كه دارد فاضل مي شود از دعاي اللهم وفقني لما تحب و ترضي. روزهاي اول ربيع است كه ماه مولود است و ماه امامت بقيه الله الاعظم و عيد الزهراء سلام الله عليها، از خدا بخواهيم كه خدا برايمان توفيق بدهد كه تحصيل رضايت خدا را داشتيم. تحصيل رضايت خدا هم توفيقات ويژه مي خواهد
 معرفت نفس چند راه دارد: راه عمومي دارد و راه خصوصي دارد و راه اخص دارد. قبل از كه راههاي آن را بگوييم خود معرفت، شاخصه تحقق شخصيت انساني است. جنبه جسم آدم، دو مقوم دارد به عنوان حيوان و ناطق و جنبه روح آدم، دو مقوم دارد به عنوان معرفت و آداب. اگر انسان معرفت ندارد يا آداب درست انساني ندارد، مقومات روح انسان محقق نشده است و صحت سلب دارد و روح انساني ديگر نيست. بدون معرفت روح انساني نيست و بدون آداب روح انساني نيست. بنابراين در تبليغات رسول الله الاعظم ، تبليغ رسالت هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الحكمة [1] آخرين بخش از تبليغ رسالت حضرت رسول، حكمت بود. اين حكمت پايان بخش تبليغ است و پيامبر آمده است براي انسان سازي . اگر انبياء نبود ، در دنيا از انسانيت خبري نبود. اگر مكتب انبياء نبود اين بشر وحوش بود. انبياء آمده اند ، انسانيت آموخت. اين انسانيت آموزي كه كامل بشود، تعليم حكمت است. اين حكمت چيست؟ آيا حكمت، فلسفه است ؟ پيامبر نيامده براي مردم فلسفه بگويد. حكمت، علم است؟ تعليم جداست. آيا حكمت، تزكيه است؟ نه تزكيه هم نيست. حكمت را بايد از بيان مفسر وحي استفاده كنيم. رسول الله الاعظم صلي الله عليه و آله و سلم حامل وحي است و علي بن ابي طالب مفسر وحي است. بهترين تفسير اگر خواستيد دنبال كنيد، تفسير روايي اي كه با بيان اميرالمؤمنين باشد كه مباشري است و از عالم بالا كه مي آيد مي رسد به جاي اصلي آن و باز مي شود و اولين مرحله كه كتاب تفسير باز مي شود و لايه هاي قرآن باز مي شود با آن عنايت، توسط اميرالمومنين است كه آن ارتباط ولايي و نوري است. از آن بالا با خبر است آنچه در عرش مي گذرد كه شنيده ايد كه رسول الله الاعظم در معراج رفت و به عرش رسيد بعد كه برگشت تا حضرت علي را ديد ، حضرت علي سلام الله عليه فرمود: خيلي چيز خوبي بود آنجا كه قائمه عرش الهي را ديدي كه تماشايي بود كه حافظ مي گويد: سر خدا كه عارف سالك به كس نگفت/ در حيرتم كه باده فروش از كجا شنيد كه سر مكنون است. حكمت را از بيان علي بن ابي طالب استفاده كنيم كه اميرالمومنين سلام الله عليه مي فرمايد:الحِكْمَةُ مَعرِفُةُ الْإِنْسَانِ‏ نَفْسَه‏ پيامبر آمد آخرين مرحله رسالتش ، انسانيت آموزي كه خودش را بشناسد. اين خودشناسي و معرفت نفس ، طولاني است كه فقط يك نكته اش را بگويم . يك نكته اش اين است لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم [2] با تفسيرهاي مختلف و با پيشرفت هاي علمي ، باز هم هنوز لايه هايش مانده است كه اين احسن تقويم چه احسن تقويمي بوده است . از يك ناخن انگشتتان كه شروع كنيد الي ما لا نهايه له . ده ميليون ميليارد واحد ساختماني در بدن يك انسان كه هر كدام يك شئ بديع است. بعد مي بينيم معرفت انسان نفسه كه اين انسان اولش احسن تقويم است از لحاظ ساختاري . دانشمندان گفته اند كه كامل ترين و ظريفترين بافت موجودات قالب انساني است. اما علم مي آيد درباره انسان ابعادي كشف مي كند بعد از مدتي مي بيند بالاتر از اين است. فلسفه مي آيد براي انسان جنس و فصل تعيين مي كند ولي جنس و فصل ديگري است و بعد هم به قول محقق خراساني مي گويد كه اين جنس و فصل نيست اين جنس و فصل مشهوري است كه جنس و فصل حقيقي اين نيست. بنابراين اين موجود بديع با اين لطافت و ظرافت ، يك موهبت هاي ويژه دارد : 1. عقل دارد كه تا الان نه علم و نه فلسفه و نه عرفان جواب مادي ندارد كه چرا انسان فقط عقل دارد. 2. فطرت دارد كه لطيف تر از عقل است. چرا انسان فطرت دارد و اين فطرت چيست؟ درك مي شود به صورت ملموس به اين صورت كه شما مي بينيد يك برگ گل زيبا خوشرنگ و خوب است ، اين را كه گفته است؟ آيا تجربه كرديد كه علم باشد؟ علت و معلول است يا تناقض است كه از فلسفه باشد؟ آيا تقليد است؟ فطرت آدمي است. 3. الهام دارد. 4. اراده دارد. هيچ موجودي از زنده جان ها ، اراده ندارند. 5. حس پرستش دارد و عبوديت مي خواهد و اتكاء قلبي مي خواهد. انسان چه قدر خرج برداشته است؟ 1. خلقت كل جهان براي انسان خلق شده . علم هم ثابت كرده است . البته علم كور چون علم بينا نيست ، معرفت بصيرت است و عرفان بصيرت است اما علم كشفهاي كور است و بينايي از عرفان مي آيد و عرفان جهتش خداشناسي است كه آنجا بصيرت حقيقي است كه لِمَ حَشَرْتَني‏ أَعْمى [3] آن است اما كسي است كه معرفت به وجود مطلق نداشته باشد. يك دانشمندي كه يونسكو به اسم آن آقا هست، در آخر كه مي ميرد در نود و چند سال، گفت من نفهميدم كه چرا آمدم و چرا اين قدر زحمت كشيدم و چه فائده داشت؟ راست مي گفت چون كسي كه معرفت ندارد ، علم تنها آدم را جواب نمي دهد. اما امام خميني مي گفت من الان با دل آرام و خاطر آسوده به سوي خدا مي روم . پس از كه انسان عقل و اراده و الهام و فطرت و حس پرستش را داشت ، معرفت كه جاي خودش را باز كرد و بينايي كه پيدا شد، خرج انسان سه تاست 1. خلقت دنيا كه خدا مي فرمايد خلق لكم اما علم به عنوان معما كه دانشمندان لندن مي گفتند معما اين است كه تمام موجودات در محور وجود انسان است كه از نظر علم معماست و علم تجربه و تكامل را درك مي كند اما اينكه طرح مي خواهد و از بالا، معماي علمي است. اما قرآن اين معما را جواب داد كه هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً [4] . 2. تمام ارسال رسل و انزال كتب براي انسان شده است. 3. بهشت و جهنم كه بهشت يدرك و لا يوصف است و معلوم نيست چه باشد. ممكن است بهشت تشرف خدمت امام زمان باشد. كه معروف و مشهور مي گفتند، براي حضرت سلمان كه بهشت مي روي؟ گفت نه هر كجا كه تو باشي . بهشت براي هر كسي طبق شان خودش هست. براي اهلش بهشت از دنيا شروع مي شود تا ميرسد به بهشت كامل. جهنم هم از اينجا شروع مي شود . كسي كه با بقيه الله الاعظم سلطان عالم هستي ارتباط دارد، بهشتش از همين جا شروع شده است. كسي كه از مولا جداست، از همين جا جهنمش شروع شده تا مي رسد به جهنم ابد. اللهم وفقنا لما تحب و ترضي.


[1] . جمعه ، آيه 2.
[2] . تين ، آيه 4.
[3] . طه ، آيه 125.
[4] . بقره‌ ،‌ آيه 29.