1403/03/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اوامر/مقدمه واجب /ثمره نزاع در بحث از مقدمه واجب
بحث و بررسی ثمره نزاع در مورد مقدمه واجب:
محقق خراسانی بعد از شرح مسأله تحت عنوان تذنیب (دنباله) ثمره نزاع را مطرح میکند. در این که بحث مقدمه واجب چه ثمراتی دارد؟ در این باره محقق قمی در کتاب قوانین، ج1، ص211 – 212 ثمراتی را ذکر میکند. صاحب فصول، در فصول، ج3، ص328 ثمراتی را ذکر میکند. شیخ انصاری تمامی این ثمرات را مفصل در تقریرات یا همان مطارح الانظار، ج1، ص391 -400 آورده است. شیخ انصاری شش تا ثمره عنوان میکند:
1- برء نذر که اگر وجوب مقدمه ثابت شود، در صورتی که نذری وجود داشته باشد نسبت به انجام واجبی، ناذر مقدمه را انجام دهد برء نذر شده است و اگر وجوب مقدمه ثابت نشده باشد، به وسیلهی انجام مقدمه واجب برء نذر حاصل نمیشود.
2- اخذ اجرت بر واجبات که اگر وجوب مقدمه ثابت شده باشد صغری میشود برای کبرای حرمت اخذ اجرت بر واجبات.
3- ترک مقدمات متعدد مصداق اصرار بر صغیره میشود و طبیعتا از جمله گناهان کبیره، اصرار بر صغیره است. بنابراین اگر مقدمه واجب باشد و چند بار ترک شود، گناه کبیره و موجب فسق میشود.
4- فقیه بهائی گفته است که اثبات وجوب برای مقدمه واجب مصداق میشود برای اجتماع امر و نهی و در وادی بحث اجتماع امر و نهی قرار میگیرد. امتناعیها دلیل بر امتناع و اجتماعیها دلیل بر اجتماع دارند.
5- مقدمه موجب صحت عمل میشود؛ چون مقدمه واجب هم دخل به اصل واجب دارد و موجب صحت میشود.
6- ترک مقدمه موجب عصیان بشود؛ یعنی اگر مقدمه را ترک کند در حقیقت عصیان کرده است.
محقق خراسانی چهار ثمرهی اولی را ذکر کرده است با شرح و ملاحظهی که دارد. ایشان خود قائل به وجود ثمره است و میفرماید ثمره اصولیه وجود دارد و آن این است که مثلا مشی به سوی حج مقدمه واجب است و کل مقدمة الواجب واجب فالمشی الی الحج واجب. وجوب مقدمه در طریق استنباط احکام قرار میگیرد. پس رأی و نظر محقق خراسانی این شد که ملازمه اگر وجود داشت، کبرای قیاس برای استنتاج میشود و نتیجه اثبات حکم کلی فقهی میشود.
بعد به ثمراتی که گفته شده است ملاحظاتی دارد و میفرماید: ثمرات اول تا سوم قابل التزام نیست و ثمره به حساب نمیآید. جواب کلی این است که این موارد، موارد جزئی است و مسأله اصولیه نیست و بحث مقدمه واجب، بحث اصولی است و ثمره اصولی باید داشته باشد. اما نسبت به جواب تفصیلی و به صورت خاص میفرماید: برء نذر که گفته میشود ثمره است، در واقع نذر و امثال آن تابع نظر ناذر و واقع خودش است، اگر ناذر نظر کند که واجب نفسی انجام دهد، ترکش حنث دارد و اگر نذر کند که واجب غیری انجام دهد، ترکش کفاره دارد که مربوط به نذر میشود و اصلا قضیهی نذر ربط مستقیم به وجوب مقدمه ندارد. اما اخذ اجرت بر واجبات، واجبات توصلی جای بحث ندارد و در آن بحث از حرمت اجرت نیست. در واجبات تعبدی گفته میشود محل بحث است؛ بنابراین در واجب تعبدی اگر قائل به اجتماع امر و نهی شویم، در این صورت انجام مقدمه اشکالی ندارد، چه قائل به ملازمه بشویم و چه نشویم، ربطی به ملازمه ندارد و همین طور است عکس آن که اگر امتناعی باشیم، در آن صورت انجام مقدمه مجوز ندارد، قائل به ملازمه باشیم یا نباشیم. اما ترک مقدمه که موجب فسق شود یا ترک مقدمات زیاد اصرار بر صغیره و گناه کبیره و موجب فسق شود ، جواب داده شده است که در صورت اصرار که شما گفتید زمینهی در کار نیست؛ برای این که یک مقدمه که ترک شود، مقدمه نیست. اگر گفتید ترک مقدمه موجب عصیان میشود، ترک آن بدون هیچ اختلافی موجب فسق نمیشود.
ثمره چهارم که محقق بهائی گفته است، در بارهی این ثمره بحث را توضیح داده است و میفرماید: این حرف قابل التزام نیست اولا بحث مقدمه واجب از شاکله و از باب اجتماع امر و نهی نیست؛ بلکه از باب نهی در عبادات است. فرق بین اجتماع امر و نهی و نهی در عبادات این است که در اولی نسبت اعم و اخص من وجه است؛ مثل نماز در مکان مغصوب و در بحث دومی، نسبت اعم و اخص مطلق است؛ مثلا «لا تصل فی ما لایؤکل»که محل بحث از باب دوم است و نهی در عبادت موجب فساد میشود. ثانیا مقدمه را فرض کنیم حرام باشد و ذی المقدمه واجب، در این صورت اجتماع امر و نهی است که مقدمه منهیعنه و ذی المقدمه واجب است، در این صورت تفصیل را در نظر بگیریم که اگر مقدمه منحصر به عمل محرم نباشد، بدون شک آن مقدمهی که محرم است کنار گذاشته میشود و مقدمهی که محرم نیست انجام میشود و اگر منحصر در محرم است، باید در قالب تزاحم زیر پوشش مرجحات قرار گیرد که هر کدام اهم است انجام شود. بنابراین این ثمره ثمرهی نیست که به آن اعتماد شود.
شیخ صدرا میفرماید در مورد جواب دوم یکی از افاضل شاگردان محقق خراسانی اشکال کرد که اگر این توجیه را در نظر بگیریم اصلا مسأله اجتماع امر و نهی نیست، یا جانب مقدمه اهم است یا جانب ذی المقدمه. محقق خراسانی بعد از آن، این گونه جواب داد که میفرماید: وجوب مقدمه واجب و لازمهی آن اجتماع امر و نهی که گفته شد، قابل التزام نیست؛ برای این که در اجتماع امر و نهی متعلق هر دو یکی است و در بحث مقدمه واجب، یک امر است و ذی المقدمه امر دیگر است؛ چه ملازمه را قائل شویم یا نشویم اجتماع امر و نهی ربطی به ملازمه ندارد.
محقق نائینی در اجود، ج1، ص353 این ثمرات را با یک تصرفاتی نقل میکند و در نهایت میفرماید هیچ کدام ثمرهی بحث مقدمه واجب نیست. فرمایش ایشان یک توجیه دارد و آن این است که این ثمرات اصولیه نیست؛ اما در بارهی خود ثمره اصولیه ایشان قائل به ملازمه است.
سیدنا الاستاد در کتاب مصباح الاصول، ج1، ص531 میفرماید: باید دقت کنیم که ثمرهی نزاع از مجموع آنچه که در بارهی وجوب مقدمه واجب گفتیم این ثمره استفاده میشود که اگر یک واجبی باشد اهم و مقدمهی داشته باشد و آن مقدمه مهم باشد ولی اهم نباشد، اگر قائل به ملازمه شویم آن حرام مهم در جهت رسیدن به واجب اهم رفع خواهد شد؛ چون واجب اهم است و مقدمه حرام و مهم است که به وسیلهی انجام فوری واجب، اهم مثل انقاذ غریق موجب رفع حرمت از تصرف در ملک غیر میشود.
شهید صدر در حلقه ثالثه، ج1، ص370 -377 ثمره بحث را مثل سیدنا الاستاد بیان میکند و مثال انقاذ غریق را ذکر میکند و میگوید میتواند ثمره همین باشد و اضافه میکند که ثمره دیگر هم وجود دارد و آن این است که اگر ملازمه ثابت شود در حقیقت تعدد واجب مطرح میشود و اگر ثابت نشود، در انجام ذی المقدمه یک واجب امتثال شده است.
در نتیجه شیخ انصاری قائل به ثمره نزاع نیست و محقق خراسانی ثمره اصولیه قائل است و محقق نائینی هم قائل به ثمره نیست و سیدنا الاستاد و شهید صدر قائل به وجود ثمره نزاع در بحث مقدمه واجب هستند.