1403/02/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اوامر/مقدمه واجب /توجیه قصد قربت در مقدمات
بحث و تحقیق در بارهی توجیه قصد قربت نسبت به مقدمات:
گفته شد که اگر وجوب غیری مثوبت و عقوبتی نداشته باشد، در بعضی از مقدمات میبینیم که ثوابی هست و قصد قربت هم هست؛ مثل طهارات ثلاث. محقق خراسانی فرمودند که این مقدمات امر نفسی دارد، در صورتی که امر نفسی باشد، قبل از حلول وقت صلاة، طهارت بر اساس امر نفسی قصد میشود و داعی امر و قصد قربت به صورت امر ندبی است و پس از دخول وقت نماز میشود به وسیلهی امر غیری یا رجحان ذاتی خود آن مقدمات آن را انجام داد. بنابراین اشکال قصد قربت نسبت به مقدمهی عبادیه بر اساس مسلک محقق خراسانی از اساس وارد نیست؛ برای این که گفته شد طهارات ثلاث امر استحبابی دارد و همان امر کافی است برای قصد امر و اتیان عمل به داعی امر.
شیخ انصاری چند توجیهی را یادآور شده اند که محقق خراسانی به دو توجیه آن تعرض فرموده که گویا این دو توجیه، اصلی ترین توجیه خواهد بود. شیخ انصاری در بارهی توجیه قصد قربت در واجب غیری (مقدمه) توجیهاتی دارد که بهترین آن دو توجیه ذیل است که محقق خراسانی با تخلیص آن را یادآور شده است. توجیه اول این است که میفرماید مقدمه یا واجب غیری (مقدمه عبادیه) یک عنوان اجمالی دارد و عنوان مشخص و معینی ندارد. پس از آن که گفتیم عنوان اجمالی دارد مکلف وقتی بخواهد این مقدمه را انجام دهد، عنوان اجمالی را قصد کند. به این صورت که قصد کند به داعی امر غیری انجام میدهد. در صورتی که انجام مقدمه به داعی امر غیری انجام شود، قصد قربت محقق میشود به وسیلهی خود عنوان مقدمه که عنوان اجمالی است.
محقق خراسانی میفرماید در بحث های تحقیقی گفته شد که امر غیری به عنوان تعلق نمیگیرد، امر غیری به ذات عمل تعلق میگیرد. امر غیری را نمیشود تطبیق بر عنوان اجمالی کرد؛ به عبارت دیگر توضیح عنوان اجمالی به وسیلهی داعی امر غیری وجهی ندارد. بر فرض که عنوان اجمالی به داعی امر غیری توضیح و تفصیل به دست بیاورد، میگوییم تفصیل منحصر به این صورت نیست که فقط عنوان اجمالی مقدمه؛ یعنی انجام به داعی امر غیری باشد؛ بلکه میتوان عنوان را توضیح داد به صورتهای دیگری از جمله این که مقدمه عبادیه لازم العمل است و از مقدماتی است که انجام ذی المقدمه به آن ارتباط دارد. پس مقدمه در جهت انجام ذی المقدمه لازم العمل است و مقدمه توضیح داده شده و توضیح اختصاص به داعی امر غیری ندارد. پس توجیه شیخ انصاری از منظر محقق خراسانی توجیه کاملی نیست.
توجیه دوم این است که شیخ انصاری در کتاب مطارح الانظار، ج1، ص133-143 میفرماید امری که به ذی المقدمه تعلق گیرد، به طور کامل به همهی اجزاء و شرایط آن تعلق میگیرد؛ بنابر آنچه گفته شد که طهارات ثلاث یا طهارت به طور خاص، شرط است، به طور طبیعی زیر مجموعه امر خود ذی المقدمه قرار میگیرد، پس قصد قربت نسبت به طهارت به جهت امر غیری نیست؛ بلکه به جهت دخل آن در خود مأموربه و ذی المقدمه است. لذا قصد قربت توجیه دارد.
محقق خراسانی این توجیه را هم مورد نقد قرار میدهد میفرماید این توجیه اشکال فقهی را رفع میکند؛ ولی اشکال کلامی را رفع نمیتواند. خود صحت قربت که اشکال فقهی است و اشکال کلامی مربوط به مثوبت است، قصد قربت اگر درست شود؛ دلالت ندارد بر این که اگر شرط انجام شود، موجب مثوبت شود. پس توجیه کامل نیست. در نتیجه توجیه کامل همان است که قبلا گفته شد و آن این بود که طهارت ثلاث چرا با قصد قربت انجام میشود؟ جواب این شد که امر ندبی دارد و قبل از فرارسیدن وقت، با قصد امر استحبابی انجام میشود و بعد از حلول وقت، هم با امر غیری جا دارد و هم با امر ندبی.
آیا قصد توصل در انجام مقدمه شرط است یا نه؟
در بارهی این مطلب اختلاف نظر وجود دارد بین شیخ انصاری و محقق خراسانی. شیخ میفرماید مقدمه واجب نیاز دارد به قصد توصل به ذی المقدمه برای این که واجب قصد عنوان لازم دارد که حد اقل تعیین صورت گیرد؛ اما قصد وجه و تمییز مبنایی است؛ بنابراین قصد تعیین لازم است و نمیشود مکلف عملی را انجام دهد؛ ولی آن را تشخیص ندهد، بر اساس تعیین و تشخیص باید آن را معین کند. مقدمه نیاز به قصد عنوان و تعیین دارد و قصد عنوان توقف دارد بر قصد مقدمه تا عنوان بر مقدمه تطبیق شود و مصداق آن معین گردد، بعد از آن که معین شد، در مقدمه قصد توصل به ذی المقدمه لازم است؛ چون معنای واقعی و تفصیلی مقدمه آن است که وصول به ذی المقدمه صورت گیرد؛ لذا در انجام مقدمه قصد توصل لازم است.
محقق خراسانی ابتدا این رأی را رد میکند؛ ولی در انتها، به صورت ضمنی این مسلک را فی الجمله تأیید میکند. میفرماید در بارهی وجوب مقدمه آنچه که واقع امر است این است که امر غیری تعلق میگیرد به ذات مقدمه؛ ولی در صورتی که امر به مقدمه نفسی باشد، خود مقدمه مأموربه است و انجام مقدمه به اعتبار امر عبادی، دارای امر استحبابی است، انجام آن به وسیلهی امر استحبابی کافی است و قصد جزء مدلول امر نیست. مدلول امر اتیان مقدمه است و قصد توصل امر خارج از آن است و جزء مدلول امر نیست؛ بنابراین در صورتی که مقدمه را انجام دهیم، ذات مقدمه که انجام شد، نیاز به قصد توصل نیست. اگر قصد توصل صورت گیرد؛ چنانکه اغلب این است که اگر قصد توصل صورت گیرد، اشکال ندارد. جزء مدلول نیست؛ ولی قصد توصل مطلب را کاملتر میکند و مانعی ندارد. انجام مقدمه به صورت کامل با قصد توصل اشکالی نخواهد داشت.
پس فرق دیدگاه شیخ و محقق خراسانی در الزامی و غیر الزامی است و طبق هر دو دیدگاه، انجام مقدمه مثبت اعلام میشود.
اشتراط وجوب غیری به شرط زائد:
امر چهارم یک امر مرکزی و بحث محوری در بارهی مقدمه واجب است. عنوان این مطلب عبارت است از اشتراط وجوب غیری به شرط زائد. در بارهی این امر بحث از نوع وجوب مقدمه به میان میآید. پس از آن که گفته شود ملازمه وجود دارد و وجوب غیری است، آیا این وجوب غیری شرط دیگری هم دارد یا نه؟ به تعبیر دیگر وجوب مقدمه به عنوان وجوب غیری، آیا شرط دیگری دارد یا نه؟
صاحب معالم، صاحب فصول، شخ انصاری و محقق خراسانی آراء مختلفی دارند. پس از آن که ملازمه بین مقدمه و ذی المقدمه محقق شود و وجوب غیری به اثبات برسد، صاحب معالم میفرماید وجوب غیری مقدمه مشروط است به ارادهی مکلف که اگر مکلف بخواهد ذی المقدمه را انجام دهد و اراده کند، در این صورت وجوب غیری برای مقدمه محقق میشود و اگر مکلف ارادهی انجام ذی المقدمه را نداشته باشد، انجام مقدمه به عنوان واجب غیری جا ندارد؛ چون عنوان مقدمیت صدق نمیکند و عنوان مقدمیت وقتی صادق است که قصد انجام ذی المقدمه را بنماید.
صاحب فصول در کتاب فصول، ج3، ص295 و صفحات بعدی میفرماید وجوب غیری، بعد از ملازمه شرطی دارد و آن عبارت است از وصول به ذی المقدمه که اگر مقدمه، اثر وصول به ذی المقدمه نداشته باشد، ارتباط بین مقدمه و ذی المقدمه برقرار نیست. در عبارت کوتاه میتوان گفت صاحب فصول قائل است به وجوب مقدمه موصله. آخرین مقدمهی که مکلف را وصل به ذی المقدمه میکند، اگر در این حد نباشد، در واقع ملازمهی وجود ندارد. خود ملازمه در حقیقت مربوط میشود به مقدمه موصله و ذی المقدمه. دلیل آن حکم وجدان و تحلیل واقعی است.
شیخ انصاری میفرماید شرط وجوب غیری (مقدمه) عبارت است از قصد توصل به ذی المقدمه. اگر قصد وصول به ذی المقدمه نباشد، در حقیقت وجوب ترشح نخواهد کرد و ترشح وجوب مترتب است بر قصد توصل به انجام ذی المقدمه.
این سه رأی تا حدودی به هم نزدیک اند بلکه گفته میشود عبارات آن مختلف است و مقصود یکی است.
رأی محقق خراسانی به طور اجمال این است که مقدمهی وجودیه که دخلی در ایجاد ذی المقدمه دارد واجب است. ملازمه از آنجا محقق شده است و احراز مقدمیت وجودی کافی در تحقق وجوب غیری است و اراده و قصد توصل لازم نیست.