1400/12/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجیت خبر واحد/حجیت خبر واحد عادل /تحقیق و جمع بندی
تحقیق و جمع بندی:
در انتهای بحث به عنوان حسن ختام، نگاهی داشته باشیم به رأی شریف امام خمینی (ره) و نظر مبارک شهید صدر.
امام خمینی (ره) در کتاب تهذیب الاصول، ج2، ص472 میفرماید: مستند اصلی برای اعتبار خبر واحد، سیرهی عقلائیه است غیر از سیره دلیل دیگری نداریم. ایشان به طور قاطع و جازم اعلام میفرماید که دلیل همان سیرهی عقلا است که استقرار و امضاء دارد و حجیت برای خبر واحد اعلام میکند.
شهید صدر در کتاب حلقات، ج2، ص190 ادلهی حجیت خبر را همان گونه که در رسائل و کفایه و تقریرات آمده است کامل ذکر میکند، منتهی به صورت مختصر. از بیان ایشان دو نکته و یک مطلب استفاده میشود.
نکتهی اول نقد استدلال به آیات و کامل ندانستن دلالت آیات است؛ امّا در بارهی آیهی نبأ رأی ایشان تمایل به دلالت آیه بر مطلوب است که میفرماید محقق خراسانی که فرموده منظور از فعل شرط در قضیهی شرطیه «الجائی الفاسق» است مشکل را حل میکند، اگر مطلب مستظهر عرفی باشد؛ یعنی اگر ظهور عرفی در کار باشد. با همین بیان، آیهی نبأ را در حقیقت خالی از فائده نمیداند؛
نکتهی دوم این است که در بارهی اشکالی که شده است که عموم تعلیل شامل خبر عادل هم میشود، جواب میدهد که در تعلیل بنا این است که به غیر علم اکتفا و اعتماد نشود؛ اما خبر عادل با اعتبار شرعی که حجیتش از سوی شرع ثابت شده باشد، در حقیقت علم است و اعتماد به آن از قلمرو تعلیل خارج است. با این اشکال و با مقبول تلقی کردن توجیه محقق خراسانی، میشود گفت که تمایل ایشان نسبت به دلالت آیهی نبأ به دست میآید.
اما مطلبی را که در آخر بیان میکند عبارت است از سیرهی عقلائیه که میفرماید از زمان ائمه و در عصر حضور، سیره بر این بوده است که اعتماد به خبر ثقه میشده و این سیره ادامه دارد تا زمان متأخرین و گستره اش تا جایی است که سیره برای عقلاء هم ثابت است؛ یعنی این سیره عنوان سیرهی عقلاء هم دارد. به عبارت دیگر، این سیره در بین عقلاء هم وجود دارد و ردعی نیامده است و اگر ردعی میآمد ابتداءا آن زمان که زمان حضور بود و سیره جریان داشت، ردع صورت میگرفت؛ پس ردعی صورت نگرفته و سیره هم محقق است و مستند برای حجیت خبر واحد، سیرهی عقلاء میباشد.
جمع بندی:
از همان ابتدا، شیخ انصاری فرمود که استدلال میشود برای اثبات اعتبار برای خبر به ادله اربعه، در بارهی ادلهی اربعه، کتاب و سنت و اجماع بحثی نداشت و فقط یک نکته به میان آمد که اجماع عملی سر از سیرهی عقلاء در میآورد.
نکتهی دیگر این بود که منظور از عقل، ادراک عقل بود، نه حکم عقل که از ضمن علم اجمالی، عقل درک میکند.
آنچه که از مجموع آراء به دست آمد و نکتهی مورد اتفاق بود، این است که همهی این صاحب نظران فرمودند که سیرهی قطعیهی عقلائیه نسبت به اعتماد به خبر ثقه، استقرار دارد و مستند این است.
اما دربارهی ادلهی دیگر، اولین دلیل آیهی نبأ است و بحثی که در آن صورت میگیرد، بسیار دقیق است. گفته بودم که بحث هایی که در بارهی دلالت آیهی نبأ وجود دارد، به طور مسلم فراتر از حدّ ظهور است و فراتر از حدّ دلالت ظاهری و عرفی است و در نهایت دقت و خارج از فهم عرف و عادت و حتی اهل علم ابتدائی است. کسی که یک مقداری از بحث را فرانگرفته نباشد، این دقتها را نمیفهمد؛ مثل مفهوم وصف، عموم تعلیل، سالبه به انتفاء موضوع، حکومت و ورود.
تحقیق این است که بحث هایی که در دلالت آیهی نبأ مورد اشکال واقع شده، برگرفته از دقّت های فوق العاده است که آن دقت ها را در جهت استنباط حکم راهی نیست. گفته بودیم که علی المشهور گفته میشود خبر فاسق اعتبار ندارد و خبر عادل اعتبار دارد. از این آیه به عنوان یک مستند، الآن اگر مراجعه کنیم، در مقالات متعدد علماء استناد میکنند به این آیه، پس بحث ها کلا عمق بیشتر از حدّ مجاز و متعارف است و استفاده از این آیه برای حجیت خبر، معروف و مشهور است.
در بارهی آیهی نبأ، آراء را بررسی کنیم رأی محقق خراسانی و نائینی و شیهد صدر بر این است که آیهی نبأ دلالتش بر مطلوب کامل است. رأی این صاحب نظرانی که در حد نابغهی عصر خودشان بوده، به ما کمک میکند. آنچه را محقق خراسانی فرموده که قضیه در حقیقت «الجائی الفاسق» است؛
تحقیق این است که در بافت این جملهی شرطیه مجئ و فاسق هست و مجئ از آن جدا نیست و در ارتباط است و در نتیجه ترجمهی این آیه به زبان ساده این میشود که «ان کان الجائی الفاسق مخبرا فتبینوا» سالبه منتفی به انتفاء موضوع نیست و اشکال تحقق موضوع از اساس وارد نیست.
بعد از آن که محقق نائینی هم این مطلب را تأیید کردند، اشکال بعدی، عموم تعلیل بود. در بارهی آن همان طوری که گفته شد محقق نائینی و شهید صدر از فرمایش شان استفاده میشود که عمومی در اینجا نیست تا شامل خبر عادل شود؛ چون تعلیل ربط مستقیم به آمدن خبر فاسق دارد و به تعبیر محقق نائینی، تناسب حکم و موضوع است و خبر فاسق مناسبت با اصابت به جهالت دارد و در آیه یک صدر است و یک ذیل و یک معلل است و یک تعلیل، تعلیل برای آن معلل، این است که اگر تبیّن نکنید، به جهالت میافتید و نادم میشوید. یک اشتباهی اگر در حکم وارد شود، آن اشتباه، اشتباه جزئی نیست و برای همهی مکلفین و همهی اهل شرع، سریان و جریان دارد، فراگیر میشود و باید خبر فاسق مورد تبیّن قرار گیرد و عموم تعلیل اولا اختصاص دارد به خود معلل که خبر فاسق است؛ پس عموم تعلیلی از اساس در کار نیست.
محقق نائینی در کتاب اجواد التقریرات، ج3، ص190 میفرماید: آیهی نبأ با مفهوم خودش دلالت بر حجیت خبر صحیح و حسن و موثق دارد و با منطوق خودش دلالت دارد بر حجیت خبر ضعیف منجبر به شهرت که شهرت کانّه تبیّن است. شما اگر بخواهید تبیّن کنید به سمت عمل اصحاب میروید و راه تبین، در حقیقت عمل اصحاب است و شهرت عملی راه اصلی برای تبین است. ما دست رسی به خود معصوم نداریم و تبیّن ما عمل مشهور است. پس از عمل مشهور به یک روایت تبیّن صورت گرفته است. لذا این آیه بر حجیت خبر منطوقا و مفهوما دلالت دارد.
آیهی نفر را محقق نائینی و سیدنا الاستاد فرمودند دلالت بر حجیت خبر دارد، تعمیم دلالت آن، کار مشکلی است؛ زیرا این آیه همان طوری که از سیاقش پیداست، تعلّم فقه است و تعلّم فقه فراگیری احکام فقهی است و بعد هم انذار و فتوا است و این آیه ظهور در حجیت فتوا دارد. بعد از این ظهور و انصراف اثبات عمومیت برای آن کار مشکلی است؛ چون ظهور آیه در حجیت فتوا است و ظهور آن قابل انکار نمیباشد. پس دلالت این آیه خالی از اشکال نیست.
امّا دلیل عقلی بر اساس تحقیق خود دلیل عقل است و آن عبارت است از حفظ نظام مدنی و بقا و ثبات نظم و نسق اجتماعی؛ یعنی نظام مدنی که تحقّقش و سلامتش ارتباطات بین مردم است و ارتباطات بین آنان مقتضای مدنیّت انسان است و برگرفته از اعتبار خبر ثقه است و اگر اعتبار آن از بین برود، مردم در یک وضعیت عجیبی از عسر و حرج قرار میگیرند. بر اساس این بنیاد، حکم عقل قطعی اعلام میکند که خبر ثقه حجیت دارد. به عبارت دیگر در این مورد؛ یعنی اعتماد مردمی در زندگی و تعاملات بر خبر ثقه، از تحسین عقلی قطعی برخوردار است و عدم اعتبار و عدم اعتماد، از تقبیح قطعی عقلی برخوردار است. پس حجیت خبر ثقه، همان حفظ نظام مدنی است.
پس مستند اصلی برای اعتبار خبر واحد موافق با همهی صاحب نظران، سیرهی عقلاء است و موافق با محققین آیهی نبأ است و مطابق با تحقیق دقیق، حکم عقلی است و سایر ادلهی که گفته شد؛ از قبیل اجماعات و اخبار متواتر که تواتر قابل انکار نبود و آیهی نفر را هم علی قول در نظر بگیرید و به عنوان مؤیدات اضافه کنید، با آن سه دلیل اصلی و با این سه مؤید، اعتبار خبر ثقه در نهایت استحکام خواهد بود.