1400/11/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حجیت خبر واحد/حجیت خبر واحد عادل /بررسی ادله حجیت خبر واحد از منظر شیخ انصاری
بحث و تحقیق در بارهی استدلال به آیات در جهت اثبات اعتبار برای خبر عادل:
اولین آیهی را که شیخ انصاری مورد استناد قرار داد، آیهی شمار شش سوره حجرات بود که میفرماید: ﴿يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جٰاءَكُمْ فٰاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهٰالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلىٰ مٰا فَعَلْتُمْ نٰادِمِينَ﴾[1] در این آیه بحثی که شد در ضمن بحث، شیخ انصاری فرمودند دو اشکالی است که قابل جواب نیست. آن دو اشکال گفته شد. بعد هفت تا اشکالی را یاد آور میشود و جواب میدهد و میفرماید این اشکالات قابل جواب است و وارد نیست. طبیعتا اشکالاتی که وارد نباشد بحث از آن ملزمی ندارد؛ امّا آنچه که از ظاهر کلام شیخ انصاری استفاده میشود این است که آیهی نبأ دلالت بر مطلوب (حجیت خبر واحد عادل) ندارد؛ برای این که آیه در مقام نفی موضوع است؛ یعنی در قضیهی اخبار فاسق طبق این آیه، سالبه منتفی به انتفاء موضوع است. در نهایت میفرماید آنچه که از این آیه استفاده میشود این است که باید در بارهی مستندات تبین کرد، خبر فاسق باشد یا خبر عادل، امر به تبین شده و اختصاص به خبر فاسق ندارد تا مفهومش این شود که خبر عادل نیاز به تبین ندارد.
شیخ انصاری آیهی دومی را که مورد استناد قرار میدهد عبارت است از آیه 122 سوره توبه: ﴿وَ مٰا كٰانَ اَلْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لاٰ نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طٰائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي اَلدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذٰا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾ [2] در این آیه دستور داده شده است که از هر مردمی تعدادی برای فراگیری احکام دین بروند تا برگردند و مردم محل زندگی خود شان را انذار کنند. دلالت آن بر حجیت خبر از این قرار است که کسانی که برای فراگیری احکام میروند، معمولا گروههای چند نفری نیست و غالبا یک یا دو و سه نفرند و وقتی احکام را فرا گرفتند و برگشتند، احکام را برای اقوام خود اعلام میکنند (انذار) و انذار و اعلام نتیجهی تفقه است و خود انذار اخبار است. پس از این آیه استفاده میشود که انذار و اخبار مورد قبول قرار میگیرد و انتهای آیه تأکید میکند که مردم باید از ردّ و انکار این خبر اجتناب کنند.
شیخ انصاری در شرح این استدلال میفرماید: امّا وجوب حذر که «لعلهم یحذرون» در این آیه آمده است به این دلیل است که حروف تمنّی و ترجّی در بارهی خدای متعال، محال است که به معنای لغوی و عرفی اش به کار رود و منسلخ از آن میباشد و در مورد خداوند متعال، به معنای طلب حذر است. انذار که در این آیه واجب است و به آن امر شده یا انشاء در قالب خبر است، اثر واجب (حذر) هم واجب است. اگر بگوییم که تفقه که غایتش انذار است و انذار غایتش وجوب حذر نباشد، مستلزم لغویت در انذار میشود در نتیجه، این آیه دلالت دارد بر حجیت خبر عادل و خبر واحد.
اشکال: شیخ اشکالی را مطرح میکند که این آیه در بارهی جهاد است که در صدر آن بحث از جهاد مطرح شده و ربطی یا ارتباطی به حجیت خبر ندارد و منظور از نفر، نفر به سوی جهاد است.
جواب: شیخ میفرماید اولا که آیه «لو لا نفر» هر چند در ردیف آیات جهاد آمده، ولی این آیه اصلا مربوط به جهاد نیست و آیاتی که مضامین متعدد و مختلفی داشته باشند و در کنار هم قرار بگیرد، زیاد اند. در کنار و قرین جهاد قرار گرفتن آیهی نفر دلالت ندارد بر این که مربوط به جهاد باشد. ثانیا نفر به سوی جهاد، با نفر به سوی تفقه که در این آیه آمده، فرق دارد. در جهاد عدهی برای دفاع باید برود و طبق این آیه عدهی برای فراگیری دین نفر کنند و نفر برای فراگیری دین با هیکلیت و ساختار جهاد اصلا مطابقت ندارد.
علاوه بر این که مورد اگر هم باشد، مورد مخصص نمیشود.
شیخ انصاری میفرماید: شاهد بر دلالت این آیه بر حجیت خبر این است که معصومین (ع) در موارد متعددی از این آیه در جهت فراگیری احکام استفاده کرده اند. آنگاه شیخ هفت تا روایت نقل میکند که چهار تای آن صحیح است. صیحح محمد بن مسلم، بزنطی، یعقوب بن شعیب و عبد الاعلی.
از باب نمونه به دو مورد اشاره میشود:
اصول کافی، ج1، ص378، صحیحه یعقوب بن شعیب: در این روایت سؤال میشود که اگر امام در دست رس نبود، احکام را از چه کسی فرا بگیریم؟ امام صادق (ع) آیهی نفر را میخواند و میفرماید باید مسافرت و نفر برای فراگیری احکام صورت گیرد. همهی مردم که نمیتوانند نفر کنند و عدهی باید برود و بعد از فراگیری برگردند و به مردم احکام را اعلام کنند که معنایش حجیت خبر واحد و عادل است.
صحیحه عبد الاعلی: عبد الاعلی سؤال میکند که « مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً[3] » امام میفرماید: الحق والله. سؤال میکند که ما اگر امام را از دست بدهیم و امام رحلت کند، چه کنیم؟ میفرماید: اگر مردم اهل شهر آن امام باشد، مردم باید به وصیت امام مراجعه کند که چه کسی را امام معرفی کرده است و اگر اهل بلد نیست وظیفهی آنان نفر است که خداوند فرموده «فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة». این آیه مورد استناد قرار گرفته که افرادی برود و تحقیق کند و برگردند و خبر رسانی کنند و خبر هم قبول شود و اگر نه فرمایش امام (ع) لغو میشود پس باید به خبر عادل اعتماد نمود.
شیخ انصاری میفرماید: تحقیق این است که استناد به این آیه در جهت اثبات اعتبار برای خبر عادل قابل التزام نیست. این آیه دلالت بر حجیت خبر عادل ندارد؛ زیرا اولا در این آیه که آمده است «لعلهم یحذرون» وجوب حذر مطلق نیست که باید اطلاقا حذر داشته باشند، تا صورت علم و غیر علم را فرا بگیرد. وجوب حذر ممکن است در جایی باشد که علم به اخبار محقق شود در آن صورت حذر واجب است. هر چند از آیه آنچه استفاده میشود مطلوبیت حذر است و مطلوبیت تنها، حجیت خبر عادل را ثابت نمیکند. شاید وجوب حذر در جایی باشد که علم حاصل شود؛ یعنی علم به خبر مستلزم وجوب حذر است، نه فقط خبر رسانی و لو این که قطع به آن وجود نداشته باشد. ثانیا نفر و تفقّه و حذری که در این آیه دیده میشود طبیعتا مربوط است به احکام واقعیهی شرعیه که اگر خبر از حکم واقعی آورده شود، پذیرش آن واجب است؛ اما اگر حکم واقعی محرز نباشد، خود مخبر ممکن است در برداشت خودش اشتباه کرده باشد و معلوم نیست که حکم واقعی را آورده باشد، حذر اینجا جا ندارد. ثالثا حذر که نتیجهی انذار است در آیه اخبار نیامده، انذار آمده و انذار با إخبار فرق میکند و بحث ما در بارهی اثبات اعتبار برای إخبار است و انذار متضمن تخویف است و یک نوع اخطار میباشد که کار خطرناکی را علام میکند و إخبار نیست. انذار دو قسم میشود، کسی که به احکام آشنا است و مخاطبین هم آشنائی به احکام دارند، برای آنها اعلام میشود که مثلا اگر شرب خمر کند شلاق دارد. این گونه انذار مناسبت با فتوای مجتهد دارد و او میتواند انذار کند و بر مقلدین است که باید قبول کنند. اگر انذار به عنوان حکایت باشد که خلاف ظاهر است، حکایت از یک حکمی باشد، برای مقلد سودی ندارد؛ بلکه برای مجتهد دیگر میتواند مورد اعتماد و استناد قرار گیرد و آن مجتهد دیگر به قواعدی که در اختیار دارد مراجعه میکند که این خبر را قبول کند یا نه. پس آیهی نفر دلالت بر حجیت خبر ندارد و دلالتش در نهایت امر اختصاص دارد به حجیت فتوای مجتهد برای مقلّد؛ لذا اگر در بارهی حجیت رأی یا فتوای مجتهد یا در جهت اثبات برای قاعدهی تقلید اگر بخواهیم از نصوص استفاده کنیم، شاید بهترین آیه، همین آیهی نفر باشد.
علی التحقیق هم این آیه دلالتش میتواند بر تقلید کافی باشد با این ضمیمه که کسی که نفر میکند و تفقّه میکند، منظور از تفقّه فراگیری احکام از ادلهی تفصیلیه است؛ مثلا کسی که نجف رفت و احکام را به طور کامل از ادلهی تفصیلیه به دست آورد، آنگاه میتواند برگردد و فتوا دهد و مردم هم باید فتوای او را قبول کنند و ردّ و امتناعی نسبت به آن نداشته باشند.
اگر بگوییم قدر متیقن از تفقه رسیدن به مقام اجتهاد است، این امر ثابت نیست؛ بلکه مقتضای ظاهر آن، فراگیری احکام از ادلهی تفصیلیه نیست. به هر حال شیخ انصاری بر این است که این آیه دلالت بر صحت تقلید دارد.
در تحقیق خواهد آمد که دلالت آیهی نفر بر حجیت خبر قابل التزام و تأیید است و دلالتش بر اعبتار قول مجتهد هم به نحو قضیهی حقیقیه کامل است که اگر کسی برود و احکام را از ادلهی تفصیلیه فراگیرد، باید حذر صورت گیرد.