درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 119 سوره توبه درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه 119 سوره توبه: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ» ترجمه آیه واضح است ای کسانی که ایمان آورده اید تقوا را پیشه کنید و با صادقین باشید.

 

سه نکته آيه

سه تا نکته دارد این آیه: ایمان، تقوا، همراهی با صادقین. این سه نکته سرنوشت مومن را تعیین می کند. ایمان در درجه اول ایمان به خدا تا آخر ایمان به نبوت و ایمان به امامت. پس از ایمان با داشتن ایمان تقوا پیشه کنید تقوا پایبندی به واجبات و محرمات است. تقوایی را که گاهی در بحث های اخلاقی برمی خورید که به زهد یا پارسایی یا به ترک دنیا یا به ریاضت تطبیق می کنند آنها بحث اخلاقی است اما بحث تحقیقی و فقهی و تفسیری تقوا دو جمله است انجام واجبات و ترک محرمات. و این هم انجام واجبات و ترک محرمات باید براساس ایمان باشد. اگر کسی ایمان ندارد فرض کنید متاسفانه در بعضی از کشورهای اروپایی گفته می شود مثلا سوئد و بعضی جاها دروغ اصلا از بین مردم حذف شده یا دادگاه باز نمی شود ولی آن تقوا نیست. چون براساس ایمان نیست فرهنگ است فرهنگ انسانیت است یعنی یک مقدار از نظر علمی پیشرفته است از آن در آمده و با تقوا خودشان را تطبیق می کنند. ما تقوا را که دقت کنیم انجام زیبایی ها و ترک زشتی هاست. با دقت بسیار موشکافانه هر چیزی که واجب است زیباست و هر چیزی که حرام است زشت است. فطرتاً زشت است عملاً زشت است واقعا زشت است. مثال واضحش امانتداری که واجب است بعد از اخذ امانت چقدر زیباست. امام سجاد فرمود اگر شمشیری که پدرم را به قتل رسانده باشند امانت بدهند خیانت نمی کنم. و امانت اینقدر زیباست و اینقدر خوب است که واجب است. خیانت حرام است و زشت است. بنابراین تمامی واجبات یعنی زیبایی ها و تمام محرمات یعنی زشتی ها. زشتی ها یک زشتی هایی است که اول زشتی به روح آدم می آورد گناه روح آدم را کدر می کند خود آدم را در وضعیت بدی و سرگردانی قرار می دهد. زندگی آدم را هم به گرفتاری روبرو می کند خیانت و بی تقوایی این است. و بر عکس آن تقوا اگر بود شما ایمان به خدا دارید تقوا رعایت کنید کاری از دست تان می آید برای زندگی انجام بدهید اگر یک فرد فاسدی آمد شما را مورد اذیت و آزار قرار داد باور کنید به نحو معجزه آسا یک دفاعی از سوی خدای متعال برای شما صدور می گیرد. «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا»[1] کسی را بی گناه اذیت می کنند خودش خبر ندارد مومنی می رود از او دفاع می کند این در اثر آن مدیریت بالاست که «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا» بعد تقوا چه شرط دیگری دارد؟ شرط ابتدائی اش این بود که برخواسته از ایمان باشد و نکته تکمیلی اش این است که تقوایی «كُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ» بعضی ها در مسجد الحرام یک نمازهای طولانی می خوانند یا قرآن می خوانند خیلی طولانی و حفظ هم هستند و با قرائت خوب هم می خوانند ولی به دردش نمی خورد. خود امام سجاد می گوید که اگر کسی در حطیم که بین حجر و مقام ابراهیم شب را به قیام و صلاه و روز را به صیام به سر ببرد بدون ولایت ما سودی به دست نمی آورد بهره ای نمی گیرد. خب حالا معلوم شد که «كُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ» معنایش چه باشد.

 

مراجعه به تفاسیر

به تفسیر مراجعه کنیم کتاب تفسیر قمی که معتبرترین از تفاسیر پیروان اهل بیت است در تفسیر آیه 119 سوره توبه آنجا که می فرماید «اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ و هم آل محمد علیهم السلام»[2] تقوای شما وقتی نورانیت می گیرد و وقتی تاثیرگذار می شود که با اهل بیت باشید. بعد روایت دوم «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ هم الائمه علیهم السلام و هو معطوف علی قوله و بشر المومنین»[3] بودن با ائمه بشارت است یک مژده است که آدم را خدا توفیق بدهد با ائمه باشد. اما تفسیر شواهد التنزیل حسکانی که از تفاسیر معتبر ابنای عامه است که روایات متعددی را نقل می کند، هشت تا روایت نقل می کند که منظور از «وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ» کیانند. روایت اول را بخوانم «عن ابی صلاح عن ابن عباس فی هذه الآیه قال وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ کونوا مع علی و اصحاب علی».[4] روایت دوم که این روایت را مفضل بن صالح عن جابر، که جابر راوی مشترک است عن ابی جعفر و هو الباقر علیه السلام «وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ قال یعنی کونوا مع آل محمد علیهم السلام» این هشت تا روایت به همین مضمون در کتاب شواهد التنزیل آمده که یا اهل بیت آمده و یا علی و اصحابش. از لحاظ روایی دیدیم که مطلب تا کجاست.

 

با ائمه بودن یعنی چه و چگونه؟

حالا «وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ» با ائمه بودن یعنی چه و به چه صورت؟ یکی از نکته های همراه با اهل بیت بودن این است که گوش به فرمان اهل بیت و توسل به اهل بیت و ذکر مناقب و مصائب اهل بیت و استفاده از کلمات اهل بیت این «وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ» رضایت ما گره خورده باشد به رضایت اهل بیت و تمام هستی ما بشود کلام اهل بیت. بدانید آن فقیهی و آن عالم و آن روحانی که موفق شده است رمز موفقیتش ولایتش بوده. اگر ولایتش با مولی برقرار باشد رمز موفقیت دارد و بیمه دارد صدمه نمی خورد حتی کارهای مهمی هم انجام بدهد بیمه حبل الله است ریسمان خدا قطع نمی شود باریک هم می شود و بریده نمی شود. نفوذ در دلها، خانه بنشینید درس تان را بخوانید ولی ولایت تان محکم باشد در خانه تان می آیند. خود ولایت یک نوری است جذبش یک جذب قطعی است که یدرک و لا یوصف. از وصف بالا می زند و درک می شود. بعضی از علماء که دیده اید و شنیده اید مثلا همین مرحوم آیت الله بهاء الدینی که یک مقدار حقیر در حد محدودی با ایشان زیارت داشته ام ایشان یک مجتهدی بود یک خصوصیت داشت و آن این بود که در امور زندگی درس را کار اصلی قرار می داد. کل روابط اجتماعی حتی روابط خانوادگی را برایش اعتبار قائل نبود حتی گفته می شود که در سنین جوانی که در فیضیه درس می خواند مادرش بعد از دو سه هفته می امد در فیضیه که بچه اش را ببیند. آدم تا درس را در صدر جدول قرار ندهد موفق نمی شود. ارتباط اندکش هم مفید است ولی اصلی اش آن است. ایشان یک نکته داشت ولایتش به اهل بیت در حدی بود که گویا در فیضیه یک پناهنده ای در حرم حضرت معصومه در عمل خودش را اعلام می کرد و شد آقای بهاء الدینی. یک حکایتی را نقل مضمون بکنم مرحوم شهید صیاد شیرازی که مشهدی است هرچند اسمش شیرازی است ایشان یک ارتشی زمان شاه بود ولی ولایتش درست بود در کنار امام رضا بوده و آنجا به دنیا آمده بود. این ولایتش ادامه داشت تا در ایام درگیری و خطرناک ایام جنگ ارتباط را با آقای بهاء الدینی حفظ می کرد. یک وقتی یکی از دوستانش می گوید که ایام مسافرت و جنگ و درگیری و حساس شب آمدیم قم، که برویم جمکران ظاهرا خود شهید صیاد گفته بودید که صبر کنید تا یک ساعت به نماز صبح بشود برویم زیارت آقای بهاء الدینی، همکارش گفت که یک ساعت به صبح اذیت است برای مردم گفت نه، یک ساعت به صبح سحر آقا بیدار است وقت زمزمه اش است. گفت نشستیم و حرم و جمکران تا شد یک ساعت تقریبی به نماز صبح رفتیم کوچه که رسیدیم همان چهارراه سجادیه رسیدیم تا در منزل ایشان رسیدیم دیدیم چراغ اتاقش روشن است تا دم درش رسیدیم در را باز کرد خودش آمد سلام و علیک، گفتیم آقا شما از کجا خبر شدید؟ گفت همان خدایی که به دل شما انداخت ک من این ساعت بیدار هستم به دل هم می اندازد که شما آمدید. بعد تقاضا و درخواست گفت بگو شهادت ما در چه وضعیتی است؟ گفت شما در این جنگ به شهادت نمی رسی ولی بعد از جنگ به شهادت می رسی در یک وضعیتی شهید می شوی که توان دفاع از خودت نداری. که ایشان تروریست های منافقین تا در ماشین را باز کرد که به شهادت رسید که توان دفاع از خودش را نداشت. چه بود؟ آقای بهاء الدینی نه امام بود و نه معصوم بود یک نکته داشت که عرفان برای انسان عادی کی میسر می شود؟ که با عارف اصلی ارتباط برقرار کند، عارف اصلی در این عصر یک نفر است فقط بقیه الله الاعظم است. اگر کسی بخواهد یک عرفان نسبی برای خودش به دست بیاورد به طور طبیعی با عارف حقیقی باید خودش را وصل کند. آقای بهاء الدینی که عارف اعلام می شد به خاطر این بود که ولایتش درست بود آن با امام سجاد چه ارتباطی داشت. از امام سجاد که ایام متعلق به امام سجاد است یک روایت را بخوانم بعد اوصاف حضرت سجاد را هم با شعر فرزدق بگویم امام سجاد سلام الله تعالی علیه می فرماید: «مجالسه الصالحین داعیه الی الصلاح» سعی کنید با نیکان و خوبان بنشینید که آدم را به سوی صلاح و خوبی دعوت می کند. که همنشینی اثری دارد. «و اداب العلماء زیاده فی العقل» آداب علماء ما می دانیم آداب علماء چیه، و آداب علماء زیادت در عقل است. نجف که بود پنجشنبه و جمعه ای بود و مراجع می نشستند در دفترشان طلبه ها آزاد می رفتند کنارشان آن ادب را می دید و آن اخلاق را می دید. امام خمینی که نجف آمده بود هر طلبه ای که وارد می شد مستقیما یکسان و به شکل یک مساکم الله. شهید صدر به قول عربی ها امام صدر قدس الله نفسه الزکیه در دفترش که بودیم هر طلبه ای که وارد می شد تمام قد بلند می شد و برای یک کسی دیدیم که معمم بود اما طلبه نبود آنجا می گفتیم مقبره خوان، دیدم وارد شد آقا سر راهش بلند نشد من وارد شدم تمام قد سر راهم بلند شد. «اداب العلماء زیاده فی العقل» این زیاده در عقل یعنی این ادب را که رعایت کردیم عقل آدم و درک آدم را بیشتر می کند که زندگی یک راه و رسمی دارد و بعد «و طاعه ولاه الامر تمام العز» عزت مومنین از کجاست؟ از اطاعت ولات امر است و از اطاعت ولی الله الاعظم است. این می شود ارتباط با اهل بیت. و اگر ارتباط با اهل بیت برقرار باشد تمام سرمایه موفقیت و تمام سرمایه کمال به دست ما آمده است. ان شاء‌الله در ایامی که پیش رو داریم سعی کنیم با امام سجاد ارتباط مان را بیشتر کنیم که امام سجاد همه ائمه این طوری هستند ولی یک خصوصیتی دارد خیلی برای مراجعه کنندگان شان بهاء می دهد آقاست امام سجاد. «هذا الذی تعرف البطحاء وطاته، و البیت یعرفه و الحل و الحرم، هذا ابن خیر عباد الله کلهم، هذا التقی النقی الطاهر العلم، هذا ابن فاطمه ان کنت جاهله، بجده انبیاء‌الله قد ختم، و لیس قولک» رد بر آن پلید بود که وارد شد امام سجاد در حرم است و مردم اطرافش را گرفته اند، ملک بن مروان وارد شد دید کسی به او اعتناء نمی کند همه در اطراف امام سجادند یک توهینی کرد گفت «من هذا» این کیه دیگر؟ فرزدق گفت «و لیس قولک من هذا بظاهره، العرف تعرف من انکرت و العجم» الهی به امام سجاد گناهان ما را ببخش و بیامرز و توفیق عبودیت عنایت فرما.


[1] حج/سوره22، آیه38.
[2] تفسیر قمی، علی بن ابراهیم القمی، ج1، ص307.
[3] تفسیر قمی، علی بن ابراهیم القمی، ج1، ص307.
[4] شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج1، ص342.