درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

96/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وجوب نیت در وضو

معنای نیت را شرح دادیم. رسیدیم به ادله وجوب نیت که نیت در وضو واجب است. اولین دلیلی که از سوی فقهاء برای وجوب نیت مورد استناد قرار گرفته است آیه پنجم سوره بینه است، «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» در این آیه مطلوب این است که خدای متعال می فرماید عباد و متکلمین امر نشده اند مگر برای اینکه عبادت کنند خدا را از سر اخلاص. کلمات این آیه به شکل حصر است و دلالتش بر مطلوب موکد و واضح که امر تنها برای این است که مامور خدا را عبادت کند با اخلاص. و در بحث نیت می گوییم که اخلاص همان نیت است بنابراین عبادت و نیت یک مطلوب قطعی شرعی است که شبهه ای در آن وجود ندارد. این مقدار را از ما از ظاهر آیه فهمیدیم

 

مراجعه به تفاسیر

اما به تفسیر مراجعه کنیم درکتاب تبیان شیخ می فرماید: «و قوله و ما امروا الا لیعبدوا الله، و فی الآیه دلاله علی وجوب النیه فی الطهاره لانه بین تعالی انه امرهم بالعباده علی الاخلاص و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین و لا یمکن ذلک الا بالنیه و القربه» این کلی بود، در طهارت می فرماید: «و الطهاره عباده لقوله صلی الله علیه وآله و سلم الوضو شرط الایمان» وضو عبادت است برای اینکه در روایت از پیامبر آمده است که وضو جزء ایمان است «و ما هو شرط الایمان لا یکون الا عباده»[1] و چیزی که جزء‌ایمان است جز عبادت چیز دیگری نیست. با این روایت وضو جزء عبادت و مورد نیت باید باشد یعنی بدون نیت وضو درست نیست. یک سوالی ممکن است بکنید اینجا که شیخ طوسی قدس الله نفسه الزکیه فرمود که «لقوله علیه السلام الوضو شرط الایمان» این سندش کجاست، بروید وسائل الشیعه را مطالعه کنید یا جامع احادیث شیعه را مطالعه کنید یا بحار را مطالعه کنید شاید پیدا بشود،‌ این است؟ این یک اشتباه فاحشی است که روایتی را که شیخ نقل می کند در کتب خودش آن مصدر اصلی است. وسائل و جوامع روایی دیگر حتی جوامع معتبری روایی اربعه کافی و تهذیب و من لا یحضر و استبصار کل این جوامع روایی از بیان مشایخ قدماء آمده است اصلش را مشایخ قدماء‌ و شیخ طوسی مثلا گفته تا ما گرفتیم و جامع روایی شده. روایتی که آنجا ببینیم بهترین مدرک و مصدر برای روایت آن روایتی است که در کتب شیخ طوسی به بیان خود شیخ طوسی آمده باشد. و بعد هم تعبیر هم فرق می کند تعبیر احیانا «رُوِیَ» هست و احیانا «رَوی» و بعضی از موارد هم به طور مسلم می فرماید «لقوله» که یعنی این قول پیش شیخ ثابت شده است در اینکه این قول قول پیامبر است پیش خود شیخ ثابت است یعنی اعتقاد دارد که این قول قول پیامبر است. بنابراین این حدیث هم براساس مکانت وجایگاه شیخ حدیث معتبر واستدلال تمام و متن هم خیلی روان و کامل بود. اگر خواستید در مرحله اجتهاد یک دلیل اصلی برای اشتراط وضو به نیت از قرآن بیاورید همین ایه با این مصدر. مطلب تا اینجا تمام و دلالتش بر وضو به اضافه کلام شیخ تمام است.

 

سوال:

پاسخ: در آیه می فرماید: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ» که مخلصین حال است و یعبدوا عمل است عمل عبادی در حال اخلاص باشد. حال و ذوالحال با هم گره خورده است عبادتی که حالت اخلاص داشته باشد و الا عبادت غیر اخلاص عبادت نیست. پس از این شیخ هم فرمود عبادت از این آیه استفاده می شود که در طهارت نیت شرط است چون که گفته شده است عمل را از سر اخلاص انجام بدهید و اخلاص همان نیت است آنگاه وضو که یکی از مصادیق عبادت هست با حدیث معتبری که شیخ فرمودند وضو از عبادات است و همه عبادات مشروط به نیت است این مطلب از حیث استدلال تا اینجا تمام است.

 

محقق حلی و علامه و شهید

اما علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «النیه واجبه فی الوضو لقوله تعالی وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ»[2] می فرماید آیه دلالت دارد بر اینکه عبادت به طور کل از سر اخلاص باشد و اخلاص هم بدون نیت نمی شود. نیت عمل لوجه الله همان اخلاص است و اخلاص همان قصد عمل خالصا لوجه الله است. از بس دلالت آیه را واضح می دانند دیگر شرح نمی دهند. مورد چهار شهید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید:‌ «النیه واجبه فی کل عباده و الوضو عباده» که عبادت متقوم به نیت است. بعد می فرماید: «لقوله تعالی وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» در نتیجه این استدلال شهید می فرماید: نیت در کل عبادت شرط است و در مورد وضو که عبادت است و نیت شرط است و دلیل این شرط آیه «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ». چهار نفر صاحب نظری که شیخ و محقق و علامه و شهید درباره برداشت این آیه گفتیم.

 

نِظر شیخ انصاری که آیه دلالت بر وجوب نیت ندارد

اما شیخ انصاری قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «اشتهر الاستدلال لاثبات النیه فی الوضو بهذه الآیه وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» ولیکن می فرماید تحقیق این است که این آيه در جهت بیان اخلاص است در برابر شرک که می گوید عبادت باید مخلصانه باشد برای مومنان در مقابل آنچه که مشرکان عبادت هایی داشتند و دارند البته که آلوده به شرک است بتی را و صنمی را یا مثل بعضی از وهابی ها ملک و سلطان شان را جزء اصنام خودشان می دانند و مشرک اند. عبادت فقط برای خدا باشد شریکی نباشد و دو تا قرینه هم دارد که دلالتش در این جهت است نه در جهت اینکه در عبادت نیت شرط است این آيه جهت دارد. جهتش رد بر مشرک و اشراک و تعیین بر مخلص و اخلاص است. بعد از که آیه جهت دار بود نمی توانیم برای اثبات نیت از این ایه استفاده کنیم و قرینه هم داریم قرینه اول این است که قبل از این آیه مشرکین و شرک مطرح شده پس از آن براساس تنسیق اخلاص مطرح شده است یعنی بیان دو عنوان متضاد. و قرینه دوم این است که در انتهای همین آیه آمده است که ایتاء زکات و اقامه صلاه، آیه این بود «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ» این نماز را که می خوانند زکاتی که می دهند اینها را از سر اخلاص انجام بدهند مشرکانه نیست فقط لوجه الله انجام می دهند. معلوم می شود که دلالتی بر نیتی که ما در نظر می گیریم نداشته باشد حتی می فرماید: شبهه ای نیست که این آیه در مقام بیان اخلاص ضد اشراک است.[3] این فرمایش شیخ انصاری است.

 

نظر فقیه همدانی در مورد آیه

در ادامه فقیه همدانی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: این آیه بر همان منوالی که شیخ انصاری فرمودند، فقیه همدانی به بیان شیخ انصاری خیلی توجه دارد، تقریبا همان بیان شیخ انصاری را آغاز می کند که این آیه در مقام بیان توحید است توحید با اخلاص صورت می گیرد و در مقام رد اشراک و شرک است. و بعد می فرماید: اگر ما از این هم اغماض بکنیم باز هم این آیه دلالتش کامل نیست. برای اینکه در این آیه «لیعبدون» براساس اقتضاءات قواعد ادب و بلاغت لامی که در «لیعبدون» آمده است ظهور در غایت و غرض دارد. معنا این می شود که مردم و عباد امر شده اند خالی از دستور نیستند و آزاد نیستند تکلیف دارند امر شده اند تا به عبودیت برسند که غایه القصوی است به این هدف آفریده شده اند و پس از آنکه غرض عبودیت باشد که غرض اصلی و واقعی است و آیه قرآن هم به این مطلب اشاره دارد روی این اساس دلالتی بر مطلوب شما ندارد که از این آیه وجوب نیت را استفاده کنیم.[4]

 

نظر سید الخوئی

در نهایت رای و نظر سیدنا الاستاد: ایشان می فرماید: دلالت این آیه بر مطلوبی که مطرح شده است که اثبات نیت برای عبادت باشد منوط به این است که کلمه «لام» در «لیعبدون» به معنی باء باشد که در بعضی جاها ممکن است این جا به جا صورت بگیرد. اگر به معنای باء‌ باشد متعلق امر عبادت می شود. امر شده اند به عبادت و با این مطلب ثابت می شود. ولیکن این خلاص ظاهر قرآن است در متن آمده است «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا» با لام آمده اگر غایت باشد مطلبی که مورد نظر هست اثبات نمی شود. برای اینکه امر یک عمل جداست و مغیاست عبودیت یک عمل جدا و غایت است کل تکالیف برای رسیدن به عبودیت جعل و لطف شده است. لذا در آیه قرآن می فرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»[5] که تایید می کند عبادت غایت است و ربط به اثبات نیت در عبادت ندارد. می فرماید اگر تنزل کنیم، که ما در اصطلاحات «لو تنزلنا و تامل» هر کدام وجهی دارد وجه تامل معروف است و وجه تنزل غیر معروف است ولی تامل هم وجه دارد و تنزل هم وجه دارد. وجه تنزلی که اینجا دیده می شود برداشت و تلقی فقهاء که در بحث فقه و اصول فهم فقهاء وجهی دارد چون فهم خبرگان است و اعتبار دارد آن هم شیخ با آن تحقیق و توضیح. ولی بعد می فرماید: «لو تنزلنا» این آیه دلالت بر توحید دارد نفی شرک می کند. در صورتی که دلالت بر توحید دارد و نفی شرک می کند در این صورت مدعایی که ما داریم اثبات نیت در مورد عبادت باشد از این آیه استفاده نمی شود.

 

جمع بندی و تحقیق

در مرحله جمع بندی که مسلک ما این است که رد بر آراء نمی کنیم فهم آراء و توجیه آراء عند الاختلاف مسلک ماست می گوییم هر دو نظر درست است هم رای قدماء‌ درست است و رای متاخرین از شیخ انصاری تا سیدنا الاستاد هم درست است. اما یک نکته تحقیقی هست اضافه کنید که دلالت ها مخصوصا دلالت آیات می تواند چند منظوره باشد چند شعبه باشد در آیات قران اصلا این سبک است که قرآن می گویید بطون دارد معنایش این است که چند منظوره یا چند شعبه ای و می شود بطون. بنابراین از این آیه می توان همان طوری که توحید را استفاده کرد و ضد شرک درست است و استفاده می شود ولی آن استفاده نفی نمی کند که نیت هم از این آیه استفاده بشود. لذا هم جهتی دارد که اخلاص را اعلام می کند و توحید را و هم اگر بگوییم ظهور ندارد حداقل در ضمن توحید و اخلاص نیت قطعا هست. فقیه همدانی یک شاهد جمع گفته است می فرماید: در این آیه هرچند غرض عبودیت باشد یا توحید هم باشد ولیکن پس از که عبادت مقید شد به اخلاص و غرضش آن شد انجام آن عبادت بدون آن قید اتیان ماموربه نخواهد بود. بنابراین عبادت بدون اخلاص و بدون نیت مجزی نخواهد بود علی الاقل شک در اجزاء می شود که شک در اجزاء‌ مساوی با عدم اجزاء‌است. با توجه به این نکته اعلام یک مطلب آن هم در آیه قرآن نفی مطلب دیگر نمی کند که شرحش را دادیم. پس می توانیم بگوییم توحید و عبودیت استفاده می شود و هم نیت در ضمن عبودیت قطعا مورد توجه هست چون عبادت است «یعبدوا» است و اخلاص هم نیت است از کلمه «یعبدون» و اخلاص نیتی که ما می گوییم خالصا لوجه الله باشد بدون هیچ شبهه استفاده می شود و الله هو العالم.


[1] التبیان، الشیخ الطوسی، ج10، ص390.
[2] کتاب تذکره الفقهاء، العلامه الحلی، جلد 1، ص139.
[3] کتاب الطهاره، الشیخ الانصاری، ج2، ص11.
[4] مصباح الفقیه، آقا رضا الهمدانی، ج2، ص138.
[5] ذاریات/سوره51، آیه56.