درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله 48 از ابواب وضو

مسئله 48: سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: «فی غیر الوسواسی اذا بالغ فی امرار یده علی الیسری لزیاده الیقین لا بأس به» می فرماید: آدمی که وسواسی نیست اگر توجه زیادی نسبت به جریان آب روی دست راست خودش انجام بدهد در این صورت هدفش هم حصول یقین باشد اشکالی ندارد. «ما دام یصدق علیه انه غسل واحد نعم بعد الیقین اذا صبّ علیها ماء خارجیا یشکل» اگر بعد از که یقین پیدا کرده است که دست چپش مثلا به آب وضو شستشو شد و حد واجب انجام شد آنگاه اگر آب از بیرون بریزد مشکل است. برای اینکه آب جدید به حساب می آید «و ان کان الغرض منه زیاده الیقین» هرچند منظورش این باشد که یقین حاصل شده است اما یقین اضافه بشود. این اشکال دارد. اشکالش از دو جهت است: از جهت اینکه آب جدید استفاده می کند و از جهت دیگر اگر کسی بر یقین موجود یقین دیگری را بطلبد یعنی یقین بر یقین را طالب باشد این حالت حالت وسواسی است. «و ان کان الغرض منه زیاده الیقین» همین وسواسی ها ممکن است ابتداء در جهت زیادتی یقین باشد در نهایت اصلا به دنبال یقین می رود و یقین هم به دستش نمی آید. چرا اشکال دارد این کار؟ «لعده فی العرف غسله اخری» برای اینکه این آب جدید ریختن روی دست برای زیادی یقین پس از حصول یقین غسل جدید و یک شستشوی دیگری به حساب می آید. «و اذا کان غسله للیسری باجراء الماء من الابریق مثلا و زاد علی مقدار الحاجه مع الاتصال لا یضرّ ما دام یعدّ غسله واحده»[1] می فرماید اگر کسی با آفتابه یا با آب لوله کشی شده وضو بگیرد یعنی دستش را زیر شیر قرار بدهد یا زیر لوله آفتابه در این صورت می فرماید: اگر از حد متعارف خارج نشود و غسله واحده یک نوبت شستن به حساب بیاید اشکال ندارد. اما اگر آب زیاد باشد اتصال هم داشته باشد بعد از که یک غسله صدق کرد ادامه بدهد و دست را زیر شیر آب قرار بدهد که در عرف یک شستن به حساب نیاید اشکال دارد. بنابراین در بحث وضو اشارت هایی که به عمل آمد و در این قسمت هم اشاره ای است که وضو باید بدون استعانت از غیر انجام بگیرد. و خود فرد برای انجام وضو از آب استفاده کند که بهترین وجه اش همان کف پر از آب روی دست و صورتش بریزد. اما اگر کسی دستش را زیر شیر آب قرار بدهد آیا این قرار دادن زیر شیر آب درست مثل همان صورتی است که بگوییم خود مکلف مباشرت دارد یعنی با آب خودش می شورد یا آبی که وصل شده است دیگر آن وصل آب به توسط آن دستگاه لوله کشی که می آید مستقیما در اختیار مکلف نیست. سید ظاهر کلامش آفتابه را مثال می زند که آفتابه ممکن است جزء کاری باشد که در اختیار خود مکلف است. اما شیر آب که باز بشود کسی دستش را ببرد زیر شیر آب اصل قاعده این بود که آبی که ریخته می شود توسط فعل اختیاری مکلف باشد. آب شیر عرفا فعل تحت اختیار مکلف به حساب نمی آید حداقل مورد شک و شبهه قرار می گیرد.

 

سوال:

پاسخ: اگر کسی شیر را باز گذاشت دستش را برد زیر شیر آب بعد دستش این طرف آورد و شستشو کرد خود آن شیر آب که الان وصل شده در دست شماست؟ نه، بستن و باز کردنش در دست شماست. خود عمل وضو باید فعل اختیاری مکلف باشد یعنی مباشرتاً خود مکلف آن عمل را انجام بدهد. لذا استعانت از غیر، یک فردی مثلا استخدام شماست آفتابه را می دهید دستش می گویید بریز، این در شرائط اختیاری و حالت اختیاری جایز نیست. استعانت از غیر وجهی ندارد. دلیلی اصلی اش این است که فعل وضو فعل مکلف است و فعل مکلف موضوع حکم است. موضوع حکم فقهی فعل مکلف است و منظور از فعل مکلف فعل اختیاری مکلف است. آن دستی که با اختیار آب را بگیرد فعل مکلف است آب درست است مقدماتش در اختیار شما بوده ولی الان خودش یک جریانی دارد که نمی گوید فعل شماست. حداقل شک می کنیم، در صورت شک در فعل مکلف بودن اولاً فعل مکلف بودن و نبودن جزء وجدانیات است و اگر شک بکنیم به صحت استناد مراجعه کنیم. جریان آب از لوله فعل مکلف است؟ بعید می دانم که مستند بشود به فعل مکلف، شیر را باز کرده، باز کردنش فعل مکلف است نه جریان. اولا فعل مکلف باید صحت استناد به مکلف، اینجا صحت استنادش ثابت نیست. و ثانیا اگر شک کردیم شک در تحقق فعل مکلف مساوی با عدم تحقق آن است. قانون ما این بود که هر موضوعی که دارای اثر شرعی باشد وجود محرَز آن مورد ترتیب اثر قرار می گیرد نه وجود مشکوک آن که شک در متعلق و شک در موضوع مساوی با عدم تحقق آن است. این مطلب تا اینجا گفته شد. بنابراین احتیاط وجوبی این است که وضو به صورتی باید انجام بگیرد که خود مکلف با دست خودش یا کف را پر آب کند یا ظرف کوچکی پر آب کند و به محل و موضع وضو بریزد. اگر زیر شیر قرار بدهد خالی از اشکال نیست و خلاف احتیاط. بنابراین قدر متیقن همان است که فعل مکلف احراز بشود و قدر متیقن در عبادت منتهی به قدر متعین می شود.

 

سوال:

پاسخ: دلیل عدم استعانت از غیر خود عمل و فعل مکلف متعلق حکم است، حکم شرعی متعلقی دارد و متعلق حکم شرعی فعل خود مکلف است، غیر فعل غیر می شود نه فعل مکلف. اما سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: اگر در افعال وضو شک به وجود بیاید چه می شود؟ در عبادات و شک در اجزاء و افعال دو جا بحث مشکلی دارد: یکی شک در سجده است که یک سجده را خوانده ایم یا دو سجده شده، این هم از لحاظ احکام و هم از لحاظ قواعد بحث دارد. یکی هم درباره افعال وضو، دست چپ تان را می شویید یک مرتبه می گویید این دست راست تان آرنج تان هم زیر آب رفت یا نرفت، آب آمد تا سر انگشتان تان جاری شد یا نشد. سیدنا الاستاد می فرماید اگر درباره افعال وضو شک صورت بگیرد مثلا رسیدید به دست چپ تان شک بکنید که دست راست درست شستشو شد یا نشد. و همین طور اگر رسیدید به مسح پایتان شک کنید که مسح سرتان درست انجام شد یا نشد. اینها چه حکمی دارد؟ اصول و قواعدی که در مورد شک در افعال وضو جاری می شود از این قرار است: اصلی که درباره شک در افعال وضو جاری می شود عبارت است از استصحاب و اشتغال. هر دو اصل جاری می شود. پس نتیجه این می شود که شک کردید دست راست تان را درست شستید یا نه برگردید دست راست تان را از اول بشویید. و همین طور اگر در مسح شک کردید، در هر فعلی از افعال وضو شک کردید مشغول آن فعل بعدی هم شده باشید باید برگردید. در افعال وضو این قاعده استثنائی است، استصحاب و قاعده اشتغال. می فرماید: اگر چنانچه در این مورد شبهه ای به وجود بیاید شبهه استعمال آب جدید، که اگر قبلاً شسته شده باشد آب وضو همان بوده، آب تازه ای که الان شک می کنید می ریزید آب جدید است وضو حساس است آب جدید استفاده بشود بدنه وضو را بهم می زند. این شک را چطوری رفع کنیم؟ آیا این وضوئی که برگشتیم عضو قبلی را مجددا شستشو کردیم آب جدید در آن بود یا حقیقتاً آب وضو است، شک در صحت می کنیم و شک در صحت مشکل دار است و گفته می شود که حکم به بطلان صادر بشود وضو مجددا انجام بگیرد. سیدنا الاستاد مطلبی دارد که می فرمایند: صحیح آن است که استصحاب و قاعده اشتغال صحت درست نمی کند، قاعده اشتغال می گوید برگرد عمل قبلی را انجام بده، استصحاب می گوید وجود را نسبت به عضو قبلی باقی است اما الان آب جدید آمده بطلان آورده یک آب جدید نبوده محکوم به صحت است این آثار را استصحاب و اشتغال اعلام نمی کند. نتیجتاً مسئله مورد شک و تردید قرار می گیرد که این وضو درست است یا درست نیست. تحقیق و صحیح این است که سید می فرماید: این وضو صحیح است به جهت دو دلیل: دلیل اول ما استصحابی که برای ما اعلام کرد باید عضوی که شک در انجام آن دارید مجددا انجام بدهید این استصحاب مفید حکم ظاهری است و ما موظفیم که در اعمال مان طبق حکم ظاهری عمل کنیم. براساس این حکم ظاهری آن آبی که استفاده می شود آب وضو خواهد بود نه آب جدید. این وجه اول، اما وجه دوم این است که درباره وضو ما دستور جداگانه داریم نص خاص داریم که به ما فرموده است هر عضو از اعضای وضو که مورد شک قرار بگیرد جا برای قاعده تجاوز وجود ندارد. قاعده تجاوز در افعال وضو به وسیله نص خاص تخصیص خورده است. هر کجا هر فعلی از افعال وضو که مورد شک قرار بگیرد باید برگردید و آن را انجام بدهید. نص دین صحیحه زراره محمد بن الحسن عن المفید عن احمد بن محمد عن ابیه، شیخ طوسی از استاد خودش شیخ مفید و شیخ مفید از شیخ خودش احمد بن محمد که اشعری است، احمد بن محمد عن ابیه که محمد بن عیسی اشعری است عن احمد بن ادریس و سعد بن عبدالله قمی عن احمد بن محمد عن الحسین بن سعید عن حماد عن حریز عن زراره، یک سند تا احمد بن ادریس بود سند دوم از سعد بن عبدالله قمی شروع شد. با دو تا سند که هر دو سند صحیح است از حریز بن عبدالله عن زراره، عن ابی جعفر علیه السلام «قال اذا کنت» سند اصلی ما درباره افعال وضو همین صحیحه است. «اذا کنت قاعدا علی وضوئک فلم تدر أغسلت ذراعیک أم لا فاعد علیهما حتی» از شستن ذراعین علی الظاهر آمده بیرون ولی هنوز مسح و مکان وضو را ترک نکرده و مسح را هم انجام نداده، «فاعد علیهما و علی جمیع ما شککت فیه أنک لم تغسله أو تمسحهه مما سمّی الله ما دمت فی حال الوضو» تا وقتی که در حالت وضو هستید هر فعل قبلی را که شک کردید برگردید. دلالت هم صریح و سند هم صحیح، «فاذا قمت من الوضو و فرغت منه و قد صرت فی حال اخری فی الصلاه أو فی غیرها فشککت فی بعض ما سمّی الله مما اوجب الله علیک فیه وضوئه لا شئ علیک فیه»[2] بعد می فرماید: اگر از وضو فارغ شدید بعد از فراغ شک کردید دیگر اعتناء نکنید.[3] لذا اشاره شد که درباره وضو قاعده فراغ جاری است و اما قاعده تجاوز به وسیله نص خاص جاری نمی شود هرچند گفته شده است که قاعده تجاوز که معیار دارد تجاوز از محل معنایش این است که گذشته را حمل بر صحت کنید و نصوص هم در آن رابطه به اندازه کافی از لحاظ صحت سند و صراحت در دلالت در اختیار داریم. در جواب این شبهه ذهنی گفته می شود که وضو هرچند دارای اجزاء هست اما در حقیقت عمل واحد است هرچند جزء دارد ولی جزء از اجزائی نیست که هر کدام مستقل یک عملی به حساب بیاید. از این جهت وضو چون عمل واحدی است دیگر قاعده تجاوز زمینه ندارد. این یک توجیهی است که گفته شده است به عنوان موید ولی ما دأب مان یا بحث فقهی مان یا حرکت علمی فقه براساس نصوص است. نص معتبر که داشتیم آن مدرک و مصدر است. نیاز به این توجیهاتی نداریم، اگر برویم به توجیه نقض می شود به صلاه، که صلاه هم عمل واحدی است. بنابراین درباره وضو فقط استثناء شده است. نتیجه در این بحثی که گفته شد اگر احتمال بدهیم که آب مجدد آب جدیدی روی دست رسیده باشد و به صحت وضو و مسح اشکال ایجاد کند به توسط این نص خاص آن اشکال رفع می شود. چون این نص خاص دستور داده است که وضو این جوری است، شک بکنید باید برگردید و اعاده کنید یعنی آن اعاده در حقیقت خود وضوی اصلی است. جا برای شک و شبهه وجود ندارد. اما اگر بعد از وضو بشود قاعده فراغ جاری است. چنانکه شیخ مفید قدس الله نفسه الزکیه می فرماید: افعال وضو که مورد شبهه قرار بگیرد می فرماید اگر کسی شک بکند بعد از فراغ از وضو دیگر اعتناء نمی کند وضو حمل بر صحت می شود.[4] همین که دست تان را گذاشتید برای مسح کردن روی پای چپ مسح انجام شد و وضو فراغ حاصل شده است. فراغ از وضو یک شرط اضافه دارد، مسح پای چپ که تمام شده فراغ نیست، از جایتان باید به جای دیگر منتقل بشوید. این شرط را در نص آورده و شیخ مفید هم به این اشاره می کند. پس تجاوز در افعال وضو که اصلا جا ندارد فراغ هم یک شرط اضافی دارد حالت وضو را تغییر بدهید. نشسته بودید وضو می گرفتید پایتان را مسح کردید اگر ایستادید مشغول راه رفتن شدید شک کردید قاعده فراغ جاری است. «فاذا قمت من الوضو و فرغت منه و قد صرت فی حال أخری» در یک حالت دیگری قرار گرفتید، فراغش هم هر فراغی نیست که با مسح پای چپ فراغ حاصل شده باشد. با توجه به این نکته سرنوشت شک درباره وضو معلوم شد ان شاء الله بحث بعدی ما شروط وضو که نکات تحقیقی و ظریفی دارد بحث کنیم ان شاء الله.


[1] العروه الوثقی، السید محمد کاظم الطباطبائی الیزدی، ج1، ص168.
[2] وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج1، ص330، ابواب وضو، ب42، ح1، ط اسلامیه.
[3] التنقیح فی شرح العروه الوثقی، السید ابوالقاسم الخوئی، ج5، ص296.
[4] المقنعه، الشیخ المفید، ص49.