درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

95/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 180 سوره اعراف درباره ولایت امیرالمومنین و اهل بیت

آیه 180 سوره اعراف: قال الله تعالی: «وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَآئِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ».

 

ترجمه و نکات

این آیه جزء آیات محکمات است و ترجمه اش واضح است که تفسیرش را باید به نصوص مراجعه کرد. می فرماید برای خدای متعال هست اسماء حسنی، خدا را بخوانید به وسیله آن اسماء و کنار بگذارید آنهایی که ملحدند درباره اسماء خدا که می گویند واسطه نیاورید، زود جزای عمل شان را داده می شود. این مطالب زیادی دارد که محور اصلی اسماء حسنی است و نکته دیگری که در این آیه دیده می شود این است که اسماء حسنی که معرفی بشود و شناسایی بشود که چه چیزهاست پس از آن خدا را بخوانیم یعنی دعا کنیم از خدا کمک بخواهیم به وسیله این اسماء، اینها را وسیله قرار بدهیم. و گویا این آیه الان این عصر موجود ما را برای ما بازگو می کند. آنهایی که ملحدند درباره اسماء خدا آنها دیگر ترکش کنید به عبارت دیگر گویا بیانی است برای ما امروز، اشکالات آنها را ارزشی قائل نشوید که می گویند واسطه نمی خواهد وسیله نمی خواهد به خود خدا مستقیم مراجعه کنید و دعا کنید، واسطه اگر بیاورید شرک است. اینها درباره اسمای الهی اینها ملحد شدند و منکر اسمای الهی هستند و می بینند جزای خودشان را. این را بدانید شما الان جوانید مطمئنا داعشی ها و دشمنان شیعه شکست می خورند، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. اینهایی که دشمنان شیعه امیرالمومنین هستند به عنوان شیعه امیرالمومنین کمر بسته اند اینها شکست می خورند الان هم آثار شکست شان کم کم پیداست، قطعا شکست می خورند. «سیجزون» در دنیا و آخرت.

 

مراجعه به روایات و تفاسیر

این اسمای حسنی چی باشد؟ ما که نمی توانیم بفهمیم باید مراجعه کنیم به روایات. در اصول کافی روایت معاویه بن عمار عن ابی عبدالله علیه السلام «فی قول الله عزوجل و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها نحن و الله الاسماء الحسنی التی لا یقبل الله من العباد عملاً الا بمعرفتنا». خداوند عمل بندگانش را قبول نمی کند مگر به وسیله معرفت ما. کسی که به معرفت به اهل بیت ندارد در قبولی اعمال به رویشان بسته است. خداوند این نعمت معرفت مولی را بر ما مزید و مضاعف گرداند.

 

اسمای حسنی چیست؟

اسماء حسنی یعنی امیرالمومنین تا حضرت بقیه الله الاعظم و البته وجود مقدس رسول الله الاعظم صلی الله علیه و آله و سلم که در اصل و محور و روح برنامه است. اسماء حسنی است. در تفسیر قمی آمده است منظور از اسمای حسنای خدا رحمن و رحیم است. جمع بین این دو معنا چه می شود؟ یک جوابش این است که آیه قرآن بطون دارد چندین معنا دارد اسمای حسنی آن هم هست این هم هست. اما جمع درستش این است که رحمان و رحیم با اضافه اسم می شود بسم الله الرحمن الرحیم. که قرینه ای که داریم اسمای حسنی سوال این است که اسمای حسنی اسم اعظم است یا غیر اسم اعظم است؟ اسماء حسنی بسم الله الرحمن الرحیم است. حدیث دیگری هم داریم که بسم الله الرحمن الرحیم نزدیک بودنش به اسم اعظم مثل سیاهی و سفیدی چشم است که با هم وصل است. نکته اصلی می توانیم اعلام بکنیم «وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَآئِهِ» آنهایی که ملحد و منکر اسمای خدا هستند به آنها کار نداریم. ما به نصوص و اقوال ائمه مراجعه می کنیم. ملحدین منکرند. اما می گوییم با استفاده از مجموع اسم اعظم و اسمای حسنی و ترجمه تطبیق به رحمان و رحیم و تطبیق به اسمای ائمه این می شود که چهارده معصوم بسم الله الرحمن الرحیم است و بسم الله الرحمن الرحیم چهارده معصوم است. شاهد جمع هم داریم کتاب تفسیر مرحوم آشیخ محمد حسین اصفهانی در مقدمه تفسیر ایشان آمده که این حدیث مشهور را نقل می کند که امیرالمومنین فرمود بای بسم الله الرحمن الرحیم رسول الله است «انا نقطه تحت باء بسم الله» اینها را جمع کنید خیلی لطیف و ظریف می شود، آمدیم و تحقیق کردیم دیدیم بسم الله الرحمن الرحیم یک حروف اصلی دارد و یک الف و لام تعریف که جزء حروف اصلی نیست. آن الف و لام تعریف را اگر اضافه کنیم حروف بسم الله الرحمن الرحیم می شود هفده تا. که آن الف و لام تعریف تعریف است ابا الفضلش است و زینبش است، علی اکبرش است. و الف و لام تعریف را که جدا کنیم اصل حروف بسم الله الرحمن الرحیم درست چهارده تا حرف است. و بعد امیرالمومنین می فرماید «انا نقطه تحت باء بسم الله» دیدیم بعضی از محققین که قدرت علمی دارند اینجا که به اشکال برخورده اند زحمت کشیدند برای توجیه، چون معنا ندارد. باء خود نقطه است تحت نقطه باء چه می شود؟ با توجیهات علمی زحمت کشیدند. اما تحقیق این است که این مطلب از مجموع ادله و انفسنا و انفسکم معنایش را نشان می دهد. «انا نقطه تحت باء بسم الله» یعنی یک حقیقت دارای دو تعبیر، یعنی علی جان پیامبر است آن باء است آن نقطه است دو تعبیر از یک حقیقت. بای بسم الله رسول اعظم است و نقطه آن باء علی مرتضی است. جدا از هم نمی شود امکان ندارد نقطه از باء جدا بشود. دو تعبیر علی و محمد و محمد و علی. جلوه انفسنا و انفسکم. بای بسم الله را در آن تفسیر گفته به معنای الصاق است یعنی هستی به او وابسته است، به وجود رسول الله الاعظم وابسته است. وجود کون و عالم هستی به وجود رسول الله وابسته است. و میم رحیم میم حضرت مهدی سلام الله علیه است. این اسمای حسنی الهی است و اینها اسمای اعظم الهی است و حضرت علی اسم اعظم خداست. بعد از که این نکته های ظریف را فهمیدیم الان با این آیه دیگر روحش زنده می شود. «وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا» خدا را بخوانید با این اسماء معنایش این است که هم راه درست است یعنی اینها وسائط اند و وسیله و به عبارت دیگر راه اصلی این است. آنهایی که بی راهه می روند بی راهه رفته اند که از طریق اسمای خدا وارد نمی شوند به دعا و تضرع لذا ما در دعاهایمان باز هم یک روایت داریم به این مضمون که ابتدای هر دعایتان صلوات بگویید و بعد دعایتان را بگویید بعد در انتهایش هم یک صلوات بگویید دعا در وسط دو تا صلوات می رود. درود بر پیغمبر اعظم و اهل بیت آن یعنی دعا شده است به اسمای حسنی. صریحا اگر بخواهید دعا بکنید آن دعای معروف که هر موقع به مشکلی بربخوریم اسمای اعظم الهی کارش را می کند واقعاً. ما همین جا که هستیم کنار حرم حضرت معصومه این کریمه آل البیت و آن الف و لام تعریف که در اصل نیستند آن الف و لام تعریف حضرت عباس و حضرت زینب و حضرت معصومه اند. که با بسم الله هستند. باور کنید این حضرت معصومه این کریمه ال البیت مستقیم دست آدم را می گیرد مستقیما عنایت می کند. آقا امام رضا سلام الله تعالی علیه عنایتش را دیده ایم کسی که نمی بیند که «وَمَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى»[1] ما به آنها کار نداریم که اعمی هستند. لذا علمای اهل علم و طلاب علوم دینی و فضلاء عزیزانی که سیره درستی را پیدا کرده ایم در ادعیه مان با صلوات و همان اسمای خمسه طیبه را در ابتداء بگوییم این دعایی است که حضرت آدم را نجات داد. «اللهم یا حامد بمحمد یا عالی بعلی یا فاطر بفاطمه یا محسن بالحسن یا قدیم الاحسان بالحسین» اول دعای مغفرت بطلبید و بعد حاجت تان را که دارید عنایت می کنند. با اسمای حسنی بخوانید. هنرش این است یعنی از عمق دل از سر اخلاص این اسماء را ذکر بکنید و با ذکر هم در عین خلوص و اخلاص آن دعا و تقاضا را عرضه بدارید. عنایت را می بینید و لمس می کنید. ارتباطاتی است. فقهاء که به جایی رسیده اند فقهائی که همه شان آیات خداست. چرا فقهاء را آیات خدا می گوییم؟ برای اینکه ائمه اسمای حسنی است. اسم الله است. و فقیه وقتی فقیه می شود که علوم آل البیت را در حد ضرورت و نیاز مکلفین احاطه داشته باشد و از نظر قلبی مطیع امر مولایش باشد، این فقیه که این جوری شد دیگردر حد و اندازه ظرفیت خودش آن جلوه های اسماء اللهی که دارد نشان می دهد. شما اگر بخواهید یک کتابی بنویسید تحقیق کنید زندگینامه و کرامات فقهاء را در حد دقیق بهترین کتاب معرفتی برای جامعه مومنین می شود. آیت الله بودن یعنی با اسماء الله در آن حد علماً و عملاً و اعتقاداً مطیعا لامر مولاه مخالفا لهواه، آن موقع می شود آیت الله. نشان می دهد که این روح روح بلندی است. روح یک فقیه یک روح بلندی است که برای آدم گاهی هدایت می کند. برای بنده حقیر خدا در بین خواب و بیداری دیدم سیدنا الاستاد آقای خویی را دیدم که به من فرمود فقط درس و بحث و دیگر کار دیگر نکن. هدایت می کند آدم را. یکی از دوستان که از اساتید مدرسه فیضیه است صحبت کرد گفت که مکه رفته بودیم حج بود یا عمره رفتیم و عمره را که تمام کردیم به زوار گفتیم بیاییم یک عمره از طرف آقای خویی بیاوریم. گفت رفتیم قبول کردند حجاج یا زوار رفتیم عمره. عمره را که رفتیم تمام شد و آمدیم داخل حرم بودیم همان جا ظاهر خواب برد، در عالم خواب دیدم آقای خویی آمد به من گفت تشکر می کنم که هفتاد و دو عمره از طرف من انجام دادید. روح را ببینید، ما نشمرده بودیم چندتاست، بعد رفتم سوال کردم پرسیدم افراد عمره گذاران که با هم رفته بودیم درست هفتاد و دو نفر بود. ببینید روح بزرگ فقیه کجا می رسد اینها آیت الله است. و نتیجه بحث با اسمای حسنی که آشنا بشود آدم دیگر بیگانگی از بین رفته است. با نور که آدم وصل بشود دیگر ظلمتی در کار نیست. یعنی کسی که اسمای حسنی را شناخته است اصلا مشکل دیگری ندارد. تمام مشکلات زندگی و توفیقات به این وسیله دست می آید. و اگر پس از این وسیله و این توسل اگر ما الان زبان حال اسمای حسنی را بشنویم گویا به ما بگوید که واجبات و محرمات حساس باشید و می گوییم اگر خواستید رشد کنید که فرق بین تصوف و تربیت اهل بیتی این است که در مکتب تصوف آرزوی ممکن باشد که من اهل مکاشفه بشود چشمش باز بشود. در مکتب تربیتی اهل بیت اینها نیست مکاشفه و عدم مکاشفه وجود ندارد ما می خواهیم وظیفه انجام بدهیم و بسط نشسته ایم و عبودیت بکنیم و هر چی خواستید برای ما درست است. خواسته نداریم خواسته ما فقط خواسته شماست. هیچ گاهی به آرزوی مکاشفه یک فقیه ننشسته است. منتها یک مطلبی هم گفتم که مکاشفه ای نوع دیگری دارد مکاشفه نوع دیگر یعنی یک تشرف مختصری، یک گوشه چشم این انتظار را دارد. سر راهش را نشسته ام تا بیاید، کف پایش را به چشمانم بساید. خدایا به ما معرفت ولایی عنایت فرما.


[1] اسراء/سوره17، آیه72.