درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی
94/10/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر آیه 83 سوره نساء در موضوع اهل بیت علیهم السلام
«وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلًا».
ترجمه
ترجمه اجمالی این آیه از این قرار است که خدای متعال میفرماید: اگر بیاید این مردم را کاری و حالتی از امن و امان یا از خوف و ترس آن را انتشار میدهند و پخش میکنند این عادتش است. اما اگر این اوضاع و حالات را به سوی پیامبر و اولی الامر از آن مومنین ارجاع بدهند که آنها کسانی هستند که میتوانند مطالب را درست بیرون بیاورند این به نفع و خیر و صلاح آنها خواهد بود. بعد میفرماید: اگر فضل خدا بر شما نبود و رحمت خداوند بر شما نبود متابعت شیطان میکردید اکثریت شما مگر عده کم. این ما حصل مضمون آیه شد.
جلب توجه دو جمله
در این آیه دو تا جمله جلب توجه میکند که مناسبت دارد به بحث ما که آیات ولایی را بحث میکنیم. یکی «وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ»، این اولی الامر کیانند، جمله دوم و لولا فضل الله علیکم و رحمته، منظور از فضل خدا و رحمت خدا چیست که در این آیه آنچه که ما حصل و خلاصه و جوهره بحث از این آیه به دست میآید این است که آنان که اهل فهم و درک هستند و راه هدایت را به پیش میگیرند به کارهایشان به پیامبر و اولی الامر مراجعه کنند و در ذیل آیه هم آمده است فضل و رحمت خدا دست شما را میگیرد. اگر فضل و رحمت نبود اکثریت شما گمراهانی بودید و در خطّ شیطان. حالا ببینیم اولی الامر طبق تفسیر کیانند و فضل و رحمت چیست، باید به تفسیر مراجعه کنیم. ما گفتهایم سبک ما این بود که آیاتی که ترجمهاش را میبینیم معنایی دارد که از ظاهر لفظ تفسیر و فهم معنا به دست نمیآید. ترجمهاش را میکنیم و یک اجمالی میفهمیم با لطف خدا ولیکن آن مقصد و مطلوب و آن غرضی که در بعضی از کلمات و جملههای قرآنی نهفته است با دید ابتدائی به دست نمیآید و استفاده نمیشود باید به تفسیر مراجعه کنیم.
مراجعه به تفاسیر
درکتاب تفسیر عیاشی روایت مضمرهای است محمد بن عجلان «قال سمعته یقول ان الله عیّر قوماً بالاذاعه»، خداوند تعییر و تنبیه کرده است قومی را به وسیله اضاعه و انتشارشان، فایاکم کی؟ آنجایی که یک کاری خوف و هراسی داشته باشد آنها فقط دست به اشاعه و انتشار میزنند و راه درست را انتخاب نمیکنند. «فایاکم و الاذاعه»[1] بر حذر میداریم شما را از اموری که موجب خوف و هراس میشود یا خطری احساس بکنید با اشاعه و شکایت و اظهار عدم رضایت مطلب را انتشار دهید. حدیث بعدی عبدالله بن عجلان عن ابی جعفر «فی قوله وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ»، پس از که سوال کرد از امام باقر علیه السلام که این ملجأیت که در قرآن آمده است که پیامبر است و اولی الامر، این اولی الامر کیانند؟ «قال هم الائمه». این اولی الامر ائمه هستند و به اینها باید مراجعه کرد. و روایت بعدی از عبدالله بن جندب مکاتبهای دارد با امام رضا علیه السلام جواب این سوال را از امام مطالبه میکند که منظور از اولی الامر در آیه چه کسانی هستند؟ امام در مکاتبه که حدیث یک مقدار طولانی است آن قسمتی که محل استشهاد ماست میفرماید: مردم اگر بخواهند هدایت بشوند مراجعه کنند به پیامبر و اولی الامر یعنی آل الرسول «و هم الذین یستنبطون من القرآن و یعرفون الحلال و الحرام و هم الحجه لله علی خلقه». تفسیر برای ما بیان کرد که منظور از اولی الامری که ملجأ باشد ائمه هدی علیهم الصلاه و السلام است. نقشه راه هم تعیین کرده است که کاری مهم که آثار دینی و دنیای برایتان داشته باشد و کاری که آثار ایجابی و آثار سلبی داشته باشد در حقیقت پر مخاطره باشد به این و آن نگویید با جذع و فزع کاری از پیش نمیرود باید التجاء بکنید، هر شرائطی که هستید التجاء کنید.
دو معنی التجاء
التجاء یعنی چه؟ به دو نوع است: التجاء مراجعهای و التجاء استغاثهای. التجاء مراجعهای به اقوال و هدایات پیامبر و ائمه مراجعه کنید در یک مرحله دشواری قرار گرفتید مشورت به جایی نمیرسد فهم و درک شما هم جواب نمیدهد داد زدن و به این و آن گفتن و اظهار نارضایتی کردن جواب نمیدهد، ناشکری دارد گمراهی دارد «لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ» در این وضعیت که سر و صدا بکند آدم حساس میشود اوقاتش تلخ میشود نستجیر بالله شیطان میگوید فائده ندارد برگرد میگوید دیگر نماز نمیخوانم. بعد از جوانها نماز خواند و دعا خواند مشکلش حل نشد، از او احوال بپرسی میگوید دیگر نماز نمیخوانم هر چه خواندم نشد. باید در مثل چنین شرائط التجاء برد. ببینید پیامبر و امام چه میفرماید از اول کنترلش کنید. به مشکلی که برخوردید مستقیم به کلام معصوم و کلام امام مراجعه کنید قبل از اینکه به کسی دیگری بگویید، ببینید در این مورد حدیث نبوی امیرالمومنین و ائمه هدی چه راه حلّی برای ما گذاشت که است. هیچ چیزی و هیچ مشکلی به این مضمون از علامه مجلسی نقل شده است که من هیچ مشکلی را هیچ مسئلهای و هیچ مطلبی را ندیدم مگر اینکه ریشهاش در روایات وجود دارد. اگر خودتان هم نتوانستید پیدا کنید یک کسی را که به او اعتماد دارید سوال کنید. و این اول التجاء به این معنا. معنای دوم التجاء استغاثهای بود نفهمید و فرصت هم نداشت تا مطالعه کند، یک مرتبه گرفتار شد التجاء کنید. «دل افسرده توسل نکند پس چه کند ای دوای دل افسرده ما یا زهراء». اگر یک مشکل حساس برخوردید سه بار از عمق دل یا زهراء. ما دیدهایم شما هم دیدهاید روح معصوم روح مقید نیست روح بزرگ است. روح بزرگ بر روح کوچک ما اشراف یعنی او وصل است ما وصل نیستیم. ما وصل نمیشویم آنچه است از قامت ناساز بد اندام است ورنه تشریف تو در بالای کج کوتاه نیست. روح بزرگ همیشه دارد این ما هستیم که درک نمیکنیم یک التجاء. از عزیزانی که در قضیه منا که به شهادت رسیدند بعضی هایشان لحظات آخری که یک ذره آبی داشتند خودشان را نجات دادند لحظات آخر التجاء به علی اصغر داشتند که از مرگ قطعی نجات پیدا کردند. و این التجاءات در راه و نقشه معلوم است کتاب و سنت ما را هدایت کرده است. آن حدیث «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» در هر زمینه جواب میدهد در این زمینه هم جواب میگوید قرآن و عترت نقشه راه را معلوم کرده است. التجاء بکنید. با التجاء شدید برخواسته از قلب شک نکنیم که جواب میدهد. ما تردیدی نداریم که اگر التجاء از دل بربیخیزد روح آنجا حاضر است و روح بزرگ ما را تحت پوشش قرار میدهد. یک نیمه نگاهی هم کافی است برای ما بکند. بنابراین ما در مسائل و کشاکش زندگی نقشه راه داریم «وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ» فرق نمیکند روح معصوم ارواح معصومین حی و میت ندارد. به روح رسول الله الاعظم امیرالمومنین یا به خود حضرت بقیه الله الاعظم که امام حاضر و ناظر است و او را میبیند و ما هستیم که او را نمیبینیم. اختیار دارید به هر یکی از این ائمه آل البیت و به همین کریمه آل البیت. حضرت معصومه اولا بدانیم که این حضرت معصومه جزء معصومین است. چون امام معصوم به عنوان معصوم حضرت فاطمه را اسم برده خود امام رضا فاطمه المعصومه. آن معصومه اسم نبود بار دارد یعنی فاطمه معصومه است. دارای عصمت است معصومه بانویی است که دارای عصمت است هر کس که منکر است بگو روبرو کند. در عصمت حضرت معصومه با این خصوصیاتی که گفتیم شکی نداریم. همین حوزهای که میبینیم که یک فردی گفت من یک مقداری خدمتی میکردم برای حوزه، حالم گرفت ناراحت بودم گرفتار بودم بیمار بودم یک مرتبه گفتم حضرت معصومه من این همه خدمت میکنم برای حوزه شما. و این حوزه حوزه معصومه است، یک حوزه اسم اصلی دارد و یک اسم معروف دارد اسم اصلیاش حوزه حضرت معصومه است. من از یکی از اساتید بزرگی که تقریباً یک کرامتهایی از ایشان دیده بودیم از تلامذه کبار سیدنا الاستاد آقای خویی قدس الله نفسه الزکیه بود. او به خود من گفت که آنچه که در قم این علماء و اهل علم هستند به برکت حضرت معصومه است. اما آن فردی به این مضمون گفت که خدمتی کردم یا حضرت معصومه الان بیمارم این بیماریام خوب نمیشود دیگر حال ندارم مراجعات علمی پزشکی هم به جایی نرسید من اینجا باشم و این خدمات را عنایتی نمیکنید که من این حوزه را تا الان برایتان این گونه کمک میکنم. تا همین حرف را زدم توسل یک سیدی آمد به این مضمون گفت حوزه را حضرت معصومه حفظ میکند. بنابراین بدانیم که اینجا که هستیم در جوار کریمه آل البیت، آن کس که در جوار تو سکنی گزیده است، کفران نعمت است که خلد آرزو کند، معصومه بانویی است که دارای عصمت است هر کس که منکر است بگو روبرو کند. این حضرت معصومه با این فیض و فضل، توسلاتی که به حضرت معصومه صورت گرفته است و کسانی که از این بانو حاجت گرفتهاند ما بقیه را کار نداریم ما طلبهها بدانید ان طلبهای که در قم است و با حرم ارتباط ندارد این نمک نشناس است. و آن طلبهای که در قم است از هر قدر موفقیتش بخواهد اوج بگیرد ارتباطش را محکم کند. از اینجاست. گاهی میروند بعضی از اعاظم از امام رضا گرفتند آمدند گاهی رفتند پیش آقا امام رضا، آقا امام رضا احاله کرده است به خواهرش حضرت معصومه. از این بانو بگیرید، اینها اهل کرمند. و حضرت معصومه یک جمله بخواهید عبودیت و توفیق که این را حضرت معصومه برایتان عنایت بکند دیگر کافی است و عنایت هم میکند. اما جزع و فزع اینجا خودش را نشان میدهد، اگر مشکلی پیدا شد و راه حلی یا راه گشای عملی یا روایات چیزی نتوانستید پیدا کنید حرم حضرت معصومه بروید. کسی که فقط خرج صبح را نداشته است خانمش گفته است فردا پول نداریم نان بخریم حرم حضرت معصومه میرود حضرت معصومه برایش نقد میدهد. که بهترین مورد در جهت استفاده از کرم کریمه آل البیت آیت الله العظمی نجفی بود او در مسائل زندگیاش با حضرت معصومه معامله پا یا پای داشت. حتی که یک وقتی جهیزیه برای صبیهاش میخواست آماده کند دو قلم خاص و هیچ کس هم خبر نداشت، فرض کنید یک انگشتری و یک دستبندی، با توسل نشسته بود و عبایش هم روی سرش کشیده بود، همین گونه که نشسته بود خودش میگوید که کسی را ندیدم یک دستی آمد آن دو تا جنس را گرفت داخل عبایم گذاشت و رفت. ما ضعیفیم و نمیتوانیم بگیریم اینها کرم که کم نمیآورند. آدمی که با کرم خدا در بحث اجماع گفتم که امام وجودش لطف است، امام وجودش کرم است. کرم قابلیت نمیخواهد یک بستر میخواهد ببندیم خودمان را به کرم و فقط امید به کرم کافی است. یک امید محکم به کرم الهی کافی است. در زمان حضرت موسی بود ظاهرا، یک جوانی آمد گفت برو به پیشگاه خدا که صحبت میکنید و کلیم الله هستی از خدا بخواه بگو به خدا که کار من را اجراء کنی، اگر اجراء نکند یک کاری میکنم که دیگر نمیشود جمع کنی. رفت و در پیشگاه خدای متعال که خدایا یک جوانی است با یک حالی است با یک دلی است میگوید بگو به خدا که کار من را انجام بده، تو میتوانی صحبت کنی ما که نمیتوانیم صحبت کنیم، تو برو صحبت کن بگو کار من را انجام بده، انجام ندادی میدانی که با کی طرفی. رفت و در مقام تکلم و برگشت و حاجت را آورد گفت خدای متعال حاجتات را داد. خوشحال، گفت آقا ببینم شما که میگفتید اگر کار من را انجام ندادید یک کاری میکنم که نشود جمعش کنی، چه میکردی؟ گفت اگر حاجتم را نمیدادی دست راستم را قطع میکردم این دست قطع شده را با دست چپم میگرفتم در خانه مردم میرفتم میگفتم ببینید دست من به در خانه کریم دراز شد خالی برگشت قطعش کردم. علاقه قلبی ببین، با این دل و با این امید کسی که برود به در کرم. این مطلب کامل شد. حضرت معصومه چه نعمتی که به ما داده کریمه آل البیت.
قسمت لولا فضل الله علیکم و رحمته
قسمت بعدی «وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ»، روایت از زراره در تفسیر عیاشی و در تفسیر قمی «قال فضل الله رسوله و رحمته ولایه الائمه علیهم السلام».[2] این فضل و رحمت است. در تفسیر قمی آمده است «فضل الله رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و رحمته امیرالمومنین علیه السلام». و روایت محمد بن فضیل از امام ابی الحسن علیه السلام نقل میکند تفسیر همین آیه «ولولا فضل الله علیکم و رحمته قال الفضل رسول الله و رحمته امیرالمومنین». و روایت بعدی عن العبد الصالح امام موسی بن جعفر «قال الرحمه رسول الله و الفضل علی بن ابی طالب». این دو روایت یکی گفت فضل رسول الله و رحمت امیرالمومنین است و دیگری گفت رحمت امیرالمومنین و فضل رسول الله است.
نکته
در روایت آمده که از طریق ابناء عامه است و مرحوم آشیخ محمد حسین اصفهانی در مقدمه تفسیر هم این را آورده است. که قرآن خلاصه شده است به سوره فاتحه و سوره فاتحه خلاصه شده است به «بسم الله الرحمن الرحیم» و «بسم الله الرحمن الرحیم» فاصلهاش با اسم اعظم فاصله سیاهی و سپیدی چشم است. و «بسم الله الرحمن الرحیم» خلاصه شده است به نقطه باء بسم الله. و بعد این نقطه بای بسم الله رسول الله است و از علی بن ابی طالب سوال شد که فرمود: أنا نقطه تحت باء بسم الله، نقطه باء یک چیز است دو چیز که نمیشود، دو تعبیر از یک حقیقت است علی پیامبر است و پیامبر علی است. دو تا اسم یک نور است، نقطه باء است و باء نقطه است. بای بسم الله رسول اعظم است و نقطه آن باء علی مرتضی است. پروردگارا به ولایت ما را هدایت کن.