درس خارج فقه استاد سید کاظم مصطفوی

94/10/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حرمت استعمال اوانی ذهب و فضه

یحرم استعمال الاوانی الذهب و الفضه

سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید «يحرم استعمال أواني الذهب والفضة في الأكل والشرب والوضوء والغسل وتطهير النجاسات وغيرها من سائر الاستعمالات حتى وضعها على الرفوف للتزيين ، بل يحرم تزيين المساجد والمشاهد المشرفة بها ، بل يحرم اقتناؤها من غير استعمال ، ويحرم بيعها وشراؤها وصياغتها وأخذ الأجرة عليها» فتوایی است در متن عروه نسبت به اوانی ذهب و فضه. اوانی ذهب و فضه است ذهن‌تان را مشوش نکند تزیین مساجد با طلا و نقره زینت کنید نیست، یک ظرف طلایی برای تزیین در طاقچه مسجد در طاقچه حرم بگذارید. و در منزل‌تان هم یک جا دواتی طلایی بگذارید این اشکال دارد و اصل حفظ این ظروف هم جایز نیست نه اینکه اصل طلا داخل خانه نگهداری آن اشکال داشته باشد. «یحرم استعمال اوانی الذهب أو الفضه فی الاکل و الشرب» این مسئله اوّل ماست بعد مسئله دوم وضو و غسل و تطهیر نجاسات، مسئله سوم سایر استعمالات و تزیین و غیره. که بعضی‌ها ممکن است این تزیین را ببینند اینجا بعد سوال بکنند که تزیین حرم‌ها با این طلا چه می‌شود؟ مسئله این است که ظرف طلایی را در خود حرم‌ها به عنوان شئ زینتی نگذارند.

 

آراء صاحب نظران

مسئله اول ما حرمت استعمال ذهب و فضه در اکل و شرب. شیخ طائفه قدس الله نفسه الزکیه درکتاب مبسوط تحت عنوان اوانی می‌فرماید: «یحرم استعمال الاوانی من الذهب و الفضه بقول مطلق»[1] و علامه حلی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: «یحرم استعمال الاوانی من الذهب و الفضه عند علمائنا اجمع»،[2] حرمت اجماعی است. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: «یحرم ذلک اجماعاً محصّلاً و منقولاً مستفیضاً بل متواتراً کالنّصوص»،[3] می‌فرماید: استعمال ظروف ساخته شده از طلا و نقره حرام است بالاجماع و به واسطه نصوص مستفیضه بلکه متواتره. سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: «لا خلاف فیه بل الامر متسالم علیه»،[4] از اجماع هم بالاتر، هم حرمت استعمال ظروف و طلا اجماعاً و متسالم علیه است. این از حیث اجماع

 

اما نصوص سه دسته‌اند

اما از حیث نصوص درکتاب وسائل جلد 2 ابواب نجاسات باب 65 و 66 روایات متعددی را درباره حرمت استعمال ظروف ذهب و فضه دارد که عدد در حد تواتر دیده می‌شود. این روایات به طور عمده به سه دسته هستند: دسته اول روایاتی است که اعلام می‌دارد عدم جواز استعمال، نهی از استعمال ظروف ساخته شده از ذهب و فضه. از جمله این روایات صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام «أنه نهی عن آنیه الذهب و الفضه».[5] محمد بن مسلم نقل می‌کند که امام باقر نهی کرده است از ظروف طلا و نقره. دلالت کامل است و سند هم صحیح. حدیث دوم صحیحه محمد بن مسلم، محمد بن علی بن الحسین باسناده عن ابان، اسناد شیخ صدوق به ابان بن عثمان درست است. عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر علیه السلام «قال لا تأکل فی آنیه ذهب و لا فضه».[6] روایت سوم صحیحه حلبی محمد بن یعقوب عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حماد عن حلبی عن ابی عبدالله علیه السلام «قال لا تأکل من آنیه من فضه و لا فی آنیه مفضّله».[7] این دسته از روایات، ما حصل مدلول این روایات این شد که استفاده از ظروف ذهب و فضه جایز نیست مورد نهی قرار گرفته است. دسته دوم روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه استفاده از ظروف ذهب و فضه مکروه است. از جمله این روایات صحیحه اسماعیل بن بزیع است که اسماعیل بن بزیع راوی معروف از اصحاب امام رضا علیه السلام است و از جلالت شأن بالایی برخوردار است. محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد مشایخ قمی شیخ کلینی، عن محمد بن اسماعیل بن بزیع «قال سألت ابا الحسن الرضا علیه السلام عن آنیه الذهب و الفضه فکرهما»،[8] مکروه دانست آقا استفاده از ظرف ذهب و فضه را. روایت دوم صحیحه حلبی احمد بن محمد برقی در کتاب محاسن عن ابیه محمد بن خالد برقی عن ابن ابی عمیر عن حماد بن عثمان عن عبیدالله بن علی الحلبی عن ابی عبدالله علیه السلام «أنه کره آنیه الذهب و الفضه و الآنیه المفضّله».[9] روایت سندش درست است و دلالتش این است که این استعمال مکروه است. این دسته دوم بود. دسته سوم روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه استفاده کردن از ظروف ذهب و فضه شایسته نیست خوب نیست. از این روایات موثقه سماعه بن مهران عن ابی عبدالله علیه السلام «قال لا ینبغی الشرب من آنیه الذهب و الفضه»،[10] سزاوار نیست. این سه دسته از روایت را در این دو باب داریم.

 

بررسی مدالیل طوائف ثلاثه روایات

نظر سید الخوئی در کراهت و ینبغی

سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مسئله را شرح می‌دهد در جهت جمع بین مدالیل می‌فرماید: اما طائفه دوم که دلالت بر کراهت داشت منظور از این کراهت حرمت است. اوّلاً کراهت را می‌فرماید یک اصطلاح مستحدثی است معنای اصلی کراهت مبغوضیت عند المولی است. مبغوضیت همان حرمت است. بنابراین کراهت در اینجا به معنای حرمت است. مضافا بر این شاهدی داریم از این روایات صحیحه علی بن جعفر که آمده است کره استعمال اوانی الذهب و الفضه فی الشرب. معلوم است که در شرب متسالم علیه است که شرب از اوانی ذهب و فضه حرام و محرم است در این بحث نداریم. در آن مورد که کراهت به کار رفته است کشف می‌کنیم که منظور از کراهت حرمت است. و اما «لا ینبغی» که آمده است منظور از «لا ینبغی» انبغاء در لغت تیسّر است. «لا ینبغی» لا یتسّر ممکن نیست و اینکه ممکن نیست یعنی مجاز نیست. و می‌بینیم در قرآن هم «ینبغی» به معنای همین «یتیسّر» به کار رفته است. «لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ»[11] «لا الشمس ینبغی» یعنی «لا ینبغی الشمس» میسّر نیست که شمس با قمر جا به جا بشود ممکن نیست. بنابراین این «ینبغی» به معنای عدم تیسّر است و عدم تیسّر مساوی با عدم جواز است در عمل. اگر اشکال بشود که «لا ینبغی» در اصطلاح فقهاء به معنای عدم شایستگی است، «لا ینبغی» یعنی شایسته نیست و حسنی ندارد اما دلالت بر حرمت نمی‌کند. تازه دلالت بر کراهت هم معلوم است. جواب: عصر روایت با عصر اصطلاح از لحاظ تاریخ ابهام دارید به این معنا که معلوم نیست که اصطلاح «لا ینبغی» که به معنای عدم شایستگی است در عصر روایت هم بوده یا بعد از آن اصطلاح شده. چون معلوم نیست مورد می‌شود از موارد اجمال. ممکن است اصطلاح شده باشد و ممکن است اصطلاح نشده باشد، روایت که دو تا احتمال داشت می‌شود مجمل. بنابراین دلالت «لا ینبغی» از کار می‌افتد به وسیله اجمالی که وجود دارد. آنچه از این توجیهات استفاده شد که بسیار دقیق بود و مطلب هم برای افرادی که اشکال می‌کرد روشن شد که دسته دوم که کراهت را اعلام می‌کنند هم وجهی ندارد و دسته سوم روایت که «لا ینبغی» بگوید هم از کار افتاد. در آخر «الامر متسالم علیه» می‌فرماید، در حد متسالم علیه است بالاتر از اجماع.[12]

 

تحقیق

اما تحقیق این است که بسیار دقیق مطلب را دقت بکنیم و این روایات را دیدیم که طبق قاعده جمع بین این سه دسته قاعده اقتضاء می‌کند که استعمال مکروه باشد و حتی «لا ینبغی» هم تایید می‌کند که کراهت‌شان خیلی شدید نباشد. قاعده معروف جمع بین روایات حمل مطلق بر مقید است، اینجا به طور واضح مطلق داریم و مقید. دسته اول مطلقات بود «لا تأکلوا» فقط «لا تأکلوا» بود و کلمه حرمت ذکر نشده بود مطلق بود. روایات دسته دوم که آن دسته هم از لحاظ سند صحاح بود تصریح داشت به «کرههما»، این کراهتی که در دسته دوم آمده است بعید است برای نهی، نهی را مقید می‌کند به نهی تنزیهی. با تصریح به کلمه کراهت تقیید شد، قاعده جمع بین روایات می‌گوید مدلول روایات کراهت است. موید این مطلب فقیه همدانی قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: از کراهت که در روایت آمده است جزء مرجوحیت چیزی استفاده نمی‌شود یعنی کراهت را کسی نمی‌تواند حمل بر حرمت بکند. و بعد اضافه می‌کند که نصی که دلالت دارد بر عدم جواز صراحتی ندارد بر تحریم. یک اطلاق مّائی دارد که اطلاقش با این نصوص براساس قاعده اطلاق و تقیید تقیید می‌شود. مضافا بر این که دسته سوم که می‌فرماید: «لا ینبغی الشرب من آنیه الذهب و الفضه» این «لا ینبغی» در بحث اصول گفته‌اید که حقیقت شرعیه در زمان ائمه ثابت است و این «لا ینبغی» از اصطلاحات روایی است و جزء مصطلحات شرع است. و حتی می‌توانید بگویید که آن «لا ینبغی» که در آیات آمده است باز هم به معنای همین شایستگی باشد ولی تناسب حکم و موضوع که آن «ینبغی» در تکوینیات به کار رفته آنجا عدم تیسّر است، قرینه دارد. بنابراین «لا ینبغی» قابل توجیه نیست.[13] لذا سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه می‌فرماید: کلمه «لا ینبغی» قابل حمل به حرمت نیست و بعید است که حمل به حرمت بشود. بلکه به کراهت بسیار نزدیک است. لذا می‌فرماید: جعمی قائل به کراهتند.[14] شیخ طائفه در خلاف فرموده است که استعمال ذهب و فضه که به عنوان ظرف آب و نوشیدنی باشد مکروه است.[15] این را توجیه کرده‌اند که منظور شیخ از «کره» «حرم» باشد این دیگر توجیه روایت نیست توجیه لفظ فقیه توجیه نمی‌شود. بعد از که روایات را دیدیم و دیدیم که «کره» شیخ طائفه هم آنجاست. آیه قرآن هم داریم «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ».[16] سید الحکیم فرمود که جمعی این را گفته‌اند و در حواشی حاشیه شیخ یا سید آل یاسین که آل یاسین دائی شهید صدر است، عمامه سفید داشت ولی نسبش را خودش شک داشت، نه سهم استفاده می‌کرد و نه زکات. بسیار فقیه محقق است. ایشان می‌فرماید: استعمال ظروف و فضه حرام است علی الاحوط. بعد از که روایات را دیدیم و عموم آیه را هم دیدیم و تحقیق هم که به عمل آمد و قاعده جمع روایات که با ما بود تحقیق این است که حرمت از لحاظ ادله ثابت نیست و چون اجماع اعلام شده است احوط اجتناب است منتها احوط وجوبی چون که اعلام کرده اند اجماع بقسمیه. لذا کراهت شیخ را هم توجیه نکنید و کراهت روایت را هم به معنای خودش حمل کنید.


[1] المبسوط، شیخ طوسی، ج1، ص13.
[2] تذکره الفقهاء، علامه حلی، ج2، ص225.
[3] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج6، ص328.
[4] التنقیح فی شرح العروه الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، ج4، ص278.
[5] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1084، ابواب نجاسات، ب65، ح3، ط اسلامیه.
[6] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1084، ابواب نجاسات، ب65، ح7، ط اسلامیه.
[7] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1085، ابواب نجاسات، ب66، ح1، ط اسلامیه.
[8] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1083، ابواب نجاسات، ب65، ح1، ط اسلامیه.
[9] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1085، ابواب نجاسات، ب65، ح10، ط اسلامیه.
[10] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1084، ابواب نجاسات، ب، ح5، ط اسلامیه.
[11] یس/سوره36، آیه40.
[12] التنقیح فی شرح العروه الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، ج4، ص278.
[13] مصباح الفقیه، محقق همدانی، ج8، ص357.
[14] مستمسک العروه الوثقی، سید محسن حکیم، ج2، ص165.
[15] الخلاف، شیخ طوسی، ج1، ص69.
[16] سوره اعراف، آیه‌ 32.