درس خارج فقه استاد مصطفوی

94/09/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 66 سوره نساء در موضوع اهل بیت علیهم السلام
سوره نساء آیه 66 و لو أنا کتبنا علیهم
آیه 66 از سوره نساء: «وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿66﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿67﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا»
ترجمه
ترجمه آیه: اگر آنچه ما نوشته بودیم یعنی دستور بود که انجام بدهند مقاتلهای یا نفی بلدی این کار و دستور را انجام ندادند مگر تعداد اندک، این قسمت محل بحث ما نیست. «وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ» گویا ابتدای آیه یک مصداقی بود که به دستور الهی عمل نکردهاند مگر تعداد کمی که قلیل من عبادی الشکور. اما این قسمت تکمیلی آیه بحث ولایی دارد. اگر آنها انجام داده بودند آنچه را که به آن توصیه شده بودند «لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا». این «مَا يُوعَظُونَ بِهِ» چه باشد؟ ما از این آیه به یک مطلب مهمی پی میبریم و آن این است که از سوی خدا توصیه شده ولی اطاعت انجام نگرفته. اگر اطاعت انجام میگرفت «لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا» و محکمترین ثبات به حساب میآمد. این چه چیزی است؟ ما از متن نمیتوانیم استفاده کنیم که چه باشد این مطلب.
مراجعه به تفاسیر 
به تفسیر مراجعه میکنیم. در کتاب تفسیر عیاشی میفرماید: عن ابی بصیر «عن ابی عبدالله علیه السلام و لو أنا کتبنا علیهم أن اقتلوا انفسکم للامام تسلیما أو اخرجوا من دیارکم رضا للامام» برای حمایت از امام میرفتید جان میدادید، برای حمایت از امام میرفتید از شهر و دیارتان بیرون میشدید. «مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ»، این را مگر تعداد اندکی مثل اصحاب امیرالمومنین میثمها و اباذرها و مقدادها، میفرماید اگر اینها در تفسیر آمده است اهل خلاف، «فعلوا ما یعظون» انجام داده بودند آنچه را که توصیه و موعظه شدهاند به آن «یعنی فی علیّ» آنچه توصیه شده بودند نسبت به ولایت علی اگر انجام داده بودند «لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا»[1]. محکمترین ثبات را دارد دیگر لغزشی ندارد، پایش در زندگی و در پل صراط نمیلرزد.
دو نکته
 آیه دو تا جمله تکمیلی هم برایش آورده، «وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا» این موقع اگر این کار را میکردند دیگر از پیش خودمان اجر بزرگی بهشان میدادیم «وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا»، اگر موعظه را قبول میکردند هدایت میشدند به صراط مستقیم که خود امیرالمومنین است. این دو تا نکته دارد: یک نکتهاش این است که افسوس از مردمی که چندین چراغ دارند و بی راهه میروند بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش. مردمی که امیرالمومنین را دیدهاند، مردمی که ائمه را میشناسند همین وهابیتی که الان امام صادق را میشناسند، همین وهابیت الان مذهب امام صادق را مذهب درست میدانند منتها شیعه را فرقه من الیهود میدانند. همین وهابیتی که ائمه معصومین را ائمه آل البیت میگویند، تمام جهان اسلام به مشکل و گرفتاری کشاندهاند که کشورهای اسلامی منشأ گرفتاریهایش آل سعود است و وهابیت. من یک آماری از عراق داشتم دستگیرشدههای انتحاری هشتاد و پنج درصدش سعودی است. و امکانات مالیشان شاید نزدیک نود درصدش مال سعودی است. و حتی مسئولین بلند پایه امنیت سعودی هم شرکت میکنند. و اما سوریه که جیش النصره و داعش همه دست نشانده و ساخته و پرداخته سعودی است. اینها از همان روزگارانی میدیدند نسل قدیمشان امیرالمومنین را میدیدند و الان هم در نصوصشان میبینند. که خدای متعال میفرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿66﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿67﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا».
و من یطع الله و الرسول ...
 در آیه بعد خدای متعال میفرماید: «وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ»
ترجمه
کسی که اطاعت خدا کند و اطاعت پیامبر اینها همراه میشوند با پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحین و چقدر خوب رفقائی دارند.
تفسیر عیاشی
به تفسیر مراجعه کنیم در کتاب تفسیر عیاشی روایت دیگر از ابی بصیر از امام صادق علیه السلام: «یا أبا محمد لقد ذکّرکم الله فی کتابه» پیروان علی ذکرش در قرآن آمده. «فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ» اینها کسانی هستند که به ولایت امیرالمومنین آشنا و ذوب شده باشند. «مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ» نبیین رسول الله است، و امام صادق میفرماید «نحن الصدیقون و الشهداء و انتم الصالحون». قدرش را بداند شیعیان امیرالمومنین، پیروان ولایت، ولایت که اینقدر عظمت دارد، منزلتی که برای پیروان ولایت است، انبیاء است، ائمه است، اولیاء ائمه و اتباع ائمه است. «و انتم الصالحون فتسموا بالصلاح کما سماکم الله»[2] این روایت را از تفسیر عیاشی دیدیم که تفسیر معتبری از قدمای مفسرین امامیه است.
تفسیر قمی در ذیل این آیه
 اما به تفسیر قمی مراجعه کنیم،  در تفسیر این آیه آمده است «وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا قال النبیین رسول الله و الصدیقین علیّ». نبیین خلاصه میشود اصلش مرکزش به آن نبی خاتم و اکمل و افضل رسول الله. کل انبیاء وجود اکملشان یعنی رسول الله. و الصدیقین خلاصه میشود همه صدیقین، گفته بودم که الفاظ و القاب هم به سرقت بردهاند، صدیق لقب امیرالمومنین است که با ریشه قرآنی است. صدیقین خلاصه میشود به آن اکمل الصدیقین و افضلهم امیرالمومنین. «و الصدیقین علیّ و الشهداء الحسن و الحسین علیهما السلام» شهیدی که در قرآن باشد فقط امام حسین است دیگر. و الصالحین ائمه و حسن اولئک رفیقا، همه اینها یک رفیق خوبی دارند و آن وجود مقدس بقیه الله الاعظم است. «و حسن اولئک رفیقا القائم من آل محمد».[3] به روایت هم مراجعه کنیم از امام باقر روایتی نقل شده است میفرماید: «ما شیعتنا الا من اتقی الله و اطاعه». شیعه ما نیست مگر کسی که تقوای خدا را رعایت کند و خدا را اطاعت کند.
تفسیر حسکانی
برای تایید مطلب یک تفسیر دیگر را هم مراجعه کنیم، این تفسیر هم شواهد التنزیل حاکم حسکانی از ابناء عامه، کتابی دارای اعتبار پیش همه مذاهب سنی. آیه «وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ» در روایت طولانی آورده است «من یطع الله یعنی فی فرائضه و الرسول فی سنته فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ یعنی محمد و الصدیقین یعنی علی بن ابی طالب و کان اول من صدّق برسول الله و الشهداء یعنی علی بن ابی طالب و جعفر الطیار و حمزه بن عبدالمطلب» این یک تفسیر برای شهداء. «و الصالحین یعنی سلمان و اباذر و عمار». تا آخرش که میگوید «ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ عَلِيمًا» در آخرش رفاقت را که معنا کرده است رفقای خوب اهل بیت را گفته است. میفرماید «ان منزل علیاً و فاطمه و الحسن و الحسین و منزل رسول الله و هم فی الجنه واحد».[4] روایت دیگر عجیب این است که از امام رضا نقل کردهاند با سند طولانی. «فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ حضرت رسول، من الصدیقین علی بن طالب، من الشهداء حمزه» تا میرسد «حسن اولئک رفیقا المهدی من آل محمد». در روایت بعدی تصریح کرده است «وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا المهدی فی زمانه». این نکتههای تفسیری بود. اما آن نکتهای که عملی از این آیات ولایی استفاده کنیم. آیه بود «مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ»، ولی آن قلیل چه قلیلی است؟ قلیلی است که بعد از معرفت مولی به عمق جانشان نفوذ بکند لذتی جز اطاعت امر مولی دیگر برایش چیزی دیگری به عنوان لذت وجود ندارد. لذت یعنی این، سرّ مسئله این است آنهایی که ولایت و نور در عمق جانش نفوذ نمیکند، مشکل دارد، چرک  دارد. یکی از چرکها چرک شرک است، شرک چهل سال بوده، اینها دیگر اجازه نمیدهد که نور وارد بشود. میبیند ولی وارد نمیشود. دیدن نور، معرفت نور و ورود نور در قلب فرق میکند. برای آنهایی که اهل ولایتند آدم اول ذهن خودش را از گرایشهای باطل پاک کند. به چیزی گرایش نداشته باشد. یک کمی اگر آدم به چیز دیگری به عنوان یک اعتماد قلبی گرایشی  داشت ذهن آلوده میشود فقط به خدا و ولی خدا. نکته دوم این است که آدم سعی کند گناهش را شناسایی کند و با گناه مبارزه کند، اجازه ندهد که گناه بر آدم مستولی یا وارد بشود. از ورود گناه جلوگیری بکنید. برمیخورد به گناه، ورود پیدا نکند. ورود اگر پیدا کرد در یک دل خانه برای دو چیز نیست آن هم برای نور خدا و ظلمت اهریمن. برای نور و ظلمت در کانون دل جایی برای جمع شدن  نیست. سعی کند کانون دل خودش را پاک کند، گرایش ترک دنیا نیست حتی علاقههای جزئی که به مادی آدم دارد اینها نیست. اعتمادی، دلبستگی به چیزی غیر از لطف خدا نداشته باشد، فقط لطف خدا. این اعتماد و دلبستگی که فقط تعلق خاطر فقط به لطف خدا بود، کانون دل پاک شده است، ولایت خودش میآید اوج میگیرد میکشد آدم. اثرش این است که از اسم مولی آدم لذت میبرد. خودتان امتحان خودتان را از اسم از فضائل مولی لذت میبرد. و با دوستان مولی دوست میشود، با دشمنان مولی هم طبیعتاً دشمن است. آن لذتی میبرد که اگر یک وقتی بشنود مولی به کسی دیگری از اصحاب یا از یاران دستور داده و به ما دستورش نرسیده، این جایی است که غصه دار بشود. یادم آمد کاروان زیارتی کربلا و تا مشهد و سوریه از حجاز میآمد، کارواندار رئیس قافله حجازی بود. شیعیان چند میلیونی در حجاز است در منطقه شرق، در خود مدینه هم شیعیان هستند از همان زمان امیرالمومنین که چهار پنج نفری بودند  الان هم تقریبا چند هزار نفر. کاروان آورده بودند برای زیارت، طبیعتاً مدیر کاروان هم هزینه سفر را در اختیار دارد و هم امانات مردم را حفظ میکند، از قضاء و قدر به قطاع الطریق خورد و اموالش به سرقت رفت. حالا این کاروان را به چه صورت برساند، بدون هزینه نمیشود. این در زمان میرزای بزرگ شیرازی بوده. در همان راهی که میآمده دیگر دل شکسته و توسلی به آقا. یادتان نرود اگر در یک جایی مخاطرات سختی فوری روبرو شدید سه بار «یا اباصالح المهدی ادرکنی» از دل بگویید آقا باور کنید هوای آدم را دارد. اگر ما بدانیم که آقا چقدر آقایی دارد از عشقش دیگر زندگی برای ما معنیاش از دست میدهد. چون همهاش سرپا عشق است که چقدر آقاست. فقط همین که درک کنید، خیلی آقاست. توسلی به عمل آمد، مناجاتی و التجائی دید یک آقایی تشریف آورد. حجاب حضور هم معنایش این است که در حین دیدن کسی تشخیص نمیدهد، حجابی گویا پیدا میشود که در وقت دیدن و در وقت تشرف تشخیص نمیدهد. گفت مشکل چی بود؟ این را گفت، گفت بروید کربلا که رسیدید بروید سامراء، بروید به میرزا حسن شیرازی سلام من را برسان یک دانه نشانه هم بگو، نشانهاش این است که شما بودید و حاج شیخ رشتی حرم حضرت زینب را جارو میزدید در آن یک روز خاص، کسی دیگری نبود. این نشانه را بهاش بگو، بعد هم به او بگو هزینه سفر را بدهد. آمد، میرزای حسن شیرازی، میرزای بزرگ شیرازی را نمیشناسد. سامراء آمد گفت میرزا حسن کجاست؟ وارد شد. گفت آقا، چه لذتی است یدرک و لا یوصف، کسی که درکش کند میداند که چیست. از وصف بالاست، حالا چه حالی پیدا کرد میرزای بزرگ. آمد و تا خبر را به آقا گفت و نشانه را به آقا گفت که شما دو تا بودید حرم حضرت زینب را جارو میزدید، کسی نبود فقط شما دو تا بودید. حال میرزای شیرازی را فقط خودش میداند و خدایش میداند. چشم، این مبلغ را داد بفرمایید. تمام هزینه را برایش داد، آمد ایران. رسید به تهران پیش آن آقای رشتی، چون اسم ایشان در داستان آمده بود قصه را صحبت کرد، آن آقای رشتی رفت در غم و غصه. غصه دار شد، چرا آقا غصه میخورید خبر خیلی خوبی گفتیم، گفت غصهام این است که ای کاش آقا این امر را به من میکرد. تمام سرمایه زندگیام را میدادم امر آقایم را اطاعت کند. مال چه باشد، جان چه باشد، یک اشارهای بکند. این معرفتی است که در روح آدم نفوذ میکند و این معرفت آن ولایتی است که برای آدم همه چیز میدهد و آدم همه چیز را نگاه  نمیکند. اگر نور ولایت آمد آدم را میکند آزاد، نگاه به تمام مظاهر زندگی یک نگاه سطحی روزگاری است، نگاه جلب نمیشود، دل میرود ز دستم، جای دیگر رفته است، صاحبدلی دارد. اینها فلسفه دارد؟ فلسفه پایین است، این دلیل دارد؟ دلیل پایین است. اینها معادلات دارد؟ معادلات نمیرسد. بالاتر از این چیزهاست. لذا الان شکر خدا مراسم اربعین زوار مستقبلین از معادلات بالاست، نه زوار معادلاتی است و نه مستقبلین معادلاتی است. با معادلات نمیخورد. یک چیزی است که جواب اصلیاش که تمام این مسائل را مدیریت میکند آن نور ولایتی است که عمق قلوب نفوذ کرده است. معادلات را زیر پا گذاشته است. این مرحله و این عشق خودش قرب است و خودش بهشت است. دیگر بالاتر از این نمیشود. خدایا به ولای امیرالمومنین ولایت را در عمق جان ما نافذ بفرما.


[1]  تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج 1، ص 256، ح 188.
[2]  تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، ج 1، ص 256، ح 190.
[3]  تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، ج 1، ص 142.
[4]  شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 1، ص 197.