درس فقه استاد مصطفوی

93/11/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسائل مطهرات
مسئله 36
مسئله 36: سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: «الظروف الکبار التی لا یمکن نقلها کالحُب المثبت فی الأرض ونحوه إذا تنجست یمکن تطهیرها بوجوه:» حُبّ ظرفهای بزرگ و بشکههای پر از آب و ظرف آب بزرگی که در کنار خیابانها فی سبیل الله وقف میکنند و نذر میکنند مثل بشکه پر از آب، اگر این ظرفها نجس بشود راه تطهیرش را سید بیان میکند. راه تطهیر هم فتوا نیست بلکه مساعدت است. میخواهید قبول نکنید و میخواهید از راه دیگری را خودتان الان انشاء و اعلام بکنید.

چهار راه تطهیر عرفی حبّ
 میفرماید: چهارتا راه برای تطهیر آن گفته شده است: «احدها : أن تملأ ماء ثم تفرغ ثلاث مرات»، هر دفعه پر کند و خالی کند که سه بار این عملیات انجام بگیرد برای اینکه تطهیر اناء نیاز به سه بار تطهیر دارد. منتها یک مشکل دارد که خالی کردن آن است. «الثانی : أن یجعل فیها الماء ثم یدار إلى أطرافها بإعانه الید أو غیرها ثم یخرج منها ماء الغساله ثلاث مرات»، آب را داخل آن ظرف قرار بدهد با دست خودش بچرخاند به دیواره آن ظرف و بعد از که به کل دیواره ظرف چرخانده شد آنگاه آب را بیرون بیاورد و آب دوم را بریزد. طبیعتاً در این صورت آب دیگر کامل نیست که نیاز به اداره و گرداندن دارد. «الثالث : أن یدار الماء إلى أطرافها مبتدأ بالأسفل إلى الأعلى»، از قسمت پایین دیواره آن ظرف بگیرد و شروع کند به تطهیر تا آخر و به تدریج تا کل دیواره را شستشو کند و بعد از که تمام شد اگر آب باقی مانده بود در کف ظرف دوباره همین را انجام بدهد تا سه بار تکرار بشود و تغسیل صورت بگیرد. و بعد هم «ثم یخرج الغساله المجتمعه ثلاث مرات».

سوال: از پایین به بالا چگونه شسته میشود؟
جواب: اولاً این مسائل این است که یک جسمی و یک ظرفی نجس شده، این طریقه تطهیرش این است که سه بار با آب شسته شود. اصولی و اساسی آن این است که پر بکنید یا کمتر از پر و تکان بدهید و بیرون بریزید. اما اگر ظرف ثابت بود که قابل تکان دادن بود اگر آب زیاد داشتید پر کنید و خالی کنید، اینها طریقه عرف است و اینها ربطی به دستور شرع ندارد. دستور شرع این است که سه بار تطهیر بشود، این سه بار را سید خواسته که تمام احتمالات را بگوید. اگر آب کم داشتید و نتوانستید پر و خالی کنید، بار دوم آب بود و بگردانید در کل دیواره تا اینکه همه دیواره را فرابگیرد و بعد غسالهاش را بیرون بریزید و سه بار به همین شکل. «الثالث : أن یدار الماء إلى أطرافها» منظور از اطراف دیواره داخل آن ظرف است. آب قلیل است و شیر نیست ولی پاک است و با یک ظرفی است از آن پایین شروع میکند. قسمت یک وجبیاش را یک بار آب میگیرید و بعد سه وجب بعدی به تدریج این میشود تطهیر از پایین به بالا، این را میگوید اشکال ندارد «ثم یخرج الغساله المجتمعه ثلاث مرات»، غساله را ثلاث مرات خارج نمیکنید، در هر تطهیر غساله را خارج میکند. «الرابع : أن یدار کذلک» آب همینطور گردانده و چرخانده بشود به اطراف یعنی به دیواره داخلی این ظرف «لکن من أعلاها إلى الأسفل» که از ابتداء شروع کنید و از دم در بشکه شروع کنید و آن آب قلیلی که است وجب به وجب مثلا سه وجب است وجب اول را ریختید یک ظرف آب بعد ظرف دوم وجب دوم و ظرف سوم وجب سوم، رجب سوم کل دیواره را شستشو کرد آبی که باقی ماند بیرون بیاورید. سه بار این عملیات را انجام بدهید. «ولا یشکل بأن الابتداء من أعلاها یوجب اجتماع الغساله فی أسفلها قبل أن یغسل، ومع اجتماعها لا یمکن إداره الماء فی أسفلها» میگوید اشکال نشود به اینکه اگر عملیات شستشو از ابتداء شروع بشود موجب میشود که غساله در آن یک وجبی پایینی ظرف جمع بشود و غساله هم که نجس است قبل از اینکه آن یک وجب پایین شستشو شده باشد غساله آنجا جمع میشود پس پایین شستشو نیست. و با جمع شدن غساله در آن یک وجبی پایین چطوری عملیات را انجام بدهید. این اشکال است، میگوید «و لا یشکل» این اشکال را مطرح نکنید «وذلک لأن المجموع یعد غسلا واحدا» برای اینکه هرچند از بالا شروع شده است ولی آن قسمت پایین ظرف با قسمت بالایش از لحاظ شستشو در عملیات یک عمل واحدی است. همین جا که غساله جمع شده در حقیقت عملیات تغسیل است نه اینکه بگوییم آنجا عملیات تغسیل ندارد و یک محل جمع شدن غساله است تا اشکال بکنید. کل آن جدار سه مرحلهای بود و با هم وصل است، از بالا شروع شده است تا تمام نشده است غسل واحد است و در آخر که غساله را که بیرون میآورید یک غسل واحد متحقق میشود. وبعد الاجتماع یعد المجموع غساله واحده به اعتبار شرعی

آیا تطهیر ابزار اخراج غساله هر بار لازم است؟
«ولا یلزم تطهیر آله إخراج الغسالة کل مره» لازم نیست تطهیر ابزار اخراج غساله هر مرتبه چون شیر آب نبود و با ملعقه بزرگ یا یک ظرفهای بزرگی با آن آب را بیرون بیاورند آن آلت و ابزار بیرون آوردن آب چه حکمی دارد؟ هر مرتبهای که سه مرتبه شستشو بشود و مرتبه اول که این را انجام داد غساله اولی را بیرون کرد. غساله طهارت و نجاستش محل کلام است و آن غسالهای که پاک است غساله متعقبه به تطهیر است، آخرین غساله پاک است اما غسالهای که عین نجاست همراهاش هست قطعاً نجس است و غساله وسطی که غساله متعقبه نیست محل اختلاف است و غساله متعقبه به طهارت پاک است. حالا این ابزار یا آلت چه حکمی دارد؟ آلت و ابزار باید هر نوبت تطهیر بشود یا نه آن نجس نشده، با آن ملعقه بزرگ آن آب را بیرون آوردید، نوبت اول درست شد حالا دوباره آن ملعقه که آلوده شده است به غساله حکمش چیست، میتوانید با همان ملعقه آب نوبت دوم را بیرون بیاورید یا آن را باید تطهیر کنید. متن میفرماید: تطهیر آلت و ابزار اخراج غساله هر مرتبه لازم نیست. سید الحکیم قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: دلیل این مطلب عبارت است از اطلاق موثقه عمار از امام صادق علیه السلام: «سئل عن الکوز و الاناء یکون قذرا کیف یغسل و کم مره یغسل قال یغسل ثلاث مرات یصبّ فیه الماء فیحرّک فیه ثم یفرغ منه ثم یصبّ فیه ماءٌ آخر فیحرّک فیه ثم یفرغ ذلک الماء»[1]. این حکم و این راه تطهیری که در متن عروه آمده است در حقیقت برگرفته از همین متن موثقه است. و سید الحکیم میفرماید: اولاً طریقه و روش تطهیر مطابق با ظاهر موثقه آن طریقه دوم است که «ان یجعل فیه الماء ثم یدار الی اطرافها باعانه الید»، که در متن آمده است «یصبّ فیها الماء فیحرّک فیه» این مطابق با ظاهر موثقه است. و ثانیاً اطلاق موثقه اقتضاء میکند که اگر آلتی و ابزاری که این آب را از ظرف بیرون میکند اگر نیاز به تطهیر داشت باید بیان میشد، چون ترک استفصال شده است مولی در مقام بیان بوده است مقتضای اطلاق مقامی علی الاقل این است که آن ابزاری که آب را بیرون میآورد نیاز به تطهیر مره ثانیه ندارد و او به تبع همان ظرف خودش تطهیر میشود و نیاز به تطهیر جداگانه ندارد[2]. این دلیل اول برای عدم احتیاج ابزار تطهیر به تطهیر مجدد بعد از اخراج غساله.

سوال: کوز و اناء آیا این اناء در حد کوز است که نیاز به ابزار ندارد یا هر اناء را شامل میشود؟
جواب: منظور از کوز که همان کوزه است و اما اناء ظروفی برای طعام و برای اکل و شرب لذا ظرفی را گفتیم که شک بکنیم که جزء اناء است یا نیست وقتی که متنجس بشود حکمش چیست، شک در انائیت مساوی با عدم اناء است. موضوع حکم باید احراز بشود مخصوصا جایی که تشخیص موضوع به دست مکلف باشد. موضوع مشکوک هیچ گاه از لحاظ شرعی منشأ اثر نخواهد بود.

سوال: فقهای قدیم فقه حکومتی در دستشان نبوده اما الان هزاران سوال قوه قضائیه از حوزه دارد
جواب: ظاهرش را ببینید که بحث شستن ظرف است ولی در داخل این بحث چقدر قاعده و نکته میگوییم. که ما به کلّیات که دست پیدا کنیم. ما از این بحثها نکتهها و قواعدی داریم که به دست میآوریم و کار میکنیم. دلیلی که درباره عدم احتیاج تطهیر در مورد ابزار بود گفته شد، نکته اول این بود که اطلاق موثقه آنجا است


قاعده عدم تنجیس مغسول بالغساله
و دلیل دوم این است که تغسیل یا غساله هیچ گاهی مغسول را تنجیس نمیکند، قاعده عدم تنجیس مغسول بالغساله که منشأ این قاعده ممکن است همان عسر و حرج باشد. اگر بناء بشود که مغسول با غساله تنجیس بشود دیگر اصلاً تغسیلی صورت نمیگیرد. هر موقع شئای را تغسیل کنید آن شئای که میخواهید تغسیل بشود غساله به آن رسیده و نجس بشود، پس اصلاً تطهیر امکان ندارد. مثلا یک دستمالی است که این متنجس است که این مغسول است آب قلیلی که روی آن ریخته میشود و از آن بیرون میآید و در داخل آن دستمال نفوذ میکند غساله است. غساله شئ متنجس هم نجس است، اگر غساله شئ متنجس مغسول را تنجیس بکند پس تطهیر امکان ندارد. پس قاعده این است عدم تنجیس مغسول به وسیله غساله خودش.

سوال:
جواب: غساله اولی اگر آلوده به عین نجس باشد قطعاً نجس است و غساله ثانیه اگر آلوده به عین نجاست نباشد محل بحث است و غساله اخیر که مزیله است و متعقبه به تطهیر است پاک است. در این غساله اولی و ثانیه که گفتیم غساله نجس است بعد از اینکه غساله نجس بود، غساله خود مغسول را نجس نمیکند. اگر بناء باشد غساله خود مغسول را نجس بکند تطهیر امکان ندارد. هر قدر آب به شئ متنجس بریزید آن آب فوراً شد نجس و نجس که تطهیر نمیکند پس تطهیر ممکن نمیشود. بنابراین غساله خود مغسول تنجیس نمیکند. بر اساس این دو نکته آلت و ابزاری که آب را از داخل ظرف متنجس بیرون بیاورد محکوم به طهارت است و حکم همان ظرف را دارد و نیاز به تغسیل مستقل ندارد.

سید الخوئی و جمعی و شهید در روضه بیانی دارند که این خلاف قاعده است
اما سیدنا الاستاد و جمعی از فقهاء و شهید در روضه قدس الله اسرارهم بیانی دارد که این قاعده یعنی عدم تنجیس مغسول به وسیله غساله خودش خلاف قاعده تنجیس منجّس است. هر جا ملاقات با متنجس صورت بگیرد تنجیس به عمل میآید و قاعده هم جزء وجدانیات است و شکی در آن نیست. مطلبی که اینجا آمده است خلاف قاعده است و هر چیزی که خلاف قاعده بود باید به قدر متیقن و حداقل بسنده کرد. اینجا ما باید به حداقل اکتفاء کنیم که حداقل آن این است که حکم بکنیم به عدم تنجیس آن آلت و ابزار تا وقتی که داخل عملیات اخراج آب از داخل ظرف باشد و اما اگر عملیات تمام شد و بعد آن ملاقه بیرون بود منتها ملاقات با غساله کرده و غساله هم که نجس بوده و ملاقات با نجس تنجیس میکند. در اینجا دلیلی بر استثناء و دلیلی بر طهارت نداریم. بنابراین استثنائی که شده است یا براساس عسر و حرج و یا براساس مساهلت و سماح ابزار در حال تغسیل محکوم به طهارت است و غسالهاش مغسول را تنجیس نمیکند اما اگر از حالت تغسیل بیرون آمد و خودش هم با غساله نجس ملاقات کرده بود، چه دلیلی داریم بر عدم تنجیس؟ بنابراین براساس قانون ملاقات با نجس و قاعده منجسیت متنجس آن ابزار که بیرون آورده شد محکوم به نجاست است و بار دوم که میخواهیم آب را از ظرف خارج کنیم باید آن را مستقلا تطهیر بکنیم.

سوال:
جواب: این قاعده دوم استثناء بود، آن عموم قاعده را استثناء کرد فقط در این مورد. غساله همیشه که متنجس است تحت قلمرو قاعده منجّسیت متنجس است مگر نسبت به حال تغسیل که در آن حالت غساله خود مغسول را تنجیس نمیکند که این استثناء هم وجه دارد که عسر و حرج بلکه امکان تطهیر وجود ندارد و اختلاف نظام تطهیر به وجود میآید بنابراین باید همیشه از آب کثیر استفاده بشود و از آب قلیل را باید کنار بگذارید در حالی که الان هم با آب قلیل سر و کار داریم.


سوال:
جواب: قاعده تبعیت در ظرف خلّ و خمر است بعد از که خلّ خمر شد به تبع ظرف هم پاک میشود. بنابراین فتوای سیدنا الاستاد در این رابطه این است که درست هم همین است که آلت و ابزاری که وسیله اخراج آب از ظرف متنجس بشود در هر مرتبه باید شستشو بشود و تطهیر بشود مستقلاً و دوباره به عملیات اخراج مبادرت شود و الا آن آلت و ابزار محکوم به نجاست است.


[1] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص، ابوابنجاسات، ب53، ح 1، ط اسلامیه.
[2] مستمسک العروه الوثقی، سید محسن حکیم، ج2، ص57.