درس فقه استاد مصطفوی

93/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کیفیت تطهیر متنجس به بول رضیع
اما فی بول الرضیع غیر متغذی بطعام یکفی صب الماء
سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه ضمن مسئله چهار که حکم متنجس به بول را بیان میفرمایند، فرمودند: «یجب فی تطهیر البدن أو الثوب بالماء القلیل من بول غیر الرضیع الغسل مرتین و اما من بول الرضیع غیر المتغذی بالطعام فیکفی صب الماء مره». اما تطهیر درباره ثوب یا بدن متنجس به بول رضیع غیر متغذی به طعام غسل مره واحده کافی است بنابراین مرتین درباره متنجس به بول رضیع واجب نیست، این بیان متن بود و اما شرح مسئله:

ادله حکم
صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه این مسئله را بحث میکند، و به نقل از فقهاء میفرماید: اصل، اجماع، نص خاص سه تا دلیلند بر عدم وجوب تعدد در تطهیر نسبت به متنجس به بول رضیع یا بول صبی. دلیل اول اصل است، منظور از اصل یعنی اصاله البرائه. درباره متنجس به بول رضیع یک بار تطهیر کردیم طبق اطلاق نصوص اطمینان یا احتمال تطهیر وجود دارد، شک میکنیم در تطهیر مره ثانیه اصل برائت است. هرچند اصل لفظی هم داریم ولی هر کجا در بحث استدلالی استناد و اشاره بشود به اصل، منظور از اصل، اصل عملی است[1].

سوال: سابقه نجاست دارد و نمیشود برائت جاری کرد.
جواب: آن سابقه نجاست را به وسیله یک بار تطهیر از بین رفته است.   

سوال: اطلاق منافات ندارد با مره ثانی
جواب: اطلاق اصل لفظی است و تا اصل لفظی است به اصل عملی رجوع نمیشود. بنابراین اصل برائت است، ما بعد از آنکه یک بار تطهیر به عمل آوردیم، درباره تطهیر نوبت دوم شک میکنیم، این شک حالت سابقه ندارد، چون یقین نداشتیم بول صبی دو مرتبه باید تغسیل بشود تا گفته بشود استصحاب. یقین نداشتیم که متنجس به بول صبی باید دو بار تطهیر بشود. طهارت طبق اطلاق «اغسله» انجام شد و چیزی که باقی میماند یک شک است و برائت جاری میکنیم. بنابراین اطلاق غسل از یک سو و بول صبی هم که خودش آنچنان نجاست غلیظه ندارد، شک بدوی میشود و برائت. اگر گفته بشود استصحاب، چه استصحاب میشود؟اگر مرتین را استصحاب میکنید که نداشتید، نجاست را استصحاب میکنید که آن سابقه نجاست را آن اطلاق از بین برد. صاحب جواهر میگوید حالت سابقه استصحابی را اطلاق قطع کرد، اطلاق «اغسله». بنابراین میشود یک شک و جای برائت. اما مسئله اجماع که دلیل اول ما در این رابطه بود، گفته میشود اجماع فقهاء بر این است که درباره بول صبی به غسل مره واحده اکتفاء میکنند و خلافی در این رابطه دیده نشده است. سیدنا میفرماید: بلکه در حد تسالم است.

سوال: با وجود نص خاصّ نوبت به اجماع میرسد، چون اجماع مدرکی میشود.
جواب: اجماع مدرکی بعد از تطور اصول آمده، این کلام صاحب جواهر است و قبل از تطور اصول است و قبل از تطور اصول اجماع مدرکی نداشتیم. اجماع دو قسم بود محصل و منقول، لذا در جواهر مراجعه کنید، میگوید «الاجماع بقسمیه و النصوص مستفیضه». و ادله هم دسته بندی شده است: دلیل و تایید و اشعار. فقهاء در دأبشان این است که هر سه دسته را ذکر میکنند، اجماع منقول و شهرت، برای استحکام مطلب مفید است و پشتوانه است. اما نصی که در این رابطه آمده است صحیحه حلبی: عن علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حماد عن حلبی «قال سألت اباعبدالله علیه السلام عن بول الصبی قال تصبّ علیه الماء فان کان قد أکل فاغسله بالماء غسلاً»[2]. اطلاق به این صراحت که اگر متغذی بود، غسل و اگر متغذی نبود صبّ کافی است، اطلاقاً و بدون تقیید و توضیح و تفصیل و ترک استفصال. جمع بین اطلاق لفظی و اطلاق مقامی ممکن است که اینجا هم اطلاق لفظی است و هم اطلاق مقامی که ترک استفصال اطلاق مقامی است، جایی است که استفصال جا داشته باشد و اگر ترک بکند میشود اطلاق مقامی ولو لفظ شرائط اطلاق لفظی را نداشته باشیم. بعد از که این سه دلیل را صاحب جواهر اجمالا بیان میفرماید، آنگاه نظرشان را اظهار میفرمایند که «لعله الاقوی» که این رأی و این استدلال اقوی است. به جهت اطلاق امر به صبّ که در این صحیحه حلبی آمده بود. این اطلاق مقتضایش این است که به یک بار هم اکتفاء میشود و نیاز به تکرار نیست. 2. خفت نجاست بول صبی و موید این خفت نجاست این است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در حکایتی که از طریابناء عامه آمده است، به صبّ مره واحده اکتفاء فرموده است نسبت به بول بچههای کوچک خودش حسن بن علی علیه السلام. نکته سوم هم میفرماید: عدم وجود فائده در تعدد، تعدد جایی است که بار اول ازاله باشد و بار دوم تطهیر، این بول صبی که لزوجتی ندارد، مره دوم بدون فائده است، جعلیات شرعی بدون فائده نیست. و در آخر هم میفرماید: حسنه حسین بن ابی علاء که عبارت است از: محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن علی بن حکم، که محمد بن یحیی و احمد بن محمد که از مشایخ کلینی هستند و اشعری و قمیها و اجلاء و ثقات هستند، علی بن حکم که توثیق خاص دارد، حسین بن ابی علاء هم توثیق خاص دارد، از امام صادق علیه السلام «سألت اباعبدالله علیه السلام عن الصبی یبول علی الثوب قال تصبّ علیه الماء قلیلا ثم تعصره[3]»، تطهیر متنجس به بول صبی به چه صورت است؟ امام فرمود: آب اندکی را بریز بر آن موضع متنجس، آنگاه فشار و عصر انجام بده، پاک میشود. این حدیث دلالت دارد بر اینکه «تصبّ علیه الماء قلیلا» یعنی یک بار و کانما تصریح دارد  به کفایت غسله مره واحده و نیاز به تکرار نیست.

بررسی رأی مخالف در مسئله
در این مسئله مخالفی که وجود ندارد، اجماع که گفته شده است بلکه گفته میشود که تسالم است. اما شیخ کاشف الغطاء اول میفرماید: در این مسئله تطهیر متنجس به بول صبی قانون اطلاق و تقیید باید رعایت بشود که نتیجهاش میشود لزوم غسل متنجس به بول صبی دو بار. میفرماید: نصّ اول همان صحیحه حلبی بود اطلاق داشت که «تصبّ علیه الماء». و نص دوم: صحیحه اسحاق نحوی که ثعلبه بن میمون است و توثیق خاص دارد و روایت میشود صحیحه. «عن ابی عبدالله علیه السلام قال سألته عن البول یصیب الجسد قال صبّ علیه الماء مرتین[4]»، آنجا اطلاق آمد و این هم تقیید، بول و جسد اطلاق دارد و تقیید شد به مرتین. قانون اطلاق و تقیید این را اقتضاء میدارد که بول صبی هم حکمش تطهیر مرتین است[5]. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: این قول ضعیف است، در ادامه میفرماید:« لم اعثر علی موافق معه»، میگوید رأی موافقی با ایشان من برنخوردم.

فرق تقیید و تفصیل
درباره این استدلال سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه مطلبی را بیان میکند که از ضمن بیان مطلبشان قاعدهای استخراج میشود و آن این است که فرق است بین تقیید و تفصیل. تقیید دامنه عموم و اطلاق را تضییق میکند اما تفصیل شرحی است که قاطع شرکت است. بنابراین مطلبی را که گفتید تقیید شده است، حقیقتاً تقیید نیست بلکه تفصیل است و تفصیل هم قاطع شرکت است. در حسنه حسین بن علاء آمده است «سألت اباعبدالله عن الصبی یبول علی الثوب قال تصبّ علیه الماء قلیلاً ثم تعصره»، در این صورت بول صبی با بول غیر صبی تفصیل داده شده که اگر بول صبی بود یک بار کافی است و اگر بول غیر صبی بود مرتین. در صورتی که تفصیل آمده باشد جایی برای تقیید وجود نخواهد داشت. بنابراین در صورتی که در حسنه حسین بن ابی علاء تفصیل واضح آمده باشد، تفصیل قاطع شرکت است، یعنی بول صبی با بول غیر صبی از هم جداست، و قاطع شرکت است. بول صبی حکمش مره واحده و بول غیر صبی مرتین. بنابراین هیچ گونه جایی برای اظهار نظر درباره تقیید وجود ندارد که بگوییم اینجا تقیید است بلکه تفصیل است[6].

سوال:
جواب: این روایت در چند جا نقل شده، اول این روایت را حسنه حسین بن ابی علاء در باب 3 از ابواب نجاسات حدیث 1 آمده که «عن الصبی یبول علی الثوب قال تصبّ علیه الماء قلیلاً»، این را منضم کنید به آن حدیثی که در باب 1 از ابواب نجاسات حدیث 4 آمده بود که «عن البول یصیب الجسد قال تصبّ علیه الماء مرتین». در هر صورت این تفصیل قاطع شرکت است و نشان میدهد که حکم متنجس به بول بالغ مرتین است و اما متنجس به بول صبی مره واحده است. بعد ادامه میدهد، سید میفرماید: در این حدیث که آمده است «تصبّ علیه الماء قلیلا ثم تعصره»، آیا به این ذیل هم عامل باشیم؟

اشتراط عصر در متنجس به بول صبی
بحث در این است که آیا متنجس به بول صبی هم لازم است که عصر بشود و فشار داده شود یا وصل آب کافی است؟ سید میفرماید: عصر دلیل ندارد هرچند در ذیل این حسنه آمده است «ثم تعصره»، ممکن است این تعصره ارشادی باشد به عادت که عادتاً یا استحباباً که معمولا عصر وجود دارد در شستشو یا مستحب باشد و دلیل نمیشود بر وجوب عصر. و نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که تعصره را بعد از وصل و صبّ ماء گفته است. آن عصری که شرط است این است که همراه با صبّ باشد، گفته «تصبّ علیه الماء قلیلا ثم تعصره»، این معنی نمیدهد، «ثم تعصره» یعنی ربط به تطهیر ندارد، این قرینه داخلی و محمل هم دارد که حمل بر استحباب بشود یا عادت. اما در بحث عصر فقیه همدانی و سیدنا الاستاد گفتیم معنای عرفی تطهیر متضمن عصر است و سیدنا الامام فرمودند خروج غساله در مسئله تطهیر لازم و ضروری است. خروج غساله بدون عصر نمیشود، با توجه به این دو نکته گفته میشود که ذیل حدیث که آمده است «ثم تعصره»، چرا حمل به ظاهر نکنیم؟ دلیل ندارد که ما حمل کنیم بر خلاف ظاهر که حمل بر عادت و یا استحباب، آن نکتهای که ثم آورده و بعد از تطهیر غسل است، میگوییم آن ثمّ تاخیر و ترتیب را بیان نمیکند آن ثمّ التحاق را بیان میکند، میگوید غسل که شروع شد غسل هم همرایش باشد. این ثمّ از آن ثمّ نیست که ترتیب بیان کند. و اگر هم گفته شود که ترتیب است اما ترتیبی که زماناً وصل میشود، ابتداء شروع میشود به غسل و قبل از غسل که عصر نمیشود، آب که ریخته شد، آنگاه عصر کنید، ترتیب هم بعد از ریختن نوبت به عصر میآید، بنابراین هیچ اشکالی ندارد، ثم تعصره درست است که آب بریزید آنگاه فشار بدهید، این درست است و بعد از تطهیر نیست، ترتیب طبیعی است و طبق واقعیت است. و از آنجا که این نص دلالتش کامل و سندش درست و خروج غساله هم یک امر ضروری و معنای تطهیر هم براساس فهم فقهاء و عرف که فقهاء گفتهاند معنای تطهیر معنای شرعی نیست بلکه معنای عرفی است، عرف تطهیر را به همان شکل عرفیاش را اعلام میدارند که عبارت است از ریختن آب همراه با فشار دادن شئ متنجسی که قابلیت فشار را دارد مثل ثوب و فرش.


نتیجه: حداقل احتیاط وجوبی عصر است
در نتیجه علی الاقل احتیاط وجوبی این است که در غسل متنجس به بول صبی هم باید عصر رعایت بشود. هرچند دو بار ریختن هم احتیاط استحبابی است اما احتیاط لزومی تطهیر و ریختن آب همراه با عصر. 



[1] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج6، ص188 تا 190.
[2] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1003، ابوابنجاسات، ب3، ح2، ط اسلامیه.
[3] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1002، ابوابنجاسات، ب3، ح1، ط اسلامیه.
[4] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1001، ابوابنجاسات، ب1، ح3، ط اسلامیه.
[5] کشف الغطاء، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، ص179. .
[6] التنقیحفی شرحالعروه الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، ج4، ص30.