درس فقه استاد مصطفوی

93/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

مضووع: شرط ورود آب قلیل به متنجس
سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه فرمودند که در تطهیر به آب قلیل شرط است ورود ماء بر شئ متنجس. بنابراین اگر شئ متنجس به آب وارد بشود، تطهیر صورت نمیگیرد، باید آب روی شئ متنجس ریخته شود نه اینکه شئ متنجس داخل آب قلیل گذاشته شود. مثلا ظرف آب قلیلی است، دستمال متنجسی است و داخل آن آب گذاشته شود، تطهیر به عمل نمیآید اما اگر دستمال نجسی است در دست هم آب قلیل و در ظرف است، آب را بریزید روی آن دستمال متنجس، تطهیر صورت میگیرد. بنابراین شرط در صحت تطهیر به وسیله آب قلیل ورود آب بر شئ متنجس است.

ادله آن شرط
اما شرح مسئله و ادله آن: صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه این شرط را مورد بررسی قرار داده، میفرماید: اقوی اشتراط ورود ماء بر شئ متنجس است و این اشتراط رأیای است مطابق با مشهور و موافق با آراء شیخ طوسی در خلاف و محقق حلی در معتبر. و میفرماید: فقیه حلی در سرائر میفرماید این اشتراط مورد اجماع است. بعد ایشان میفرماید: «بل لم اعرف من جزم بخلافه مطلقا»، بلکه خلافی در مسئله دیده نمیشود[1].

اولین مخالف شرط شهید در ذکری است
و میفرماید: اولین فقیهی که در این رابطه یعنی درباره این اشتراط مناقشه کرده است شهید است، شهید قدس الله نفسه الزکیه در ابتداء میفرماید: «العاشر الظاهر اشتراط ورود الماء»، دلیل آن را هم بیان میکند «لقوته بالعمل»، ظاهر این است که شرط است وارد شدن ماء بر متنجس به جهت توانمندی و قوت این آب برای عمل تغسیل. در شکل ورود عمل تغسیل قوت و توانایی بیشتری دارد، اگر شئ نجس داخل آب وارد بشود، آب توانایی و قدرت تغسیل ندارد. قوت عمل یعنی قوت عمل تغسیل در شکل ورود. بعد ادامه میدهد، میفرماید: این ورود شرط است در غیر اوانی اما در اوانی ظروفی که مثلا ظرفیت و جوّ آن طوری باشد که آب وارد نمیشود و باید آب داخل ظرف گردانده شود و بعد خارج گردد، در مثل اوانی میفرماید: این کار ممکن نیست. در اینجا که ممکن نیست به همان شکلی که ممکن است، اکتفاء خواهد شد. آب را داخل ظرف قرار بگیرد و بعد بیرون بیاندازید. بعد در آخر میفرماید: مع أن عدم اعتباره مطلقا متوجه، با اینکه عدم اعتبار اشتراط ورود خالی از وجه نیست. بعد میفرماید: روایت حسن بن محبوب موید این مطلب است[2]. روایت حسن بن محبوب عبارت است از محمد بن الحسن باسناده عن الحسن بن محبوب، اسناد شیخ به حسن بن محبوب است. حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع است، سند درست است ولی این را در ذکری به عنوان خبر آورده، شاید اصطلاح جدید رجالی این نباشد. اصطلاح جدید و متدوال این است که اگر روایت سندش اعتبار نداشت، از آن روایت تعبیر میشود به خبر یا روایت. «قال سالت ابا الحسن علیه السلام عن الجصّ یوقد علیه بالعذره و عظام الموتی ثم یجصص به المسجد أیسجد علیه فکتب الیّ بخطه ان الماء و النار قد طهراه»[3]. گچی که داخل کوره آجرپزی قرار داده میشود، آنجا نجاست عذره، استخوانهای میته، در کوره گچ مورد استفاده قرار میگیرد، این جصّ که از آن مواد استفاده میکند، چه حکمی دارد؟ مسجد که گچ بشود، به آن گچ میشود سجده کرد، پاک است؟ امام فرمود آب و آتش پاک میکند آن متنجس. استدلال به این صورت است که متنجس عذره و عظام وارد میشود داخل آتش و آب و روی آن نمیریزد. این نجاسات و متنجسها وارد آن مطهرها میشود. از این استفاده میکنیم که اصل ورود شرط نیست. این را هم شهید اضافه میکند در جهت اثبات این مطلب که اشتراط ورود از اساس دلیل ندارد. صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: این حدیث دلالتش کامل نیست. متن مجملی دارد در این جهت، در جهت ورود و مورود متن اجمال دارد. آنچه که از این حدیث استفاده میشود مطهریت آب و آتش است و حدیث هم در جهت مطهریت است نه در جهت بیان کیفیت که ورود از سوی آب و آتش باشد یا از سوی متنجس. متن کافی نیست، دلالتش بر مطلوب کافی نیست. بعد میفرماید: از بیان شهید به طور کل نفی اشتراط اعلام نمیشود، چون در ابتداء فرمود: «الظاهر اشتراط الورود لقوته بالعمل» بعد استثناء کرد اوانی را و بعد حدیث را گفت که تنبهی دارد و دلالتی دارد بر مطلوب. دلالت حدیث که کامل نبود، کلام شهید هم یک کلام جازمی نیست که بگوید اصلا اشتراط ورود از اساس دلیل ندارد. بنابراین «لم اعرف من جزم علی خلاف هذا الاشتراط». بعد از بیان مطلب با عبارت دیگری اشتراط را اعلام میفرماید: «و کیف کان فلا ریب أن المشهور و الاقوی الاشتراط». شک در آن نیست که مشهور و اقوی از لحاظ ادله اشتراط ورود است. للاستصحاب، شک میشود در رفع نجاست، شک در رفع نجاست استصحاب نجاست جاری است و ارکان استصحاب هم تمام است. مضافا بر اینکه در اینجا مسئله میشود از موارد شک در تطهیر است و شک در تطهیر هم مساوی با عدم تطهیر است که تطهیر باید احراز بشود. و بعد هم روایات وارد درباره صبّ الماء، منظور از صبّ الماء یعنی آب را بریزید روی شئ متنجس. که آن روایات درکتاب وسائل جلد 2باب 3 از ابواب نجاسات حدیث شماره 3 و 4 و 7 درباره صبّ ماء نسبت به تطهیر آمده که فقیه همدانی میفرماید: روایات در حد استفاضه است و از این روایات صبّ یک عنوان استخراج میکند.

فرق بین تواتر و استفاضه
و ما گفتیم که علی التحقیق روایات مستفیضه موجب حصول علم تعبدی میشود. فرق بین تواتر و استفاضه در نتیجه این است که تواتر موجب علم وجدانی میشود و استفاضه موجب اطمینان و اطمینان هم در اصول عبارت است از علم تعبدی. از لحاظ سند مستفیضه است و از لحاظ دلالت هم صب الماء که ریختن آب روی متنجس ورود است دیگر، بدون تردید. بعد میفرماید: دلیل سوم ظهور بعض از روایات به نجاست شئ متنجس که وارد بشود بر آب قلیل. اگر جسم متنجس به آب قلیل وارد بشود و آب قلیل مورود باشد، متنجس میشود. این روایت را میفرماید که ظهور دارد در اینکه آب قلیل اگر مورود باشد، نجس خواهد بود. و بالاسناد عن العیص «قال سالت اباعبدالله علیه السلام هل یغتسل الرجل و المرأه من اناء واحد» که در حالت جنابت باشند. «فقال نعم یفرغان علی ایدیهما قبل أن یضعا ایدیهما فی الاناء»[4]، این محل استشهاد است. آب را بریزد رو دستشان قبل از آنکه دستشان را ببرند داخل ظرف. دلالتش ظهور دارد بر اینکه آب وارد بر متنجس باشد. متنجس که دستش آلوده شده، داخل ظرف وارد نشود. بعد از این استدلال میفرماید: «و من هنا القول باعتبار الورود لازم». قولی به اشتراط ورود لازم است. در پایان به یک دلیلی دیگری هم اشاره میکند که تنها در جواهر برخوردهایم و در جای دیگر این دلیل مورد استناد قرار نگرفته است. و در عین اینکه این اشتراط مورد اجماع است، نه به این معنا که اشتراط اجماعی است، صحت تطهیر در شکل ورود ماء بر متنجس مورد اجماع است و ما با داشتن اصل و قواعد تنجیس و غیره به آن مورد مجمع علیه باید اکتفاء کنیم. و دلیل آخری که ایشان فقط ذکر کرده و للسیره، دلیل نهایی ما هم سیره است. سیره متشرعه که ملاحظه بشود، میبینیم که در تغسیل آب را بر متنجس وارد میکنند نه اینکه متنجس را داخل آب بگذارند، این سیره است. سیره در تعاملهای عرفی به طور کامل باشد اعتبار دارد ولی اثبات آن کار مشکلی است اما اگر ناقص باشد و اغلب باشد، اعتبار ندارد.


سوال: آیا سیره ثابت است
جواب: صاحب جواهر میگوید سیره متشرعه بر این است که در تغسیل شئ متنجس به وسیله آب قلیل آب را روی شئ متنجس میریزند و این سیره استمرار دارد تا زمان معصوم و امضاء هم شده است و از اعتبار برخوردار است. اشکالی که اینجا وجود دارد این است که سیره در مورد تعاملات عرفی اگر ادعاء بشود، آن سیره اعتبار دارد که کامل باشد و کامل آن قابل اثبات نیست و ناقص آن هم اعتبار ندارد.

تحقیقی بر اشتراط بر اساس رأی فقیه همدانی
محقق همدانی میفرماید: درباره اشتراط دو قول وجود دارد، گفته میشود که هر دو رأی مشهور باشد. یک اشکال و یک جواب: میشود دو تا قول مشهور باشد؟ جواب این است که اجماع در یک مسئله به طور متضادّ امکان ندارد اما شهرت امکان دارد. در دید ابتدائی دو قول را میتوانیم مشهور بگوییم ولی در دید دقیق یکی اشهر میشود و دیگری مشهور. منتها آنچه که ثابت است، شهرتی است که درباره اشتراط ورود به ثبت رسیده است.

سوال: تا چه حد فتوا باشد تا بگوییم مشهور است؟
جواب: ما در مشهور یک محدودهها در فقه و اصول که اینها به عنوان مشهور پیش فقهاء ثبت شده. مشهور فقه متن لمعه و شرائع است، مشهور اصول قوانین الاصول و فصول است. مطلب دیگر معنای مشهور این است که از حداقل جمع حتما بالا باشد، و در بین صاحبنظران اظهار نظر ابتدائی موافق با آن رأی باشد. اما ادلهای که در این رابطه مورد استناد قرار میگیرد، همان ادلهای که صاحب جواهر فرمود با یک اضافاتی، میفرماید: 1. اصل، منظور از اصل همان استصحابی که گفته شد. 2. انصراف اوامر تغسیل به غسلی که شکل ورود داشته باشد. یک شئ متنجس را داخل ظرف آب را بیاندازید این را غسل نمیگویند، آب را روی شئ نجس بریزید. تغسیل انصراف دارد به غسل در شکل ورود ماء. 3. قاعده فقهی انفعال ماء قلیل یعنی آب قلیل با ملاقات با نجس منفعل میشود. فقط شکل واردش را استثناء بکنیم، اما صورت مورود آن مشمول قاعده است. 4. قاعده کل نجس منجّس، آن نجسی که در شئ متنجس وجود دارد، آن منجس هم است. آب قلیل که قابل انفعال است، با ملاقات در صورتی که شئ متنجس وارد بشود، نجس میشود. 5. قاعده عدم جواز تطهیر به شئ نجس. آب قلیلی که مورود باشد، نجس شده، تطهیر به وسیله نجس جایز نیست. 6. مستفیضه صبّ الماء که ایشان روایات وارد درباره صبّ الماء را مستفیضه اعلام میکند. از این قواعد چیزی که استثناء شده است آبی است که برای تطهیر به کار برود و وارد باشد. اگر این را استثناء نکنیم عسر و حرج، و آب قلیل دیگر قابل استفاده نیست. بالاجماع و الضروره این مورد استثناء شده است که آب قلیل وارد بشود ملاقاتش باعث تنجیس آن نمیشود. اگر ملاقاتش در حین تغسیل موجب تنجیس بشود، دیگر آب قلیل مطهر نیست و باعث عسر و حرج میشود[5]. دلیل هفتم که قاعده تغلیب است، سیدنا الاستاد قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: قاعده تغلیب. چون اغلب تغسیلها به شکل ورود است و قاعده تغلیب هم تاثیرگذار، بنابراین طبق قاعده باید تغسیل به شکل ورود ماء صورت بگیرد[6]. و شرح قاعده تغلیب و دلیل اعتبار قاعده تغلیب در جلسه آینده.   


[1] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج6، ص156 تا 158.
[2] الذکری، شهید اول، ج1، ص15.
[3] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج2، ص1100، ابواب نجاسات، ب81، ح1، ط اسلامیه.
[4] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج1، ص168، ابواب اسئار، ب7، ح1، ط اسلامیه.
[5] مصباح الفقیه، فقیه همدانی، کتاب طهارت، ص605.
[6] التنقیح فی شرح العروه الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، ج4، ص15.