درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه مسئله پنجم از فصل اشتراط طهارت در لباس مصلی
سید طباطبایی قدس الله نفسه الزکیه فرمودند: «ان لم یتمکن الا من صلاه واحده یصلی فی أحدهما لا عاریا و الاحوط القضاء خارج الوقت فی الآخر»، اگر مکلف که دو تا ثوب دارد با علم به نجاست یکی از دو تا ثوب و فرصتی برای تکرار و احتیاط وجود ندارد، آیا با یکی از آن دو تا ثوب نماز بخواند یا عریانا؟ گفته شد سه قول وجود دارد: قول اول تخییر که صاحب جواهر فرمودند و شرحش را دادیم. قول دوم که محقق حلی فرمودند که عریانا باید نماز را بخواند که شرح آن داده شد.

نماز را در یکی از لباسهای مشتبه بخواند
قول سوم که فتوای متن است، گفته میشود که باید در این صورت از مسئله نماز را در همان یک ثوب از دو ثوب مشتبه اتیان کند و مجاز نیست که عریانا نماز را به جا بیاورد.

نصوص موجود
 وجه این قول عبارت است از نصوصی که دال بر صحت صلاه در لباس متنجس است. و نصوصی که دال بر اهمیت حفظ ستر نسبت به اجتناب از نجاست است.

بیان مرحوم آقای خویی
سیدنا الاستاد[1] قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: اما براساس آن مطلب که درباره مسئله چهارم گفتیم که مکلف است و لباس طاهر ندارد و وقت ندارد و قدرت بر تطهیر ندارد، یک لباس دارد و آن یقینا متنجس است، آیا عریانا یا با همان لباس؟ نصوص در حد استفاضه و اقوال هم وجود داشت که نماز را در همان لباس متنجس بخواند. آنجا که آن حکم را گفتیم، بالاولویه القطعیه اینجا باید نماز را در همین لباس بخواند. آنجا یقینا نجس بود و اینجا که یک فرد از اطراف علم اجمالی است و محتمل النجاسه است، تجویز صلاه در صورت انحصار در لباس متنجس یقینی بالاولویه القطعیه دلالت میکند بر تجویز صلاه در محتمل النجاسه.

سوال و جواب در خصوص عدم اجرای اصل طهارت
سوال: آیا لباس مشکوک الطهاره است و اصل طهارت جاری نمیشود؟
جواب: علم اجمالی اینجا منجز است و هر دو طرف را شامل میشود و جا برای اصل نیست.

توضیحی در دوران امر بین حفظ ستر و اجتناب از نجاست احتمالی
اگر شرط و مانع با هم تعارض کنند که شرط حفظ بشود یا مانع رعایت بشود؟ و در مثل این مسئله، حفظ بشود شرط ستر یا رعایت بشود مانع نجاست که اگر نجاست رعایت بشود، باید از ستر دست برداشت؟



تحقیق تکمیلی در تعارض شرط و مانع
در صورتی که تعارض بین این دو تا عنوان قرار بگیرد، از لحاظ شرعی هیچ مرجحی برای هیچ یکی از دو طرف نیست و هر دو از لحاظ اعتبار شرعی در یک حد هستند. اگر در اعتبارشان شک بکنید، آنکه اعتبارش کامل است، مقدم است و آنکه شک در اعتبارش محکوم است. اما اگر اعتبار هر دو کامل بود، دو تا اعتبار شرعی است. آن مطلبی که فرق بین شرط و مانع بود، مربوط به امور تکوینی است. اما در اعتبار شرع، خصوصیات که برای یک عمل اعتبار بشود، این خصوصیات گاهی در قالب شرط درمیآید و گاهی در قالب مانع، این تعبیر هم جزء مصطلحات نصی شرع نیست بلکه مصطلحات فقهی است. اما عنوان کلی و خصوصیات اعتبار شده از سوی شرع که شرط و مانع را شامل میشود. همین خصوصیات معتبر شرعی اگر در عمل مزیت و کمالی ایجاد کرد، تعبیر میشود در اصطلاح فقهاء به شرط و اگر همین خصوصیت در عمل صدمه و نقص وارد کرد، در اصطلاح تعبیر میشود به مانع.

اعتبار شرط گاهی ممکن است مانع تلقی گردد
و گاهی یک خصوصیت از یک جهت شرط و از یک جهت مانع گفته بشود. لذا این طهارت و نجاست از یک جهت میشود شرط بگوییم و از جهت دیگر میتوانیم مانع بگوییم. اما تقدم مانع بر شرط و تقدم شرط بر مانع در مذاق شرع به عنوان یک قانون جایگاهی ندارد. اما بعد از تعارض فحص و تتبع از اهمیت شرط و مانع مطلبی است و باید تتبع بشود که اگر بتوانیم یکی از متقابلین را اهم تشخیص بدهیم آن هم براساس ادله شرعی، آنگاه آن اهم را مقدم میداریم.

تقدم اعتبار شرط بر مانع میگوید نماز را در لباس مشتبه بخوانیم
الان این مطلب اعلام میشود که 1. براساس استفاده از اخبار مستفیضه این نتیجه به دست آمد که شرطیت ستر از اهمیت بالایی برخوردار است و پشتوانه مستحکمی دارد. 2. با توجه به احکام شرع میبینیم که شرطیت ستر اهمیت آن از اجتناب از نجاست بسیار بالاست. برای اینکه اگر بنا بشود که مانعیت رعایت گردد و اجتناب از نجاست به عمل بیاید، باید صلاه عریانا خوانده شود و در آن نصوصی که گفته شد عریانا خوانده شود، اعلام شد که «یومی فی الرکوع و السجود» و قیام، سه رکن، در مذاق شرع چیزی به اهمیت رکن وجود ندارد. رکن صدمه میبیند بنابراین با حفظ ستر، رکن حفظ میشود. رکوع و سجود درست است. نگویید که آن هم یک رکوع و سجود ایمائی دارد، آن در جای خودش است که امکان رکوع و سجود وجود نداشته باشد و آن هم مسمای رکوع و سجود است نه رکوع و سجود به معنای درست کلمه. بنابراین در صورتی که بشود و شرطیت ستر مقدم داشته بشود، رکوع و سجود و رکنها محفوظ است. اما اگر مانع تقدم پیدا کند و اجتناب از نجاست رعایت بشود، باید از رکوع و سجود رفع ید کرد و مطلب به آن اهمیت را باید کنار گذاشت که قابل التزام نیست. بنابراین اهمیت شرطیت ستر نسبت به اجتناب از نجاست ثوب در حد بسیار قطعی ثابت است. پس از که اهمیت ثابت بود، در مثل چنین موردی باید صلاه را با همان لباس محتمل النجاسه به جا آورده شود بلا اشکال. بنابراین آنچه در متن فتوا آمده است درست است که باید در این صورت از مسئله نماز را با همان لباس مشکوک انجام بدهیم.

سوال: شارع به همین رکن راضی است.
جواب: نماز یک حالت طبیعی دارد و یک نمازی است که مسماست و صلاه مضطر میگویند یا صلاه غرقی، بحث ما در حالت اختیاری است. در حالت اختیاری رکوع و سجود قطعا صدمه دیده و عرفا به آن کسی رکوع نمیگوید.

سوال: در صلاههای مستحبی با رکوع و سجود ایمائی اختیارا کفایت میکند و ثواب داده میشود. اینجا هم همین طور. ماهیت صلاه یکی است.
جواب: نماز واجب با نماز مستحب دو باب بدانید. خصوصیات، آثار برای هر دو فرق دارد. نماز مستحب در آن تسامح است و آسانگیری است، از ابتداء در حالت اختیار اگر کسی نماز مستحب را نشسته بخواند، عیبی ندارد منتها در ثواب آن فرق میکند.

تنظیر مرحوم آقای خویی به مسئله چهارم و پنجم
 سید در ادامه فرمودند: اگر بر فرض بگوییم که در مسئله چهارم که گذشت، وظیفه این باشد که صلاه عریانا خوانده بشود، باز هم آن رأی اینجا تاثیرگذار نیست.

موافقت احتمالی اولویت دارد نسبت به مخالفت قطعیه
چون این مسئله با مسئله قبلی از دو وادی جدا هستند. آنجا نصوص در مورد لباس انحصاری متیقن النجاسه بود که عریانا تجویز شده بود اما اینجا صلاه در لباس انحصاری محتمل النجاسه است. متیقن النجاسه حکم آن در شرائط عادی بطلان است و محتمل النجاسه احتمال نجاست در آن وجود دارد. بنابراین بر فرضی که در آن مسئله هم قائل به وجوب صلاه عریانا بشویم، اینجا نمیتوانیم این حکم را تسری بدهیم. در نتیجه براساس حکم عقلی مستقل موافقت احتمالیه اولی از مخالفت قطعیه است. در صورت ترک ستر مخالفت قطعیه است و در صورت خواندن با این ثوب متنجس موافقت احتمالیه است چون احتمال صحت هم وجود دارد. براساس حکم عقل مستقل بدون نیاز به هیچ مقدمهای، موافقت احتمالیه اولی است از مخالفت قطعیه.

آیا نماز در لباس مشتبه النجاسه نیاز به قضاء ندارد؟
اما ادامه بحث: آیا میشود بگوییم که این عمل مجزی است و قضاء ندارد و یا اینکه قضاء دارد و وظیفه فعلی این است.

اقوال فقهاء
 درباره مسئله قضاء اختلاف نظر وجود دارد بین فقهاء،

نظر آقای بروجردی و امام خمینی و آقا ضیاء عراقی
 از فقهای عصر اخیر سید بروجردی و سید الامام الخمینی و آقا ضیاء عراقی قدس الله انفسهم الزاکیات میفرمایند: باید قضاء کرد. و سید الحکیم[2] میفرماید: اجزاء و عدم قضاء اشکال دارد. چون دلیلی بر اجزاء وجود ندارد. مرحوم آقا ضیاء عراقی هم میفرماید: دلیل اجزاء تمام نیست و قاعده اجزاء که شامل نشود، قضاء به قوت خودش باقی خواهد بود.

نظر مرحوم آقای خویی: قضاء نیاز به امر جدید دارد
 اما قول دوم که عبارت است از قولی که علی الظاهر انحصارا مربوط است به سیدنا الاستاد میفرماید: قضاء وجه ندارد. برای اینکه قضاء تابع امر جدید است و موضوع قضاء، فوت فریضه است و اینجا فوت فریضه محقق نیست. فریضه انجام شده و احتمال صحت هم در آن است. فوت فریضه هم باید احراز بشود. شک در فوت قطعا مجرای برائت است. بنابراین وجوب قضاء دلیل ندارد و حکم این است که همان عمل مجزی است. اما قضای احتیاطی اشکالی ندارد.

نماز قضاء آیا با لباس دیگر مشتبه باشد یا عریانا باشد؟
 بعد میفرماید: اگر تسلیم بشویم و بگوییم که قضاء دارد، در مسئله آمده است که قضاء در یکی آن دو لباس که خوانده شده و بعد از پایان وقت در آن یکی نماز بخواند تا دو طرف شبهه خوانده شود تا موافقت قطعیه در لباس طاهر نماز انجام شده. این هم درست است. چون در اصول و قواعد بحث این است که موافقت قطعیه بین اجمالیه و تفصیلیه فرق نمیکند و موافقت قطعیه اجمالیه است. و یا گفته شده که نماز را بخواند عریانا، میفرماید: این با واقع تطبیق نمیکند. چون بعد از گذشت وقت، قضاء فوری نیست. صبر کند هر موقع لباس طاهر به دست آورد، نماز بخواند. بعد از نماز یک بار عریانا بخواند تا یقین حاصل کند، با واقع تطبیق نمیکند. این مطلبی است دقیق، مگر اینکه قضاء فوری است که کسی به فوریت قضاء رأی نداده است.


[1]  التنقیح فی شرح العروه الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، جلد 3، صفحه 368 تا 370.
[2]  مستمسک العروه الوثقی، سید محسن حکیم، جلد 1، صفحه 550.