درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/11/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر آیه 185 سوره بقره در موضوع ولایت اهل بیت علیهم السلام
سبک و سیاق بحث ما آیاتی را که درباره ولایت اهل بیت و فضیلت ائمه اطهار آمده است را دنبال میکنیم و مسیر بحث ما یک بحث نور علی نور است. قرآن نور است و ائمه نور دیگر، آن آیاتی که درباره فضیلت یا ولایت اهل بیت آمده باشد، یک مسیر نور علی نوری است در جهان قرآن و آن مسیر را ما ادامه میدهیم.

آیه 185 سوره بقره: شهر رمضان
آیه 185 سوره بقره: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس»

محل استشهاد
این آیه نسبتا طولانی است، آنچه که محل استشهاد ما در این آیه است، این جمله شریفه از آیه است که خدای متعال میفرماید: «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر»،

ترجمه
 از سبک و سیاق آیه استفاده میشود که این قاعده برای این گفته شده است که در ماه رمضان کسی که در سفر است، روزه نمیگیرد و کسی که در حظر است، روزه بگیرد. که خدای متعال به مکلفین مساهله و مسامحه دارد و با یسر برخورد میکند و آسان میگیرد و سخت نمیگیرد.

نکته ظریف
 یک نکته ظریف اینجا قابل ذکر است و آن اینکه در فقه و اصول عقلا و عقلاییا و نصا گفته شده که اگر عبادت موجب مشقت بشود، درجات دارد، درجه اول مشقت عسر است، درجه بالای مشقت حرج است، آن اشکالی که در قاعده بود هم جواب داده شد که اشکال نفی حرج چرا دو عنصر متفاوت را یک موضوع قرار داده، هم عسر و هم حرج؟ جوابش این است که مشقت موضوع است و عسر و حرج تحدید موضوع است که از ابتدای مشقت تا انتهای مشقت میشود موضوع واحد.

عنوان ثانوی و عسر و حرج عارضی
و درباره مشقت هم گفته میشود که روزه طبیعت آن مشقت آور است و چرا مورد قاعده عسر قرار نمیگیرد؟ جوابش این است که در بحث عسر و حرج نفی از عسر عارضی است که به آن میگوییم عنوان ثانوی و منظور از عنوان ثانوی، عنوان عارض است. اگر عسر و حرج عارض بشود، مقتضای طبیعت اولیه عمل عسر و حرج نباشد، در آنجا قاعده عسر و حرج شامل آن میشود. اگر یک تکلیف شرعی براساس ادله اولیه به عهده مکلف گذاشته شده است و مشقت در پی داشته باشد، آن مشقت رافع حکم نیست. مشقت اولیه کارساز نیست بلکه باید مشقت عارضی باشد. درباره ماه رمضان هم همین طور که مشقت اولی که مقتضای طبیعت تکلیف اولی است که باید آدم روزه بگیرد و تحمل مشقت بکند، آن مشقت رافع تکلیف نیست و مشقتی که عارض بشود، آن مشقت میشود رافع تکلیف. این آیه «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر» قانون کلی به عنوان علت حکم، اختصاص به آن حکم ندارد و میتواند علت حکم گاهی یک قانون کلی باشد، که این حکم و احکام دیگری را هم شامل بشود. نکته دوم اینکه یک آیه اگر در یک مورد یک معنایی از آن استفاده شد، دلیل نمیشود که این آیه معنای دیگری نداشته باشد و میتوان معنای دیگری را هم برای این آیه تصور کرد و در نظر گرفت.
مطلب کلی
از متن آیه فقط این مطلب کلی را فهمیدیم که خداوند برای بندگان خودش یسر خواسته و عسر نخواسته و این یک قاعده کلی است و دقت کنیم در همه جوانب این را به کار بگیریم. حتی در مسائل ذکر و زهد و عبادت اگر ما خودمان را به مشقت بیندازیم، به زجر و شکنجه جسم و روح آدم بکشد، از نظر مکتب اهل بیت درست نیست و یسر نیست و مخالف متن آیه هم است و میشود نظم و نظام تصوف. یک کسی از آن ذکرهای طولانی و از آن کارهای عبادی آنچنان سنگین و ریاضتهای بسیار شکنجه آور انجام بدهد که به عبودیت برسد، من این را نفی نمیکنم که آن راه انسان به جایی نرساند اما مطابق دستور قرآن و عترت نیست. آنچه مطابق دستور قرآن و عترت است، آن عبودیت هم یسر باشد. حتی مطالعه علمیتان، گفته بودیم که یک اهل علم یک کار اصلی دارد و بقیه کارهایش جنبی است. کار اصلی اهل علم، درس و بحث است. امام خمینی که در دنیا یک زلزله آفرید، بیست و دو بهمن امام خمینی یک زلزله سراسری دنیا بود برای استکبار. یک فقیه بود، قدرت فقهی اگر نبود، نمیشد. از موضع قدرت فقهی این کار را کرد. این قدرت، قدرت فوق تصور است. انسان اگر بخواهد مطابق قرآن و عترت حرکت کند، همه کارهایش باید در مسیر یسر باشد و با خودش سخت نگیرد و با دیگران سخت نگیرد. یسر معنایش این است که کسی از دست شما شکنجه نشود. یک مومن خاصیت او این است که مومن دیگر در تعامل او، سختی و شکنجه احساس نکند. در برخورد با او به مشکل و مشقت روبرو نشود، این نشانه یک مومن است. برخورد با مردم و با خود در مسائل شخصی، اجتماعی باید مطابق با یسر باشد. این استفاده اخلاقی دوم را میکنیم از این آیه که خداوند برای آدم یسر خواسته است یعنی حرکات و سکنات و تمام برنامههای انسان تحت پوشش یسر باشد. اراده داده خداوند برای آدم و یسر خواسته یعنی عملتان در پوشش یسر باشد. البته تنبلی و زحمت را داخل وادی یسر و عسر نکنید. یک وقتی کسی درس نمیخواند، میگوید خدا سخت نگرفته، آن تنبلی است. زحمت جزء مسیر یسر است، جدیت لازم است اما عسری که مشقت باشد و در حد عسر و حرج خدا نخواسته. انسان در عمل خودش را در عمل به عسر و حرج نیاندازد و به کسی دیگر هم روا ندارد. این آدم کسی که به خودش شکنجه نکند نه به خود و نه به اعضای خانواده. یک مومنی است که در تقوا و زهد است اما بچههایش در شکنجه است، این خلاف یسر است و خلاف دستور صریح قرآن است. کسی که به دیگران آسان بگیرد و به زندگی آسان بگیرد، زندگی هم با او آسان میگیرد. این مطلب دومی بود که استفاده کردیم از این «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر»،

مراجعه به تفاسیر
روایت ثمالی از ابی جعفر علیه السلام
 اما مطلب سومی که مقصد اصلی ماست، روایت از ثمالی از ابی جعفر علیه السلام که راوی نشان میدهد که سند درست باشد و خود کتاب عیاشی هم از مفسرین و علمای قرن سوم است و بعد از عیاشی مفسرینی که آمدهاند، هیچ مفسری نیست که این تفسیر را تایید نکرده باشد. و بعد این تفسیری است که یکی از علائم اعتبار بر خلاف آنهایی که اعتبار روایت را فقط از راه سند در نظر میگیرند و فکر میکنند طریق اثبات اعتبار روایت فقط سند است. ما گفتیم موضوع حجیت خبر وثوق به صدور است و از راهی که حاصل بشود. یکی از راههای آن سند است و راههای زیادی دارد، قرائن است، علائم است، کثرت روایت است، جودت متن است، و یکی هم مطابقت مضمون با تولی و تبری است. این تفسیری که اینجا آمده است که مرحوم عیاشی نقل میکند، سند هم احتمالا سند درستی باشد ولی راویها افتاده. که مصحح آن کل راویها را حذف کرده و گفته این فائده ندارد و خود روایت را بیاوریم، روایتها بدون سند است اما تفسیر چون معتبر است، از یک مرحله از اعتبار برخوردار است. عن الثمالی عن ابی جعفر علیه السلام «فی قول الله یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر قال الیسر علی علیه السلام و عدو علی العسر»[1]. منظور از یسر علی بن ابی طالب است و منظور از عسر دشمن علی بن ابی طالب است که آن دشمنان صدر و دشمنان ذیل هم ممکن است به آن وصل بشود. تفسیر از لحاظ سند و از لحاظ محتوا که شکی در آن نیست و درست است و اعتبار دارد.

پیروی ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و نور ولایت ایشان یسر است
 اما توضیح آن: علی بن ابی طالب علیه السلام یعنی محور اصلی ولایت، یعنی مرکز ولایت الله و ولایت النبی و ولایت ائمه. این امیرالمومنین علی بن ابی طالب که یسر بود، عملا به هیچ تردیدی شخص ذات مقدس حضرت علی نور ولایتش و پیرویاش یسر میشود. پیروی علی علیه السلام یسر است. در عبادات، در مسائل اجتماعی، در مسائل سیاسی مخصوصا عدالت اداری و اجتماعی که نامه علی بن ابی طالب علیه السلام به مالک اشتر الان در تاریخ اخیر یعنی در حدود پانزده سال پیش، بعد از مطالعات و بررسیها جزء منشور سازمان ملل به ثبت رسید و از رئیس سازمان ملل آن روز هم رسما بیانیه صادر شد که زمامداران مملکت بیایید عدالت اداری را از نامه علی بن ابی طالب دستور بگیرید. این میشود یسر، علی است. اگر در دنیا بشر به آن آگاهی برسد که درک بکند مقام ولایت را که الان گمشده کل جهان هستی یک کلمه است و آن ولایت است. اگر درک بکند، جهان آسان میشود. آنکه در روایات شیعه و سنی آمده است که بعد از ظهور آقا «یملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا»، ولایت حاکم میشود. ولایت علی که حاکم بشود، از ظلم و جور خبری نیست و همهاش یسر است. دیگر آن موقع زمانی میرسد که روحیه مردم از نور ولایت که بهرهمند بشود، به هیچ کسی ذرهای آسیب و آزار نمیرساند. یک آزمایشی را در سالهای اخیر دانشمندان غربی انجام دادهاند، گفتند که تجربه بکنیم که یک مجموعه از انسان با یک آزمایشاتی طوری زندگی بکنند که هیچ کسی آزار و آسیبی به کسی وارد نکند و یسر حاکم باشد. تمام امکانات را در اختیارشان قرار دادند و بعد از تجربه شش ماه دیدند که فساد نه تنها دیده میشود بلکه غوغا میکند، بشر «ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی»[2]. بعد شکنجه خیلی فوق العاده اعمال بکنند، همه را با اسلحه کنترل بکنند، که هیچ کسی به کسی آزار نرساند. تجربه کردند، دیدند این بشر آنقدر فساد و افساد میکند که جلوگیری نشد. بعد از آن آمدند تجربه کردند که تمرینی که شده باشد، با هم دیگر صمیمیت داشته باشیم. و با هم دیگر یک مدتی صمیمی باشید. این برنامه را که تجربه کردند، دیدند میشود، مردم آرام، آسوده و احساس امن میکنند، در نتیجه یسر میشود و هیچ احساس ناامنی نیست. اعلام کردند که سر حاکمیت آسایش کامل در جامعه این است که قلبا همه با هم صمیمی باشند طوری که هیچ کسی از دیگری احساس خطر و خوف نکند. که این در پیروی از مولا علی به معنای واقعی کلمه و عمل به مقتضای و مدلول آن زیارت نامهها که «انی سلم لمن سالمکم» با افرادی که همه با هم پیروان مولی هستند. در سلمیت کامل و در یسر تمام زیر پوشش یسر زمانی میشود زندگی کرد که تشخیص بدهد که جلوه تمام نمای یسر و مرکز یسر در جهان هستی برای بشر از سوی خدا امیرالمومنین علی بن ابی طالب است. پیروی او، یسر است در هر شرائط.

یسر شخصی
ممکن است گفته بشود که ما الان پیرو مولی هستیم ولی خیلیها عمل نمیکنند، ما باید از خود دفاع کنیم. تجربه این است که شخص خودتان دقیقا در مسیر مولی پا بگذارید مثل نقش پای سلمان که میخواستند ببینند، پشت سر مولی علی که حرکت میکرد، نقش پای کفش که در زمین صورت میگرفت، نقش پای دو نفر دیده نمیشد. پا را طوری جای پای امیرالمومنین میگذاشت که فقط همان یک نقش پا بوده. پیرو مولی به تمام معنا باشیم شخصا، کسانی که بخواهند برای آدم ضرر و آسیبی وارد بکند، ولایت حفاظ ماست. امروز گر به دیده مردم ملامتی/  فردای حشر ما شفعای قیامتیم/ ما با وجود سنگ ملامت سلامتیم/ گویا که سنگهای ملامت حصار ماست. در صورتی که آدم در سایه ولایت باشد، آنهایی که سنگ میزنند، سنگها حصار میشود به شرط اینکه ولایت درست باشد.   


[1]  تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، جلد 1، صفحه 82 و تفسیر برهان، جلد 1، صفحه 184 و بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد 9، صفحه 101.
[2] علق/سوره96، آیه6.