درس خارج فقه استاد مصطفوی

92/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسئله پنجم از فصل اشتراط طهارت در لباس مصلی
میلاد امام عسگری علیه السلام مبارکباد
عید بر همه شما مبارک باشد. امروز خجسته روز میلاد امام عسگری علیه السلام را به محضر مولایمان ولی نعمتمان بقیه الله الاعظم تبریک میگوییم. به این مناسبت روایتی از امام عسگری میخوانم، میفرماید: «لشیعته اوصیکم بتقوی الله و الورع فی دینکم و الاجتهاد لله و صدق الحدیث و اداء الامانه الی من ائتمنکم من بر أو فاجر و طول  السجود و حسن الجوار فبهذا جاء محمد»[1]. پیروی امام معصوم شعاری نیست، یک علائمی دارد که این علائم آن است. تقوا که معنای تقوا پایبندی به واجبات و محرمات است و ورع و اجتهاد و صدق حدیث و ادای امانت برای هر کسی است. منتها این دو تا نکتهاش مخصوص طلبههاست. «و طول السجود و حسن الجوار»، طلبه درس را نباید مقدم بر عبادات داشت. متاسفانه میبینی که طلبه سجدههایش بسیار سریع و با سرعت. میفرماید به این دستورات پیامبر آمده. امروز یک دستور از امام عسگری اضافه کنیم در زندگیمان که سجدههایمان را طولانیتر کنیم. که برای خدا سجده میکند. میگوید اگر ریا نشود، اگر در ذهنتان دغدغه ریاء بود، ریا نیست. اگر واقعا برای مردم و تظاهر سجده را طولانی میکنید که این کار را نمیکنید. اگر در طول دادن سجده اگر دغدغهای و خطوراتی در ذهنتان آمد، این وسوسه است و به آن اعتناء نکنید. و خوشرفتاری با همسایهها که امام حسن عسگری تصریح میکند که این مواردی است که پیامبر آن را آورده. ما از این استفاده میکنیم که نشانههای پیروی از اهل بیت و ملتزم بودن به مکتب اسلام است ان شاء الله.

مسئله پنجم: اذا کان عنده ثوبان یعلم بنجاسه احدهما
مسئله 5: سید طباطبایی یزدی قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: «اذا کان عنده ثوبان یعلم بنجاسه احدهما یکرر الصلاه و ان لم یتمکن الا من صلاه واحده یصلی فی احدهما لا عاریا و الاحوط القضاء خارج الوقت فی الآخر ایضا ان امکن و الا عاریا». اگر کسی که وقت نماز شده است و ثوب طاهر معینی ندارد. دو تا ثوب دارد که یقین دارد یکی از این دو تا نجس است و وقت هم نیست تا برود تطهیر کند، اینجا حکم چیست؟

نظر مرحوم یزدی بر تکرار نماز با هر دو لباس است
 سید طباطبایی یزدی میفرماید: نماز را احتیاطا تکرار کند تا یقینا برئ الذمه بشود.

نظر صاحب جواهر و نقل کسانی که قائل به نماز در حال عریان شدهاند
اما شرح این فتوا: صاحب جواهر[2]  قدس الله نفسه الزکیه این مسئله را بحث میکند. اول متن را نقل میکند از محقق حلی که کسی که دو لباس دارد و یکی از آن دو تا لباس نجس است و راهی برای تطهیر و یا تبدیل به لباس طاهر هم وجود ندارد، احتیاط کند به هر یکی از آن دو تا لباس جدا جدا نماز را بخواند. بعد از که متن را میفرماید که گویا مشهور این است. شرح میدهد، میفرماید: اولا این حکم اشهر است یعنی دو تا مشهور داریم و این اشهر است. بعد میفرماید: بلکه مشهور است، و بعد میفرماید: خلافی دیده نشده است. در مرحله بعد میفرماید: بلکه عبارات اشاره دارد به اجماع که این حکم اجماعی است.

بیان نظر ابن ادریس و ابن سعید بر نماز در حال عریان
اما نظر مخالفی هم ولو به عنوان نظر نادر آمده است که آن نظر مخالف عبارت است از اینکه نماز را در این صورت از مسئله باید عاریا انجام داد. و کسانی که این فتوا را میدهند، فقیه حلی[3]  است که میفرماید: در این صورت از مسئله باید نماز را عریانا خواند و فتوای من این است. فقیه دیگری هم به نام ابن سعید[4] که میفرماید: باید در این صورت از مسئله نماز را عریانا انجام داد. پس در تتبع فقهی دو نفر است که یکی از قدماست و دیگری هم تقریبا در حد قدماء و فتوا هم صریح است، بنابراین قابل بحث و بررسی خواهد بود.

ادله صاحب جواهر و سید حکیم بر تکرار نماز
اما ادله: در بحث ادله صاحب جواهر قدس الله نفسه الزکیه بیان نسبتا مبسوطی دارد که خلاصه بیانش در پایان بحث این است که این حکم مستند میشود به اصاله الاحتیاط سالم از معارض. و همینطور سید الحکیم[5] میفرماید: دلیل بر این حکم قاعده الاحتیاط است.

نظر مرحوم آقای خویی بر تکرار نماز
و همینطور سیدنا الاستاد[6] قدس الله نفسه الزکیه میفرماید: علم اجمالی به نجاست وجود دارد و تکرار بشود تا موافقت قطعیه نسبت به اتیان صلاه به ثوب طاهر محقق شود. این حکم مطابق قاعده احتیاط است و قاعده احتیاط هم جایی که به عسر و حرج نخورد و امکان جمع وجود داشته باشد و دوران بین محذورین نباشد و شبهه تحریمیه به حرمت ذاتیه نباشد، در اینجا احتیاط کار ممکنی است و هیچ مشکلی ندارد و احتیاط میکنیم تا موافقت قطعیه به عمل آمده باشد و امتثال محقق است و قاعده اجزاء است.

نص خاص موجود، حسنه علی بن ابراهیم
مضافا بر این قاعده، این حکم منصوص هم است. حسنه یا صحیحه: محمد بن علی بن الحسین باسناده عن صفوان بن یحیی . سند درست است منتها این سند را صاحب جواهر میگوید یا حسن است یا صحیح به جهت ابراهیم بن هاشم و سید الحکیم که میگوید صحیح و سید الاستاد هم میگوید حسنه است. «انه کتب الی ابی الحسن یساله عن الرجل عن الرجل معه ثوبان فاصاب احدهما بول و لم یدر ایهما» هو دو تا لباس دارد و به یکی از آن بول اصابت کرده و نمیداند کدام از این دو تاست. «و حضرت الصلاه و خاف فوتها» نماز وقت آن رسید و داشت فوت میشد «و لیس عنده ماء» آبی هم نداشت که تطهیر کند، «کیف یصنع؟ قال یصلی فیهما جمیعا»[7]. در هر کدام جدا جدا نماز بخواند و تکرار کند و احتیاط به عمل بیاورد تا اینکه موافقت قطعیه حاصل بشود. تا اینجا حکم هم مطابق قاعده بود و هم مطابق نص.

چرا ابن ادریس حکم به نماز با حال عریان نموده است
 اما فقیه حلی رأی شریفشان چیست و چرا اینجا حکم صادر کردهاند بر اینکه باید عریانا نماز خواند
نظر امام خمینی نیز بر نماز با حال عریان است
و از فقهای معاصر امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه فتوا داده است که در این شرائط نماز را باید عریانا خواند.

استناد به روایت مرسل و قاعده
 ادله این گروه از فقهاء (فقیه حلی، ابن سعید و امام خمینی): اولا یک روایت و ثانیا اشکالی در قاعده. اما نص: روایتی را شیخ طوسی[8]  قدس الله نفسه الزکیه در کتاب مبسوط نقل میکند به شکل مرسل، در همین صورت مسئله که مکلف است و دو تا ثوب دارد و علم به نجاست یکی و وقت هم ندارد و لباس سومی هم ندارد، میفرماید: «و روی انه یترکهما و یصلی عریانا». شیخ طوسی حتی در مبسوط که کتاب استدلالی است هم اگر روایتی نقل بکند، اسم روایت به آن صدق میکند ولو در تهذیب و استبصار نقل نشده باشد. ولی فرموده است: «روی» که مرسل است اما شیخ طوسی میگوید و روایت تلقی میشود. اما قاعده: اشکال میشود بر قاعده احتیاط، اولا اشکال نیت وجه و نیت تمییز و ثانیا اشکال بر اصل این احتیاط. بر نیت وجه و تمییز این است که عبادت باید با نیت وجه انجام بشود.

فرق قصد وجه و تمییز (وجوب – ظهر یا عصر بودن)
نیت وجه این است که نماز را که میخوانیم اگر واجب است به این صورت قصد کنیم که یا وجوب را وصف بیاوریم یا وجوب را غایت بیاوریم. یعنی وجه را وصف میتوانیم بیاوریم و میتوانیم غایت بیاوریم. مثلا میگوید «اصلی صلاه الظهر الواجبه» یا «اصلی صلاه الظهر لوجوبها». اما نیت تمییز یک مرحله خارجی برای عبادت است و یک مرحله تمییز ساختار داخلی عمل است. نماز میخوانم که این نماز ظهر است و نماز عصر نیست، این تمییز خارجی است نسبت به عصر. و تمییز داخلی که این شرط رکوع این نماز را رعایت میکنم، شرط طهارت این نماز را رعایت میکنم، تمییز میدهیم جزء جزء و شرائط این عبادت را منتها قصد اجمالی ارتکازی کافی است که قصد میکنیم هر جزء جزء آن که الان حاصل و محقق است.

قصد تمییز را مشهور شرط نمیدانند
اما از لحاظ اعتبار در اصول، قصد تمییز خوب است از وجوه قربی است ولی انچه که واجب است، فقط قصد امر، واجب است و بقیه وجوه قربیه رعایت بشود، خوب است ولی قصد تمییز را در اصول و صاحبنظران اصول و همچنین ما به این نتیجه رسیدهایم که قصد تمییز هیچ گونه دلیلی ندارد و قصد عبادت کافی است. اولا از لحاظ عمل عقلایی لزومی ندارد و ثانیا از لحاظ تعبد شرعی برای ما روایت و نصی در این رابطه نرسیده است. اگر مطلوبیت داشت، از سوی شرع برای ما قطعا رسیده بود، هیچ اثری در هیچ منبعی دیده نشده است. بنابراین وجه تمییز تقریبا بلا خلاف شرط نیست.

سوال: چطور مشخص نباشد که نماز ظهر میخوانیم یا نماز عصر.
جواب: همین نمازی که الان هست که واجب قصد بکنید، مشخصا همین است که میخوانیم به قصد اطاعت امر خدا، قصد کنید و مطابق واقع باشد، خود قصد امر همین عبادت کافی است و آن قصدهای دیگر ممکن است برای فضیلت آن اثری داشته باشد اما اگر قصد نکنید، موجب بطلان عبادت نمیشود.

صاحب قوانین قصد وجه را لازم میداند
 اما قصد وجه این است که معروف و مشهور شرط نیست اما غیر مشهور مثل صاحب قوانین قصد وجه لازم است و نماز واجب را واجب باید قصد شود. لذا فقیه حلی هم فرمودهاند اگر احتیاط بکنید، قصد وجهی نیست و قصد وجه که صورت نگیرد، نماز خوانده نشده است و نماز بدون قصد وجه مثل نماز بدون قصد امر و از وجوه قربیه است. پس قصد وجه و قصد تمییز که نبود، پس عبادت انجام نشده و بدون وجه و بدون تمییز، یک عملی را خودتان تکرار کردهاید مثل اینکه نماز را بدون قصد قربت نماز بخواند که یک قیام و قعودی است و نماز نیست. پس قاعده که تکرار یا احتیاط بود، به دلیل اخلال به قصد وجه قاعده احتیاط اینجا جاری نمیشود. قاعده احتیاط که تکرار میطلبد و نتیجهاش موافقت قطعیه میشود جایی است که به نیت وجه و نیت تمییز اخلالی ایجاد نکند. بنابراین روایت مبسوط است و احتیاط هم ممکن نبود، بنابراین متعین میشود که نماز را عریانا بخواند، بنابراین فتوای فقیه حلی و فتوای امام خمینی این شد که نماز را باید عریانا انجام بدهید.    


[1]  تحف العقول، ابن شعبه حرانی، صفحه 367.
[2]  جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، جلد 6، صفحه 241 تا 243.
[3]  سرائر، ابن ادریس حلی، صفحه 184 تا 185.
[4]  الجامع للشرائع، یحیی بن سعید حلی، صفحه 24.
[5]  مستمسک العروه الوثقی، سید محسن حکیم، جلد 1، صفحه 546 و 547.
[6]  التنقیح فی شرح العروه الوثقی، سید ابوالقاسم خویی، جلد 3، صفحه 364.
[7]  وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، جلد 2، باب 62 از ابواب نجاسات، حدیث 1، ط اسلامیه. .
[8]  المبسوط، شیخ طوسی، جلد 1، باب غسل ثوب و بدن، صفحه 39.